بزرگ امید
آموس هارئل
روزنامۀ هاارتص
اورشلیم
15 سپتامبر 2010
برگردان به پارسی
بزرگ امید
شمار افسران و سربازان دینمدار در ارتش پدافندی ی اسرائیل، به ویژه در نیروی زمینی، از دو دهه پیش به اینسو، رو به گسترشی چشمگیر نهاده که آمارها این گسترش را تا دوازده برابر فزونی نشان میدهند. پژوهش انجام شده از سوی کارشناسی آگاه، نشانگر گرایشهای دینی میان افسران و سربازان جوانیست که به یکانهای گوناگون، به ویژه نیروی زمینی ی ارتش پدافندی ی اسرائیل میپیوندند. فرماندهان ارتش با انگیزه های سیاسی دوست ندارند رسانه های همگانی را از این گرایش فراگیر میان نیروهای پدافندی آگاه سازند.
پژوهشگری پخته برای نخستین بار در این نوشته از دگرگونیهای بزرگی در زمینۀ گرایشهای فراگیر دینی میان افسران و سربازان جوان اسرائیلی در ارتش این کشور سخن میگوید. پیرو آگاهیهای به دست آمده و بررسیها و ارزیابیهای انجام شده از سوی این پژوهشگر، بسیاری از دگرگونیهای تازه در زمینۀ گرایشهای دینی، کم و بیش از سال 1987 آغازیده و همچنان رو به افزایش است. به گواهی ی آمارها در این دورۀ کوتاه، شمار جنگجویان دینمدار در نیروی زمینی، 80% افزوده شده که تنها 40% افسران و سربازان ارتش در این نیرو، گرایش چندانی به پدیدۀ دین و دینمداری ندارند.
در پاسخ به این پرسش که چرا سران ارتش در درازای سالها کوشیده اند از درز اینگونه گرایشها میان افسران و سربازان جوان به رسانه های همگانی خودداری کنند، باید گفت که آنان پخش اینگونه آگاهیها را به سود ارتش نمیبینند. دیگر اینکه چهارچوب برنامه های آموزشی – آرمانی ی ارتش اسرائیل، جائی برای پرسش دینداری یا دینگریزی ندارد. بنابراین میان جوانان و دانشجویانی که به رده های گوناگون این ارتش میپیوندند تا پس از دوره های آموزشی در یکانهای گوناگون به بازدهی پردازند، از کسی پرسیده نمیشود دارای چگونه آرمان و باور آسمانیست و آیا به دین و دینمداری پایبندست یا ناپایبند.
به گمان برخی سران ارتش، چاپ و پخش اینگونه آمارها میان ناآگاهان از ویژگیها و ریزه کاریهای ارتش، میتواند با پاره ای ارزیابیهای نادرست همراه باشد. نشانه هائی گویا از گسترش گرایشهای دینی در ارتش اسرائیل، برای نخستین بار گفتگوهای دامنه داری را برانگیخته و پرسش اینجاست که چنین دگرشدی تا کجا پشتیبانان و دوستداران ارتش اسرائیل را برخواهد انگیخت و واکنش آنان چه خواهد بود؟
کار ارزندۀ این افسر پژوهشگر که برای نخستین بار انجام شده، در ماهنامۀ ویژۀ ارتش (مئارخوت Mearechot)، به چاپ رسیده و این نکتۀ پرسش برانگیز مایۀ شگفتی ی بسیاری از آگاهان شده – نامبرده پس از پایان دورۀ دانشکدۀ افسری، پیشینه ای شایسته در ارتش پدافندی ی اسرائیل یافته – همواره خواهان انجام پژوهشی در این زمینه بوده که سرانجام به خواستۀ خویش دست یافته و دو سال پیش، نخستین بخش کار را به پایان رسانده – افسر یادشده، این بررسی ی سودمند را با گفتگو با دانشجویان پیشرفته در یکان (شالداگ – Shaldag نام گونه ای ماهی است)، آغازیده تا بتواند روزی آنرا به دست روزنامه نگاران هممیهن برساند. وی بیگمان در انجام چنین کاری به دانشگاهها و یکانهای آموزشی ی ارتش دسترسی داشته و توانسته از برخی آگاهیهای برجسته و لایه بندی شده در پژوهش خویش سودی وافر جوید.
پژوهشگر یادشده که نامش را در این گزارش نخواهیم دانست، هیچگونه گرایش دینی ندارد، ولی با برنامه و شیوۀ آموزشهای دینمداری در درون و برون ارتش اسرائیل به خوبی آشناست. نامبرده با بهره برداری از توانائیهای خویش و پیوندی کارا با پیرامون، توانسته کوتاهترین راه را برای انجام پژوهش خویش بیابد. از همگان، به ویژه همکاران و همدوره های کیشمدار پرسشهای فراوان کرده، پاسخهای رنگارنگ شنیده، نگاه آنان را به ارتش اسرائیل بازگو کرده و در پایان توانسه به ارزیابی و شناخت شیوۀ زندگی ی آنان پیش و پس از پیوستن به ارتش بپردازد و از انگیزه و باور و جهانبینیشان به خوبی آگاه گردد.
در این پژوهش شاید بتوان گمراهیها، لغزشها، کمبودها، کاستیها یا گزافه گوئیهائی یافت. ولی هیچیک از آنها را نباید نشان از ناتوانی ی پژوهشگر دانست. بلکه پاره ای ناگفتنیها در دیدگاههای درونی – روانی، پرسش شوندگان را به برخی خودداریها واداشته تا کار پژوهشی آنگونه که باید از کار درنیآید. نکتۀ بنیادین در این پژوهش، نشانگر نیازهای رو به افزایش روز ارتش اسرائیل و گرایش جوانان به بینش دینمداری و واکنش بجا و شایستۀ آگاهان در برابر این پدیده است. گراوی در فرتور پیوست، نشان از 12 برابر شدن میانگین این گرایش از سال 1990 تا 2008 دارد که شایستۀ موشکافی و شناخت انگیزه های پیدا و پنهان این دگرشد شتابان و ناگهانیست.
این کار پژوهشی که گرایش دینی میان افسران و سربازان جوان ارتش را رده بندی میکند و هریک را در دوره ای ویژه میشناسد، کارنامه ای از گسترش گرایشی شتابان و فراگیر را به خواننده نشان میدهد. پیرو آمارهای به دست آمده در سال 2008 (سال پایان این پژوهش)، این گسترش به 26% رسیده – میانگین یادشده از سال 2001 به اینسو، هر سال بالاتر رفته و از 22% به 31.4% فزونی گرفته – این برداشت آماری همچنین نشان میدهد میانگین دانشجویان کیشگرائی که دانشکدۀ افسری یا دورۀ سربازی را به پایان رسانده اند، بالاتر از سالهای پیش بوده و دو برابر شمار همدورگان ناپایبند دینی شده – گرایش دینمداری از سوی جوانان در ارتش اسرائیل را تا سال 1992 میتوان نخستین دوره با میانگینی پائین دید که از سال 1993 تا 2000 با شتاب بالا میرود و به مرز 15.5% میرسد و سرانجام شش بار بیشتر از دورۀ پیشین میشود. شگفت اینکه از سال 2001 تا کنون این آمار به دو برابر افزایش یافته و همچنان بی ایستا رو به فزونیست.
پژوهشگر آگاه مینویسد: با نگاهی به آمارها میبینیم که میانگین افسران و سربازان دینمدار در این دوره هرگز فروکش نکرده – این روند شتابان تا دوران ژنرال آریل شارون و دوپاره شدن دولت، همچنان پیگیر بوده (هیتناتکوت – Hitnatkut سوا کردن یهودیان از آبادیهائی که دهه ها در آن زیسته و کاشته و ساخته اند). پا به پای اینگونه ناسازگاریهای آزارنده و گاه شرم آور، گرایشهای دینی و دینمداری در ارتش اسرائیل روز به روز رو به افزایش بوده و هرگز از گردش بازنایستاده – در دورۀ یورشهای تازۀ دشمن خانگی (انتفاضۀ دوم)، این گسترش شتابی بیشتر گرفته که از سپتامبر 2000 آغازیده و از زبان سربازان اسرائیلی این درگیریها “جنگ خانگی” خوانده شده – چراکه این جنگ ناخواسته را خانه به خانه پی گرفته اند. شاید از همینروست که در چهارچوب این پژوهش، افزون بر چگونگیهای گرایش جوانان دینمدار به ارتش، واکنش توده های اسرائیلی در پشتیبانی از ارتش نیز کم و بیش ارزیابی شده تا خواننده را با برداشتی از نگاه توده های مردم به ارتش در این کشور آشنا سازد.
پژوهشگر در بخشی دیگر از کار ارزنده اش، به ارزیابی و شناخت دوره های آموزش دینی میپردازد که جوانان دینمدار، پیش از پیوستن به ارتش، آنرا پشت سر مینهند. این شیوۀ آموزشی میان گروه بزرگی از جوانان اسرائیلی که از سال 1987 برپا شده، همچنان از ویژگیهائی شایان برخوردارست. دانشجویان و جوانانی که پس از این دوره به ارتش میگروند، از نیروئی ویژه برخوردارند. گرایش دینمدارانۀ آنان در ارتش، گوئی سختتر شده و در پدافند از آب و خاک نیاکانی، به ویژه در نیروی زمینی، رنگ و روئی توانمندتر میگیرد. در پرتو باور توانای آسمانی، از نیروی روانی برتر و کارائیهائی ویژه برخوردار میشوند.
از ویژگیهای شایان این دوره، اینکه جوانان دینگرا، باوری سختتر به برخی وابستگیها مییابند و گرایش خود به خود انگیزه ای میشود برای پیشرفتهای بهتر در آینده – دیده شده که گاهی هم از بینش دینمداری سوا شده و به راه خود رفته اند. دیگر اینکه پیوند ربانوت (وزارت دینها در اسرائیل Rabanut) و خانواده ها با ارتش در این برنامه همواره تنگاتنگست. پیوند همیشگی و گرم خانوادگی با سرباز و افسر جوان، مایۀ دلگرمیست و از برخی نگرانیها و دوریهای آزارنده میکاهد. آنان میدانند فرزندشان همانگونه به خانه بازمیگردد که خانه را ترک کرده – بیگمان با بینشی فراختر، آموزشی فراتر و پختگیهائی والاتر.
چنین دوره ای را در چهارچوب آموزشی میتوان با دوره هائی به نام “یشیوت هاهسدر Yeshivot Ha’Hesder- آموزشگاههای همآهنگی” کم و بیش همسان و همسو دید. خانواده های کیشمدار، فرزندانشان را پس از پایان دورۀ دبیرستان، برای آموزش یکسالۀ دینی – فرهنگی، به این آموزشگاهها میسپارند. جوانانی که این دورۀ یکساله را پشت سر نهاده و گواهی دریافت داشته اند، به جای 3 سال دورۀ سربازی (اجباری)، 16 ماه در ارتش میمانند و پس از گذراندن دورۀ ویژۀ آموزشی به یکانهای گوناگون فرستاده میشوند. آنانکه در چهارچوب این آئیننامه به ارتش میپیوندند، کمتر به رده های بالاتر میرسند و بیشتر در لایه های پایه ای مانده و پس از پایان دورۀ سربازی، ارتش را ترک میکنند.
ارتش پدافندی ی اسرائیل با پیشرفته ترین روشهای آموزشی و پرورشی، افزون بر آماده سازی ی بنیادین جوانان و دانشجویانی که برای دوره های سربازی یا آموزشی به یکانهای این ارتش میپیوندند، با آموزش کاراترین شیوه های پدافند از آب و خاک نیاکان و شناخت انگیزه های ریشه دار میهندوستی، آنانرا برای زندگی در پهنۀ زورگار بیرون از ارتش نیز آماده میکند. پیرو بررسیهای موشکافانۀ این پژوهش در چهارچوب نیازهای ارتش و فراخوان نیروهای جوان، میانگین جوانان کشیمدار به دو برابر هموندان ناپایبند به دین میرسد. شنیدنی اینکه 20 تا 25% افسران این یکان (شالداگ) و 7 تا 9% از افسران در پیکرۀ سراسری ی ارتش اسرائیل کیشمدارند.
این افسر پژوهشگر بر آنست این رشته بررسیها را پیگیری کند. از روزیکه در نیمه های سال 1980 به ارتش اسرائیل پیوسته و در یکان شالداگ به کار پرداخته، هیچیک از همدورگانش دینمدار نبوده اند – مگر 2 تن از شهرک دورافتاده ای به نام “گوش هتصیون Goosh H’tzion” که کیپا (کلاه ویژۀ دینمداران یهودی – Kipa) را در دورۀ آموزشی کنار گذاشته اند. نامبرده یادآور میشود که در آن دوره هیچیک از افسران آموزش دهندۀ آن یکان، کیشمدار نبوده اند. روزیکه پس از 18 سال، به نام فرمانده، به یکان پیشین خویش (شالداگ) بازمیگردد، میبیند بالای 40% از همکارانش در میان فرماندهان همپایه و 30% از فرماندهان برجسته، کیپا به سر شده اند.
***