خرمشهر آزاد شد
«هومرآبرامیان»
دیوزادگان تازی تبار که به خرشهر یورش آوردند و به زنان و دختران خوبچهر ایرانی در خرمشهر دستیازی کردند، در روز آزاد سازی خرمشهر{سوم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ } گرفتار درچنگ فرزندان ایران به اهریمن پناه برده اند!
جنگ خانمانسوز جمهوری اسلامی با جمهوری عراق که ازسوی ملایان [جنگ تحمیلی] و از سوی صدام حسین [قادسیه ی دوم] نام گرفت، درروزسی ویکم شهریورماه سال ۱۳۵۹ برابر ۲۵۳۹ شاهنشاهی، و بیست و دوم سپتامبر۱۹۸۰ ترسایی، با یورش نیروهای عراقی به خاک ایران آغاز شد و پس ازهشت سال آتش افروزی و ویرانگری، دراَمُرداد ماه سال ۱۳۶۷با برجا گذاشتن بیش ازیک میلیون کشته و ۱۱۹۰ بیلیون دلار زیان مالی برای هر دو کشور، بی کمترین دستاورد برای هر یک از دو سوی نبرد بپایان رسید.
انگیزه های بد فرجام این جنگ خانمانسوز را نخست باید در فزونخواهی کشورهای بهره کَش و فروش جنگ ابزار به هردو سوی نبرد!.. دشمنی و کینه توزی دو پتیاره ی نا جوانمرد و اهرمن خو: [شیخ روح الله خمینی و صدام حسین گُجستک] و [صدورانقلاب اسلامی ایران به کشورهای همسایه]، و بهره گیری دولت های اروپا وآمریکا واسراییل واسترالیا و کانادا و دیگران، از تنشِ های مرگبار میان دو رهبر نا خردمند و کینه ورز ایران و عراق جستجو نمود.
نگاهی به ارتش ایران از قاجار تا پهلوی
هریک از پادشاهان قاجار باندزاه ی توانش خود در پدید آوردن یک نیروی رزمی کارآمد که بتواند آنها را در برابر یورشهای بیگانه و شورش های درون مرزی پاس بدارد کوشیدند، ولی رخنه ی ملایان درباری که بیشینه آنها مزدوران دولت بهره کَش بریتاینا بودند همواره راه بندی در برابراینگونه کوششها پدید آورد.
نخستین کس ازخاندان قاجارکه در راه پدید آوردن یک ارتش سازمان یافته و کارآمد از هیچ کوشش دریغ نورزید، عباس میرزا جانشین فتحعلی شاه قاجار بود.
عباس میرزا در دیدار با ژوبر سفیر فرانسه در ایران از او پرسیده بود:
« نمیدانم این قدرتی که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور، و بندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم.»
عباس میرزا برای سامان بخشیدن به نیروهای رزمی ایران شماری ازکارشناسان فرانسوی و انگلیسی را به ایران آورد ولی پیش از آنکه کامیاب شود چشم از جهان فروبست و رشته ی کارها ازهم گسیخت.
پس ازعباس میرزا، نخسیتن گام درراه آشنایی جوانان ایرانی را با دانشها و شیوه های نوین رزم ، زنده یاد امیرکبیر برداشت و مدرسه دارالفنون را بنیاد گذاشت. ولی او نیز پیش از آنکه کاری از پیش بَرَد، چراغ زندگانیش درتوفانی که از ساخت و پاخت مادر ناصرالدین شاه با نمایندگان دولت انگلیس برخاسته بود خاموش شد.
پس از پایان جنگ یکم جهانی، ایران که ناخواسته میدان کارزار دولت های درگیر گشته بود با گرفتاریهای بزرگی مانند کمبود خوراک – گرانی روزافزون- سرکشی تبارهای گوناگون ایرانی – دستیازی زمینداران بزرگ درکارهای کشورداری – ونا توانی دولت در سروسامان بخشیدن به کارها- و بدتر از همه کشمکش های بد فرجام روسیه و انگلیس در ایران برای بهره کشی بیشتر، زمینه ی آشوب های بزرگ را فراهم آورد {که از آن میان می توان از جنبش میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان و شیخ محمد خیابانی در تبریز و شیخ خزعل در خوزستان نام برد}.
در این هنگام دولت انگلیس نیرویی به نام پلیس جنوب در بخشهای جنوبی کشور پدید آورد و سپاه دیگری هم در بخشهای شمالی و خاوری ایران گذاشت تا سدی در برابر داد و ستدهای بازرگانی میان ایران و روس پدید آورد.
سیمای نوین ارتش ایران در روزگار پهلوی
رضا خان در پی یک کودتا جامه ی وزیر جنگ بتن کرد و در نخستین گامه به شورشهای بد فرجام میرزا کوچک خان جنگلی و شیخ محمد خیابانی وشیخ خزعل در خوزستان پایان بخشید و دیگر شورشهای بدخیم را در سراسر کشور فرونشاند.
خرمشهر آزاد شد
«هومرآبرامیان»
دیوزادگان تازی تبار که به خرشهر یورش آوردند و به زنان و دختران خوبچهر ایرانی در خرمشهر دستیازی کردند، در روز آزاد سازی خرمشهر{سوم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ } گرفتار درچنگ فرزندان ایران به اهریمن پناه برده اند!
جنگ خانمانسوز جمهوری اسلامی با جمهوری عراق که ازسوی ملایان [جنگ تحمیلی] و از سوی صدام حسین [قادسیه ی دوم] نام گرفت، درروزسی ویکم شهریورماه سال ۱۳۵۹ برابر ۲۵۳۹ شاهنشاهی، و بیست و دوم سپتامبر۱۹۸۰ ترسایی، با یورش نیروهای عراقی به خاک ایران آغاز شد و پس ازهشت سال آتش افروزی و ویرانگری، دراَمُرداد ماه سال ۱۳۶۷با برجا گذاشتن بیش ازیک میلیون کشته و ۱۱۹۰ بیلیون دلار زیان مالی برای هر دو کشور، بی کمترین دستاورد برای هر یک از دو سوی نبرد بپایان رسید.
انگیزه های بد فرجام این جنگ خانمانسوز را نخست باید در فزونخواهی کشورهای بهره کَش و فروش جنگ ابزار به هردو سوی نبرد!.. دشمنی و کینه توزی دو پتیاره ی نا جوانمرد و اهرمن خو: [شیخ روح الله خمینی و صدام حسین گُجستک] و [صدورانقلاب اسلامی ایران به کشورهای همسایه]، و بهره گیری دولت های اروپا وآمریکا واسراییل واسترالیا و کانادا و دیگران، از تنشِ های مرگبار میان دو رهبر نا خردمند و کینه ورز ایران و عراق جستجو نمود.
نگاهی به ارتش ایران از قاجار تا پهلوی
هریک از پادشاهان قاجار باندزاه ی توانش خود در پدید آوردن یک نیروی رزمی کارآمد که بتواند آنها را در برابر یورشهای بیگانه و شورش های درون مرزی پاس بدارد کوشیدند، ولی رخنه ی ملایان درباری که بیشینه آنها مزدوران دولت بهره کَش بریتاینا بودند همواره راه بندی در برابراینگونه کوششها پدید آورد.
نخستین کس ازخاندان قاجارکه در راه پدید آوردن یک ارتش سازمان یافته و کارآمد از هیچ کوشش دریغ نورزید، عباس میرزا جانشین فتحعلی شاه قاجار بود.
عباس میرزا در دیدار با ژوبر سفیر فرانسه در ایران از او پرسیده بود:
« نمیدانم این قدرتی که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور، و بندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم.»
عباس میرزا برای سامان بخشیدن به نیروهای رزمی ایران شماری ازکارشناسان فرانسوی و انگلیسی را به ایران آورد ولی پیش از آنکه کامیاب شود چشم از جهان فروبست و رشته ی کارها ازهم گسیخت.
پس ازعباس میرزا، نخسیتن گام درراه آشنایی جوانان ایرانی را با دانشها و شیوه های نوین رزم ، زنده یاد امیرکبیر برداشت و مدرسه دارالفنون را بنیاد گذاشت. ولی او نیز پیش از آنکه کاری از پیش بَرَد، چراغ زندگانیش درتوفانی که از ساخت و پاخت مادر ناصرالدین شاه با نمایندگان دولت انگلیس برخاسته بود خاموش شد.
پس از پایان جنگ یکم جهانی، ایران که ناخواسته میدان کارزار دولت های درگیر گشته بود با گرفتاریهای بزرگی مانند کمبود خوراک – گرانی روزافزون- سرکشی تبارهای گوناگون ایرانی – دستیازی زمینداران بزرگ درکارهای کشورداری – ونا توانی دولت در سروسامان بخشیدن به کارها- و بدتر از همه کشمکش های بد فرجام روسیه و انگلیس در ایران برای بهره کشی بیشتر، زمینه ی آشوب های بزرگ را فراهم آورد {که از آن میان می توان از جنبش میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان و شیخ محمد خیابانی در تبریز و شیخ خزعل در خوزستان نام برد}.
در این هنگام دولت انگلیس نیرویی به نام پلیس جنوب در بخشهای جنوبی کشور پدید آورد و سپاه دیگری هم در بخشهای شمالی و خاوری ایران گذاشت تا سدی در برابر داد و ستدهای بازرگانی میان ایران و روس پدید آورد.
سیمای نوین ارتش ایران در روزگار پهلوی
رضا خان در پی یک کودتا جامه ی وزیر جنگ بتن کرد و در نخستین گامه به شورشهای بد فرجام میرزا کوچک خان جنگلی و شیخ محمد خیابانی وشیخ خزعل در خوزستان پایان بخشید و دیگر شورشهای بدخیم را در سراسر کشور فرونشاند.
سپس افسران و فرماندهان بیگانه را از یگان های رزمی ایران بیرون کرد و یگان های پراکنده مانند لشکر قزاق – تفنگداران جنوب و ژاندارمری را سرو سامانِ بهتری بخشید. درهمین راستا گروهی از جوانان را برای آموزش شیوه های نوین رزم به فرانسه، و گروه دیگری را به آلمان فرستاد.
درشهریورماه سال ۱۳۱۸ خورشیدی (برابرسپتامبر۱۹۳۹ ترسایی) جنگ دوم جهانی با یورش نیروهای آلمان به لهستان آغاز شد. انگلیس و فرانسه در برابرآلمان سپاه آراستند، ایتالیا به هواداری از آلمان به میدان درآمد. دولت شوروی در آغاز این جنگ با آلمان پیمان دوستی بست و با بهره گیری از هنگامه یی که پیش آمده بود، نیمی از لهستان و کشورهای کرانه ی دریای بالتیک ( لیتوانی- لتونیو- استونی) را گرفت و برای گرفتن فنلاند خیز برداشت، هیتلر که بخش بزرگی از اروپا را در کوتاه زمان به چنگ آورده بود، پیمان با روسیه را شکست و در سال ۱۹۴۱به خاک روسیه لشکر کشید و دامنه ی جنگ را گسترش بیشترداد.
در هفتم دسامبرهمان سال، ژاپن نیروهای آمریکایی را در پرل هاربر زیر بمباران گرفت و دامنه ی جنگ را به آنسوی جهان کشاند، دیری نپایید که پای همه ی کشورها به این آوردگاه خونین کشیده شد وآتش جنگ سراسر کره ی زمین را فرا گرفت.
پیش از آغازجنگ، رضا شاه بزرگ برای رهایی ازچنگال دولت بهره کش انگلیس، با آلمان هیتلری پیمان همکاری بسته بود، پیوندهای بازرگانی میان دو کشور ایران و آلمان هر روز گسترده ترمی شد، با اینهمه هنگامی که هیتلر آتش به خرمن جهان انداخت، رضا شاه بسیار کوشید تا دامن ایران را از آن هنگامه ی مرگبار دور بدارد، ولی گستره ی فراخ دامن مرزهای ایران و روسیه، و داشتن دو دریا در شمال و جنوب، و نیاز انگلستان ودیگر کشورهای هم پیمان به نفت ایران، رضا شاه را درکوشش خود ناکام گذاشت.
درروزسوم شهریورماه سال ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و از خاور، و ارتش بریتانیا از جنوب و باختر، از راه زمین و هوا به میهن ما یورش آوردند و در کمترین زمان برکران تا کران ایران چیره گشتند.
شیرازه ی ارتش نوپای ایران بزودی ازهم پاشیده شد. رضا شاه زیرفشار نیروهای هم پیمان {بویژه دولت بهره کَش انگلیس} تاج و تخت پادشاهی را به فرزندش محمد رضا شاه سپرد و خود به خواست دولت زورگوی انگلستان رهسپار آبخوست موریس شد و در همانجا چشم از جهان قرو بست.
ارتش ایران در روزگار شهریاری آریامهر
شاهنشاه آریامهر برای پاسداری از مرزهای میهن در برابر گستاخی و فزونخواهانی بیگانگان، ارتشی آراسته به رزم ناوها و زیر دریایی های غول پیکر- موشک های هوا به هوا – موشک های تانک شکن-هواپیماهای F14 و F16 – تانک های چیفتن – هاورکرافت ها – بالگردها… و نیروهای رزمنده ی دشمن شکن مانند ارتشتاران- اسپهبدان- سر لشگران- خلبانان- چتر بازان– ناوخدایان- رنجرها – هوا نیروز- و سربازان و درجه داران بسیار پدید آورد.
پایگاههای رزمی ایران آراسته به پیشرفته ترین جنگ ابزار و با توانمندی بسیار بالا مانند: پایگاه وحدتی در دزفول – پایگاه شاهرخی در همدان – پایگاه یکم شکاری مهر آباد- پایگاه شکاری تبریز- و دیگر پایگاهها در امیدیه – بوشهر- شیراز- اسپهان- بندرعباس – چابهار- بیرجند – زاهدان- سنندج- مشهد – کرمانشاه- کرمان- پیرانشهر – مسچد سلیمان و کران تا کران ایران برای پاسداری از مرزهای میهن یکی پس از دیگری بالا برافراشتند.
پیش از آشوب ایران ویرانگر اسلامی، ارتش ایران نیرومندترین ارتش در خاورمیانه، و یکی از پنج ارتش نیرومند جهان بود. با بودن چنان ارتش توانمند، کسی مانند صدام حسین گجستک هرگز آن گستاخی نمی داشت که به خاک ایران یورش بیاوَرَد و بخش هایی از آن سرزمین اهورایی را میدان تاخت و تاز اهریمنی رایات خود کند.
نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران
نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران در پی کوشش های پیگیر آریامهر در رده ی کارآمدترین نیروهای رزمی جهان جا گرفت. لشگرهای ۷۷ خراسان و ۹۲ اهواز {بپاس نزدیکی به مرزهای شوروی، افغانستان و عراق} از مهندترین یگانهای نیروی زمینی شاهنشاهی بشمارمیآمدند.
شمار نیروهای رزمنده ی زمینی تا بهمن ماه سال ۱۳۵۷ دویست و هشتاد و پنجهزارتن، و شمار ذخیره ها سیسد هزار تن بود.
نیروی دریای ارتش شاهنشاهی ایرانی
تا پیش ازجنگ جهانی دوم، نیروی دریایی در شمال دارای ناوچههای بابلسر، سفیدرود، گرگان، نهنگ، رامسر، نوشهر، شهسوارو ناوچه های کوچک آتش نشانی بود.
در جنوب دارای ستاد فرماندهی- آموزشگاه مهناوی- کشتی یدک بَر- تالاب شناور- جایگاه باز سازی- دو فروند نفتکش- ناوهای: ببر، پلنگ، شهباز، سیمرغ، کرکس، شاهرخ- دوگروهان آبخاکی- ناوچههای شاهین، چلچله، کارون، کهف – وناوچههای راهنما بود.
در روز سوم شهریورماه سال ۱۳۲۰ در یورش نیروهای هم پیمان به ایران، نیروی دریایی پایداری بسیار شایان ستایش از خود نشان، ناوچههای ببر، پلنگ و شماری از ناوچههای ایران در این یورش نابود شدند و دریابان بایندر فرمانده نیروی دریایی و ۶۰۰ تن از افسران و درجه داران و ناویان کشته شدند.
نیروی دریایی انگلیس همه ی ناوهای جنگی ایران را گرفت و بسیاری از آنها را به خاوردورفرستاد!.
درسال ۱۳۲۵ پس از جنگ جهانی دوم و نشست سران کشورهای هم پیمان در تهران، و شناسایی ایران به نام [پل پیروزی]، دو فروند ناو جنگی در برابر ببر و پلنگ که خود نابود کرده بودند به ایران دادند و نیروی دریایی ایران با داشتن ناوهای شاهرخ، سیمرغ، شهباز، کرکس و چند فروند یدک کَش به همراه بجا مانده ی کارکنان دوباره پا گرفت.
با افزایش درآمدهای نفتی ایران، و پیوستن ایران به پیمان سنتو، نیروی دریایی با شتاب روزافزون رو به فراپویی گذاشت. دانشجویان ایرانی برای آشنا شدن با شگردها و شیوه های نوین نبرد دریایی رهسپار کشورهای پیشرفته ی جهان شدند
در دهههای ۴۰ و۵۰ نیروی دریایی ایران دارای زیر دریایی ها – نام شکن ها – موشک اندازها- لندیک کرافت و هاورکرافت و کشتی های ویژه برای جابجا کردن تانک ها – ناوهای ترابری غول پیکر – کشتی های آتش نشانی- ناوچه های تند رو.. و بزرگترین یگان هواناو جهان بود .
در سال ۱۳۴۴ دریاسالار رسایی فرمانده نیروی دریایی درباره چگونگی نیروی دریایی ایران نوشت:
امروز نیروی دریایی شاهنشاهی ما در سایه درایت و جهان بینی خاص شاهنشاه دارای تشکیلات دریایی عظیم در ساحل و سازمانهای جدید نظامی بر روی ناوها و واحدهای شناور جنگی است که از ناو گروههای مختلف ترکین یافته است. ناوگان نیروی دریایی شاهنشاهی که به نام « خلیج فارس و دریای عمان » نامیده میشود توانایی پیدا کرده است که هر ساله در مانورها و عملیات مشترک دریایی فیمابین کشورهای عضو پیمان مرکزی شرکت کند. در سال ۱۳۳۹ به تدریج تعداد چهار فروند ناوهای مین جمع کن دریافت کرده است. امروز در تمام مناطق دریایی سازمانهای بهداشتی، بیمارستانها، پزشکان حاذق با تمام لوازم و تجهیزات مشغول خدمت و درمان بیماران هستند.
نیروی هوایی ارتش شاهنشای ایران
نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۰۳ خورشیدی برابر ۱۹۲۴ ترسایی به فرمان رضا شاه بزرگ پایه ریزی شد.
نخستین گروه از خلبانان نیروی هوایی ایران در روز بیست و پنجم فوریه سال ۱۹۲۵، پس از پایان کار آموزش، آماده ی کارزار شدند.
در سال ۱۳۰۶ سازمان هواپیمائی گسترش یافت وشماری از دانشجویان که در فرانسه و شوروی فن خلبانی و مکانیکی آموخته بودند به ایران بازگشتند و دولت نیز با خرید سیزده فروند هواپیما، شمار هواپیماهای ایران را به ۳۳ فروند فرا بُرد.
در سال ۱۳۱۱ آموزشگاه خلبانی پایه ریزی شد و تا سال ۱۳۲۰ سیسد خلبان آماده ی پرواز شدند.
توان رزمی نیروی هوایی ایران در روزگار آریامهر – پیش از خِلالوش اسلامی
پانزده اسکادران[ گردان] جنگنده و جنگنده –بمب افکن (هراسکادران: دوازده تا چهارده فروند هواپیما)
یک اسکادران شناسایی
یک اسکادران ترابری
یک اسکادران سوخت رسان
هفتاد و شش اسکادران بالگرد
پنج گردان موشکِ زمین به هوا
نزدیک به یک سد هزار تن نیروی رزمنده
پنجهزار تن خلبان کارآزموده
کشتار افسران و از هم پاشیدن شیرازه ی ارتش ایران
در گرماگرم شورش روشنفکرنمایان ایرانی برای روی کار آوردن دستگاه مُلا کراسی درایران ، شماری از افسران بلند پایه ی ارتش بدست خلالوشگران کشته شدند. پس از فروپاشی سامانه ی شاهنشاهی و چیره گشتن ملایان بر سرنوشت کشور، شیخ روح الله خمینی وارون نویدهایی که به افسران ارتش داده بود، بیدرنگ دست به کشتار بلند پایگان ارتش گشود و شمار بزرگی از کارآمدترین فرماندهان ارتش را به رگبار گلوله بست.
سپهبد عیسی بقراط جعفریان: از افسران بسیار برجسته و توانمند نیروی زمینی فرمانده ی لشکر ۹۲ زرهی اهواز در روز بیست و سوم بهمن ماه سال ۱۳۵۷ بدست آشوبگران مسلمان در درون هلیکوپتر کشته شد.
سرلشکر کاظم ریاحی واپسین فرمانده لشکر پیاده گارد که از شایسته ترین افسران نیروی زمینی ارتش به شمار می رفت – در شامگاه ۲۱ بهمن بدست گروهی روان پریش آخوند پرست کشته شد.
سرلشکر محمد امین بیگلری فرمانده لشکرپیاده گارد، همراه با سپهبد عبدالعلی بدره ای(فرمانده نیروی زمینی) – در روز بیست و دوم بهمن ۵۷ در یورش آخوند پرستان به ستاد نیروی زمینی در لویزان کشته شدند.
افسران و فرماندهان بلند پایه ی ارتش شاهنشاهی ایران که بفرمان شیخ روح الله خمینی به رگبار گلوله بسته شدند:
سپهبد هوشنگ حاتم، از شایسته ترین افسران نیروی زمینی، فرمانده توپخانه لشکر پیاده گارد و فرمانده کانون آموزش توپخانه اسپهان..
سپهبد مهدی رحیمی از افسران دلیر نیروی زمینی فرمانده گارد شاهنشاهی.
سپهبد علیمحمد خواجه نوری سرپرست اداره سوم ستاد ارتش و از افسران بسیارکارآزموده و دانش آموخته در نیروی زمینی.
سپهبد ناصر مقدم سرپرست اداره دوم (رکن ۲) ستاد ارتش.
سپهبد حسین رستگار نامدار جانشین فرمانده نیروی زمینی و فرمانده مرکز توپخانه اسپهان.
سپهد امیرفرهنگ خلعتبری از افسران کاردان ارتش.
سرلشکر منوچهر خسروداد از شایسته ترین افسران نیروی زمینی، پایه گذار و فرمانده گردان چترباز و سپس فرمانده تیپ نیروی ویژه هوابرد و از سال۱۳۵۰ فرمانده هوانیروز.
سرلشکر رضا ناجی از افسران شایسته وبسیار سخت کوش، فرمانده توپخانه در لشکر ۱۶ زرهی قزوین.
سرلشکر علی نشاط، واپسین فرمانده تیپ زبده ی گاردجاویدان.
سرتیپ نعمت اله معتمدی کردستانی فرمانده لشکر ۱۶ زرهی قزوین.
سرتیپ منوچهر ملک معاون لشکر
سرتیپ جهانگیر اسفندیاری فرمانده تیپ ۳ لشکر ۹۲ زرهی اهواز و فرماندار نظامی آبادان.
سرتیپ خلبان ایرح امینی افشار فرمانده پایگاه رزمی و پشتیبانی هوانیروز اسپهان.
سرلشکر ولی محمد زندکریمی.
سرتیپ غلامحسین علایی وابسته نظامی ایران درعراق.
سرتیپ فضل اله ناظمی فرمانده تیپ ۲ لشکر پیاده گارد.
سپهبد خلبان نادر جهانبانی از بهترین فرماندهان و خلبانان و پایه گذار تیم آکروجت ایران ( تاج طلایی).
سپهبد خلبان امیر حسین ربیعی از بهترین خلبانهای نیروی هوایی ایران.
سپهبد هاشم برنجیان
سرتیپ نصرت اله شعاعی فرمانده پایگاه سوم شکاری همدان[شاهرخی]
بدینگونه شیرازه ی ارتش شاهنشاهی ایران بدست ملایان از هم گسیخته شد و زمینه برای تاخت و تاز گجستک اهرمن خویی مانند صدام حسین فراهم گردید.
در نخستین روزهای چنگ، ارتش عراق با پشتیبانی توپخانه و ناوچه های موشک انداز روسی پایگاه دریایی خرمشهر را از کار انداختند و شماری از ناوچه ها و ناوهای ایرانی را در پایگاه خود نابود کردند، لشکر زرهی اهواز که پیشاپیش بدست ملایان ازهم پاشیده شده بود بجا مانده ی توان خود را نیز از دست داد و یکسره از کار افتاد، با اینهمه نیروهای از هم گسیخته ی ارتش تا پای جان رزمیدند و با پشتیبانی مردم تا اندازه ی زیادی عراقی ها را از پیشروی تند و تیز باز داشتند.
سرانجام خرمشهر بدست عراقی ها افتاد و آبادان نیز پیرامون بندی شد و عراقی ها بیاد پیروزی سپاهیان خونریزسعد ابی وقاص در کادسی، با نامردمی ترین کردارها برجان و مال و والامندی مردم ایران دست یازیدند.
صدام حسین پنداشته بود که مردم عرب تبار خوزستان بیدرنگ به مزدوران او خواهند پیوست، ولی عرب های خوزستان به نیروهای رزمنده ی ایران پیوستند و تا پای جان با سپاهیان تبهکاراو رزمیدند و ارزشهای والای میهن خود را از تاخت و تاز اهریمنی رایات او پاس داشتند .
چند گردان از تکاوران دریایی ارتش به همراه بخشی از نیروهای سپاه خرمشهر و مردمی که به رزمندگان پیوسته بودند در برابر چند لشکرعراقی ایستادند و بیش از یکسال با جنگ خانه به خانه و کوچه به کوچه دشمن بعثی را از پیش روی بازداشتند .
آزاد سازی خرمشهر
پیش از بازپس گیری خرمشهر کارشناسان سازمان CIA درآمریکا پیش بینی کرده بودند که اگر روند جنگ با همین شیوه پیش رَوَد ارتش عراق بزودی شکست خواهد خورد و بازار فروش جنگ ابزار بی خریدارخواهد ماند!
سرانجام درپی جانفشانیهای رزمندگان ایرانی، در روز سوم خردادماه سال ۱۳۶۱، خرمشهرآزاد شد. در آن نبرد پیروزگر بیش از شانزده هزار تن از نیروی های عراقی کشته و زخمی شدند، و نوزده هزار تن دیگر به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند. پیروزی ایرانیان در باز پس گیری خرمشهر بازتاب بسیار گسترده ی جهانی داشت.
فرزندان سعد ابی وقاص و خالدبن ولید اسیر در دست فرزندان ایران
سپس افسران و فرماندهان بیگانه را از یگان های رزمی ایران بیرون کرد و یگان های پراکنده مانند لشکر قزاق – تفنگداران جنوب و ژاندارمری را سرو سامانِ بهتری بخشید. درهمین راستا گروهی از جوانان را برای آموزش شیوه های نوین رزم به فرانسه، و گروه دیگری را به آلمان فرستاد.
درشهریورماه سال ۱۳۱۸ خورشیدی (برابرسپتامبر۱۹۳۹ ترسایی) جنگ دوم جهانی با یورش نیروهای آلمان به لهستان آغاز شد. انگلیس و فرانسه در برابرآلمان سپاه آراستند، ایتالیا به هواداری از آلمان به میدان درآمد. دولت شوروی در آغاز این جنگ با آلمان پیمان دوستی بست و با بهره گیری از هنگامه یی که پیش آمده بود، نیمی از لهستان و کشورهای کرانه ی دریای بالتیک ( لیتوانی- لتونیو- استونی) را گرفت و برای گرفتن فنلاند خیز برداشت، هیتلر که بخش بزرگی از اروپا را در کوتاه زمان به چنگ آورده بود، پیمان با روسیه را شکست و در سال ۱۹۴۱به خاک روسیه لشکر کشید و دامنه ی جنگ را گسترش بیشترداد.
در هفتم دسامبرهمان سال، ژاپن نیروهای آمریکایی را در پرل هاربر زیر بمباران گرفت و دامنه ی جنگ را به آنسوی جهان کشاند، دیری نپایید که پای همه ی کشورها به این آوردگاه خونین کشیده شد وآتش جنگ سراسر کره ی زمین را فرا گرفت.
پیش از آغازجنگ، رضا شاه بزرگ برای رهایی ازچنگال دولت بهره کش انگلیس، با آلمان هیتلری پیمان همکاری بسته بود، پیوندهای بازرگانی میان دو کشور ایران و آلمان هر روز گسترده ترمی شد، با اینهمه هنگامی که هیتلر آتش به خرمن جهان انداخت، رضا شاه بسیار کوشید تا دامن ایران را از آن هنگامه ی مرگبار دور بدارد، ولی گستره ی فراخ دامن مرزهای ایران و روسیه، و داشتن دو دریا در شمال و جنوب، و نیاز انگلستان ودیگر کشورهای هم پیمان به نفت ایران، رضا شاه را درکوشش خود ناکام گذاشت.
درروزسوم شهریورماه سال ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و از خاور، و ارتش بریتانیا از جنوب و باختر، از راه زمین و هوا به میهن ما یورش آوردند و در کمترین زمان برکران تا کران ایران چیره گشتند.
شیرازه ی ارتش نوپای ایران بزودی ازهم پاشیده شد. رضا شاه زیرفشار نیروهای هم پیمان {بویژه دولت بهره کَش انگلیس} تاج و تخت پادشاهی را به فرزندش محمد رضا شاه سپرد و خود به خواست دولت زورگوی انگلستان رهسپار آبخوست موریس شد و در همانجا چشم از جهان قرو بست.
ارتش ایران در روزگار شهریاری آریامهر
شاهنشاه آریامهر برای پاسداری از مرزهای میهن در برابر گستاخی و فزونخواهانی بیگانگان، ارتشی آراسته به رزم ناوها و زیر دریایی های غول پیکر- موشک های هوا به هوا – موشک های تانک شکن-هواپیماهای F14 و F16 – تانک های چیفتن – هاورکرافت ها – بالگردها… و نیروهای رزمنده ی دشمن شکن مانند ارتشتاران- اسپهبدان- سر لشگران- خلبانان- چتر بازان– ناوخدایان- رنجرها – هوا نیروز- و سربازان و درجه داران بسیار پدید آورد.
پایگاههای رزمی ایران آراسته به پیشرفته ترین جنگ ابزار و با توانمندی بسیار بالا مانند: پایگاه وحدتی در دزفول – پایگاه شاهرخی در همدان – پایگاه یکم شکاری مهر آباد- پایگاه شکاری تبریز- و دیگر پایگاهها در امیدیه – بوشهر- شیراز- اسپهان- بندرعباس – چابهار- بیرجند – زاهدان- سنندج- مشهد – کرمانشاه- کرمان- پیرانشهر – مسچد سلیمان و کران تا کران ایران برای پاسداری از مرزهای میهن یکی پس از دیگری بالا برافراشتند.
پیش از آشوب ایران ویرانگر اسلامی، ارتش ایران نیرومندترین ارتش در خاورمیانه، و یکی از پنج ارتش نیرومند جهان بود. با بودن چنان ارتش توانمند، کسی مانند صدام حسین گجستک هرگز آن گستاخی نمی داشت که به خاک ایران یورش بیاوَرَد و بخش هایی از آن سرزمین اهورایی را میدان تاخت و تاز اهریمنی رایات خود کند.
نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران
نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران در پی کوشش های پیگیر آریامهر در رده ی کارآمدترین نیروهای رزمی جهان جا گرفت. لشگرهای ۷۷ خراسان و ۹۲ اهواز {بپاس نزدیکی به مرزهای شوروی، افغانستان و عراق} از مهندترین یگانهای نیروی زمینی شاهنشاهی بشمارمیآمدند.
شمار نیروهای رزمنده ی زمینی تا بهمن ماه سال ۱۳۵۷ دویست و هشتاد و پنجهزارتن، و شمار ذخیره ها سیسد هزار تن بود.
نیروی دریای ارتش شاهنشاهی ایرانی
تا پیش ازجنگ جهانی دوم، نیروی دریایی در شمال دارای ناوچههای بابلسر، سفیدرود، گرگان، نهنگ، رامسر، نوشهر، شهسوارو ناوچه های کوچک آتش نشانی بود.
در جنوب دارای ستاد فرماندهی- آموزشگاه مهناوی- کشتی یدک بَر- تالاب شناور- جایگاه باز سازی- دو فروند نفتکش- ناوهای: ببر، پلنگ، شهباز، سیمرغ، کرکس، شاهرخ- دوگروهان آبخاکی- ناوچههای شاهین، چلچله، کارون، کهف – وناوچههای راهنما بود.
در روز سوم شهریورماه سال ۱۳۲۰ در یورش نیروهای هم پیمان به ایران، نیروی دریایی پایداری بسیار شایان ستایش از خود نشان، ناوچههای ببر، پلنگ و شماری از ناوچههای ایران در این یورش نابود شدند و دریابان بایندر فرمانده نیروی دریایی و ۶۰۰ تن از افسران و درجه داران و ناویان کشته شدند.
نیروی دریایی انگلیس همه ی ناوهای جنگی ایران را گرفت و بسیاری از آنها را به خاوردورفرستاد!.
درسال ۱۳۲۵ پس از جنگ جهانی دوم و نشست سران کشورهای هم پیمان در تهران، و شناسایی ایران به نام [پل پیروزی]، دو فروند ناو جنگی در برابر ببر و پلنگ که خود نابود کرده بودند به ایران دادند و نیروی دریایی ایران با داشتن ناوهای شاهرخ، سیمرغ، شهباز، کرکس و چند فروند یدک کَش به همراه بجا مانده ی کارکنان دوباره پا گرفت.
با افزایش درآمدهای نفتی ایران، و پیوستن ایران به پیمان سنتو، نیروی دریایی با شتاب روزافزون رو به فراپویی گذاشت. دانشجویان ایرانی برای آشنا شدن با شگردها و شیوه های نوین نبرد دریایی رهسپار کشورهای پیشرفته ی جهان شدند
در دهههای ۴۰ و۵۰ نیروی دریایی ایران دارای زیر دریایی ها – نام شکن ها – موشک اندازها- لندیک کرافت و هاورکرافت و کشتی های ویژه برای جابجا کردن تانک ها – ناوهای ترابری غول پیکر – کشتی های آتش نشانی- ناوچه های تند رو.. و بزرگترین یگان هواناو جهان بود .
در سال ۱۳۴۴ دریاسالار رسایی فرمانده نیروی دریایی درباره چگونگی نیروی دریایی ایران نوشت:
امروز نیروی دریایی شاهنشاهی ما در سایه درایت و جهان بینی خاص شاهنشاه دارای تشکیلات دریایی عظیم در ساحل و سازمانهای جدید نظامی بر روی ناوها و واحدهای شناور جنگی است که از ناو گروههای مختلف ترکین یافته است. ناوگان نیروی دریایی شاهنشاهی که به نام « خلیج فارس و دریای عمان » نامیده میشود توانایی پیدا کرده است که هر ساله در مانورها و عملیات مشترک دریایی فیمابین کشورهای عضو پیمان مرکزی شرکت کند. در سال ۱۳۳۹ به تدریج تعداد چهار فروند ناوهای مین جمع کن دریافت کرده است. امروز در تمام مناطق دریایی سازمانهای بهداشتی، بیمارستانها، پزشکان حاذق با تمام لوازم و تجهیزات مشغول خدمت و درمان بیماران هستند.
نیروی هوایی ارتش شاهنشای ایران
نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۰۳ خورشیدی برابر ۱۹۲۴ ترسایی به فرمان رضا شاه بزرگ پایه ریزی شد.
نخستین گروه از خلبانان نیروی هوایی ایران در روز بیست و پنجم فوریه سال ۱۹۲۵، پس از پایان کار آموزش، آماده ی کارزار شدند.
در سال ۱۳۰۶ سازمان هواپیمائی گسترش یافت وشماری از دانشجویان که در فرانسه و شوروی فن خلبانی و مکانیکی آموخته بودند به ایران بازگشتند و دولت نیز با خرید سیزده فروند هواپیما، شمار هواپیماهای ایران را به ۳۳ فروند فرا بُرد.
در سال ۱۳۱۱ آموزشگاه خلبانی پایه ریزی شد و تا سال ۱۳۲۰ سیسد خلبان آماده ی پرواز شدند.
توان رزمی نیروی هوایی ایران در روزگار آریامهر – پیش از خِلالوش اسلامی
پانزده اسکادران[ گردان] جنگنده و جنگنده –بمب افکن (هراسکادران: دوازده تا چهارده فروند هواپیما)
یک اسکادران شناسایی
یک اسکادران ترابری
یک اسکادران سوخت رسان
هفتاد و شش اسکادران بالگرد
پنج گردان موشکِ زمین به هوا
نزدیک به یک سد هزار تن نیروی رزمنده
پنجهزار تن خلبان کارآزموده
کشتار افسران و از هم پاشیدن شیرازه ی ارتش ایران
در گرماگرم شورش روشنفکرنمایان ایرانی برای روی کار آوردن دستگاه مُلا کراسی درایران ، شماری از افسران بلند پایه ی ارتش بدست خلالوشگران کشته شدند. پس از فروپاشی سامانه ی شاهنشاهی و چیره گشتن ملایان بر سرنوشت کشور، شیخ روح الله خمینی وارون نویدهایی که به افسران ارتش داده بود، بیدرنگ دست به کشتار بلند پایگان ارتش گشود و شمار بزرگی از کارآمدترین فرماندهان ارتش را به رگبار گلوله بست.
سپهبد عیسی بقراط جعفریان: از افسران بسیار برجسته و توانمند نیروی زمینی فرمانده ی لشکر ۹۲ زرهی اهواز در روز بیست و سوم بهمن ماه سال ۱۳۵۷ بدست آشوبگران مسلمان در درون هلیکوپتر کشته شد.
سرلشکر کاظم ریاحی واپسین فرمانده لشکر پیاده گارد که از شایسته ترین افسران نیروی زمینی ارتش به شمار می رفت – در شامگاه ۲۱ بهمن بدست گروهی روان پریش آخوند پرست کشته شد.
سرلشکر محمد امین بیگلری فرمانده لشکرپیاده گارد، همراه با سپهبد عبدالعلی بدره ای(فرمانده نیروی زمینی) – در روز بیست و دوم بهمن ۵۷ در یورش آخوند پرستان به ستاد نیروی زمینی در لویزان کشته شدند.
افسران و فرماندهان بلند پایه ی ارتش شاهنشاهی ایران که بفرمان شیخ روح الله خمینی به رگبار گلوله بسته شدند:
سپهبد هوشنگ حاتم، از شایسته ترین افسران نیروی زمینی، فرمانده توپخانه لشکر پیاده گارد و فرمانده کانون آموزش توپخانه اسپهان..
سپهبد مهدی رحیمی از افسران دلیر نیروی زمینی فرمانده گارد شاهنشاهی.
سپهبد علیمحمد خواجه نوری سرپرست اداره سوم ستاد ارتش و از افسران بسیارکارآزموده و دانش آموخته در نیروی زمینی.
سپهبد ناصر مقدم سرپرست اداره دوم (رکن ۲) ستاد ارتش.
سپهبد حسین رستگار نامدار جانشین فرمانده نیروی زمینی و فرمانده مرکز توپخانه اسپهان.
سپهد امیرفرهنگ خلعتبری از افسران کاردان ارتش.
سرلشکر منوچهر خسروداد از شایسته ترین افسران نیروی زمینی، پایه گذار و فرمانده گردان چترباز و سپس فرمانده تیپ نیروی ویژه هوابرد و از سال۱۳۵۰ فرمانده هوانیروز.
سرلشکر رضا ناجی از افسران شایسته وبسیار سخت کوش، فرمانده توپخانه در لشکر ۱۶ زرهی قزوین.
سرلشکر علی نشاط، واپسین فرمانده تیپ زبده ی گاردجاویدان.
سرتیپ نعمت اله معتمدی کردستانی فرمانده لشکر ۱۶ زرهی قزوین.
سرتیپ منوچهر ملک معاون لشکر
سرتیپ جهانگیر اسفندیاری فرمانده تیپ ۳ لشکر ۹۲ زرهی اهواز و فرماندار نظامی آبادان.
سرتیپ خلبان ایرح امینی افشار فرمانده پایگاه رزمی و پشتیبانی هوانیروز اسپهان.
سرلشکر ولی محمد زندکریمی.
سرتیپ غلامحسین علایی وابسته نظامی ایران درعراق.
سرتیپ فضل اله ناظمی فرمانده تیپ ۲ لشکر پیاده گارد.
سپهبد خلبان نادر جهانبانی از بهترین فرماندهان و خلبانان و پایه گذار تیم آکروجت ایران ( تاج طلایی).
سپهبد خلبان امیر حسین ربیعی از بهترین خلبانهای نیروی هوایی ایران.
سپهبد هاشم برنجیان
سرتیپ نصرت اله شعاعی فرمانده پایگاه سوم شکاری همدان[شاهرخی]
بدینگونه شیرازه ی ارتش شاهنشاهی ایران بدست ملایان از هم گسیخته شد و زمینه برای تاخت و تاز گجستک اهرمن خویی مانند صدام حسین فراهم گردید.
در نخستین روزهای چنگ، ارتش عراق با پشتیبانی توپخانه و ناوچه های موشک انداز روسی پایگاه دریایی خرمشهر را از کار انداختند و شماری از ناوچه ها و ناوهای ایرانی را در پایگاه خود نابود کردند، لشکر زرهی اهواز که پیشاپیش بدست ملایان ازهم پاشیده شده بود بجا مانده ی توان خود را نیز از دست داد و یکسره از کار افتاد، با اینهمه نیروهای از هم گسیخته ی ارتش تا پای جان رزمیدند و با پشتیبانی مردم تا اندازه ی زیادی عراقی ها را از پیشروی تند و تیز باز داشتند.
سرانجام خرمشهر بدست عراقی ها افتاد و آبادان نیز پیرامون بندی شد و عراقی ها بیاد پیروزی سپاهیان خونریزسعد ابی وقاص در کادسی، با نامردمی ترین کردارها برجان و مال و والامندی مردم ایران دست یازیدند.
صدام حسین پنداشته بود که مردم عرب تبار خوزستان بیدرنگ به مزدوران او خواهند پیوست، ولی عرب های خوزستان به نیروهای رزمنده ی ایران پیوستند و تا پای جان با سپاهیان تبهکاراو رزمیدند و ارزشهای والای میهن خود را از تاخت و تاز اهریمنی رایات او پاس داشتند .
چند گردان از تکاوران دریایی ارتش به همراه بخشی از نیروهای سپاه خرمشهر و مردمی که به رزمندگان پیوسته بودند در برابر چند لشکرعراقی ایستادند و بیش از یکسال با جنگ خانه به خانه و کوچه به کوچه دشمن بعثی را از پیش روی بازداشتند .
آزاد سازی خرمشهر
پیش از بازپس گیری خرمشهر کارشناسان سازمان CIA درآمریکا پیش بینی کرده بودند که اگر روند جنگ با همین شیوه پیش رَوَد ارتش عراق بزودی شکست خواهد خورد و بازار فروش جنگ ابزار بی خریدارخواهد ماند!
سرانجام درپی جانفشانیهای رزمندگان ایرانی، در روز سوم خردادماه سال ۱۳۶۱، خرمشهرآزاد شد. در آن نبرد پیروزگر بیش از شانزده هزار تن از نیروی های عراقی کشته و زخمی شدند، و نوزده هزار تن دیگر به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند. پیروزی ایرانیان در باز پس گیری خرمشهر بازتاب بسیار گسترده ی جهانی داشت.
فرزندان سعد ابی وقاص و خالدبن ولید اسیر در دست فرزندان ایران
خرمشهر آزاد شد
«هومرآبرامیان»
دیوزادگان تازی تبار که به خرشهر یورش آوردند و به زنان و دختران خوبچهر ایرانی در خرمشهر دستیازی کردند، در روز آزاد سازی خرمشهر{سوم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ } گرفتار درچنگ فرزندان ایران به اهریمن پناه برده اند!
جنگ خانمانسوز جمهوری اسلامی با جمهوری عراق که ازسوی ملایان [جنگ تحمیلی] و از سوی صدام حسین [قادسیه ی دوم] نام گرفت، درروزسی ویکم شهریورماه سال ۱۳۵۹ برابر ۲۵۳۹ شاهنشاهی، و بیست و دوم سپتامبر۱۹۸۰ ترسایی، با یورش نیروهای عراقی به خاک ایران آغاز شد و پس ازهشت سال آتش افروزی و ویرانگری، دراَمُرداد ماه سال ۱۳۶۷با برجا گذاشتن بیش ازیک میلیون کشته و ۱۱۹۰ بیلیون دلار زیان مالی برای هر دو کشور، بی کمترین دستاورد برای هر یک از دو سوی نبرد بپایان رسید.
انگیزه های بد فرجام این جنگ خانمانسوز را نخست باید در فزونخواهی کشورهای بهره کَش و فروش جنگ ابزار به هردو سوی نبرد!.. دشمنی و کینه توزی دو پتیاره ی نا جوانمرد و اهرمن خو: [شیخ روح الله خمینی و صدام حسین گُجستک] و [صدورانقلاب اسلامی ایران به کشورهای همسایه]، و بهره گیری دولت های اروپا وآمریکا واسراییل واسترالیا و کانادا و دیگران، از تنشِ های مرگبار میان دو رهبر نا خردمند و کینه ورز ایران و عراق جستجو نمود.
نگاهی به ارتش ایران از قاجار تا پهلوی
هریک از پادشاهان قاجار باندزاه ی توانش خود در پدید آوردن یک نیروی رزمی کارآمد که بتواند آنها را در برابر یورشهای بیگانه و شورش های درون مرزی پاس بدارد کوشیدند، ولی رخنه ی ملایان درباری که بیشینه آنها مزدوران دولت بهره کَش بریتاینا بودند همواره راه بندی در برابراینگونه کوششها پدید آورد.
نخستین کس ازخاندان قاجارکه در راه پدید آوردن یک ارتش سازمان یافته و کارآمد از هیچ کوشش دریغ نورزید، عباس میرزا جانشین فتحعلی شاه قاجار بود.
عباس میرزا در دیدار با ژوبر سفیر فرانسه در ایران از او پرسیده بود:
« نمیدانم این قدرتی که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور، و بندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم.»
عباس میرزا برای سامان بخشیدن به نیروهای رزمی ایران شماری ازکارشناسان فرانسوی و انگلیسی را به ایران آورد ولی پیش از آنکه کامیاب شود چشم از جهان فروبست و رشته ی کارها ازهم گسیخت.
پس ازعباس میرزا، نخسیتن گام درراه آشنایی جوانان ایرانی را با دانشها و شیوه های نوین رزم ، زنده یاد امیرکبیر برداشت و مدرسه دارالفنون را بنیاد گذاشت. ولی او نیز پیش از آنکه کاری از پیش بَرَد، چراغ زندگانیش درتوفانی که از ساخت و پاخت مادر ناصرالدین شاه با نمایندگان دولت انگلیس برخاسته بود خاموش شد.
پس از پایان جنگ یکم جهانی، ایران که ناخواسته میدان کارزار دولت های درگیر گشته بود با گرفتاریهای بزرگی مانند کمبود خوراک – گرانی روزافزون- سرکشی تبارهای گوناگون ایرانی – دستیازی زمینداران بزرگ درکارهای کشورداری – ونا توانی دولت در سروسامان بخشیدن به کارها- و بدتر از همه کشمکش های بد فرجام روسیه و انگلیس در ایران برای بهره کشی بیشتر، زمینه ی آشوب های بزرگ را فراهم آورد {که از آن میان می توان از جنبش میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان و شیخ محمد خیابانی در تبریز و شیخ خزعل در خوزستان نام برد}.
در این هنگام دولت انگلیس نیرویی به نام پلیس جنوب در بخشهای جنوبی کشور پدید آورد و سپاه دیگری هم در بخشهای شمالی و خاوری ایران گذاشت تا سدی در برابر داد و ستدهای بازرگانی میان ایران و روس پدید آورد.
سیمای نوین ارتش ایران در روزگار پهلوی
رضا خان در پی یک کودتا جامه ی وزیر جنگ بتن کرد و در نخستین گامه به شورشهای بد فرجام میرزا کوچک خان جنگلی و شیخ محمد خیابانی وشیخ خزعل در خوزستان پایان بخشید و دیگر شورشهای بدخیم را در سراسر کشور فرونشاند.
سپس افسران و فرماندهان بیگانه را از یگان های رزمی ایران بیرون کرد و یگان های پراکنده مانند لشکر قزاق – تفنگداران جنوب و ژاندارمری را سرو سامانِ بهتری بخشید. درهمین راستا گروهی از جوانان را برای آموزش شیوه های نوین رزم به فرانسه، و گروه دیگری را به آلمان فرستاد.
درشهریورماه سال ۱۳۱۸ خورشیدی (برابرسپتامبر۱۹۳۹ ترسایی) جنگ دوم جهانی با یورش نیروهای آلمان به لهستان آغاز شد. انگلیس و فرانسه در برابرآلمان سپاه آراستند، ایتالیا به هواداری از آلمان به میدان درآمد. دولت شوروی در آغاز این جنگ با آلمان پیمان دوستی بست و با بهره گیری از هنگامه یی که پیش آمده بود، نیمی از لهستان و کشورهای کرانه ی دریای بالتیک ( لیتوانی- لتونیو- استونی) را گرفت و برای گرفتن فنلاند خیز برداشت، هیتلر که بخش بزرگی از اروپا را در کوتاه زمان به چنگ آورده بود، پیمان با روسیه را شکست و در سال ۱۹۴۱به خاک روسیه لشکر کشید و دامنه ی جنگ را گسترش بیشترداد.
در هفتم دسامبرهمان سال، ژاپن نیروهای آمریکایی را در پرل هاربر زیر بمباران گرفت و دامنه ی جنگ را به آنسوی جهان کشاند، دیری نپایید که پای همه ی کشورها به این آوردگاه خونین کشیده شد وآتش جنگ سراسر کره ی زمین را فرا گرفت.
پیش از آغازجنگ، رضا شاه بزرگ برای رهایی ازچنگال دولت بهره کش انگلیس، با آلمان هیتلری پیمان همکاری بسته بود، پیوندهای بازرگانی میان دو کشور ایران و آلمان هر روز گسترده ترمی شد، با اینهمه هنگامی که هیتلر آتش به خرمن جهان انداخت، رضا شاه بسیار کوشید تا دامن ایران را از آن هنگامه ی مرگبار دور بدارد، ولی گستره ی فراخ دامن مرزهای ایران و روسیه، و داشتن دو دریا در شمال و جنوب، و نیاز انگلستان ودیگر کشورهای هم پیمان به نفت ایران، رضا شاه را درکوشش خود ناکام گذاشت.
درروزسوم شهریورماه سال ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و از خاور، و ارتش بریتانیا از جنوب و باختر، از راه زمین و هوا به میهن ما یورش آوردند و در کمترین زمان برکران تا کران ایران چیره گشتند.
شیرازه ی ارتش نوپای ایران بزودی ازهم پاشیده شد. رضا شاه زیرفشار نیروهای هم پیمان {بویژه دولت بهره کَش انگلیس} تاج و تخت پادشاهی را به فرزندش محمد رضا شاه سپرد و خود به خواست دولت زورگوی انگلستان رهسپار آبخوست موریس شد و در همانجا چشم از جهان قرو بست.
ارتش ایران در روزگار شهریاری آریامهر
شاهنشاه آریامهر برای پاسداری از مرزهای میهن در برابر گستاخی و فزونخواهانی بیگانگان، ارتشی آراسته به رزم ناوها و زیر دریایی های غول پیکر- موشک های هوا به هوا – موشک های تانک شکن-هواپیماهای F14 و F16 – تانک های چیفتن – هاورکرافت ها – بالگردها… و نیروهای رزمنده ی دشمن شکن مانند ارتشتاران- اسپهبدان- سر لشگران- خلبانان- چتر بازان– ناوخدایان- رنجرها – هوا نیروز- و سربازان و درجه داران بسیار پدید آورد.
پایگاههای رزمی ایران آراسته به پیشرفته ترین جنگ ابزار و با توانمندی بسیار بالا مانند: پایگاه وحدتی در دزفول – پایگاه شاهرخی در همدان – پایگاه یکم شکاری مهر آباد- پایگاه شکاری تبریز- و دیگر پایگاهها در امیدیه – بوشهر- شیراز- اسپهان- بندرعباس – چابهار- بیرجند – زاهدان- سنندج- مشهد – کرمانشاه- کرمان- پیرانشهر – مسچد سلیمان و کران تا کران ایران برای پاسداری از مرزهای میهن یکی پس از دیگری بالا برافراشتند.
پیش از آشوب ایران ویرانگر اسلامی، ارتش ایران نیرومندترین ارتش در خاورمیانه، و یکی از پنج ارتش نیرومند جهان بود. با بودن چنان ارتش توانمند، کسی مانند صدام حسین گجستک هرگز آن گستاخی نمی داشت که به خاک ایران یورش بیاوَرَد و بخش هایی از آن سرزمین اهورایی را میدان تاخت و تاز اهریمنی رایات خود کند.
نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران
نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران در پی کوشش های پیگیر آریامهر در رده ی کارآمدترین نیروهای رزمی جهان جا گرفت. لشگرهای ۷۷ خراسان و ۹۲ اهواز {بپاس نزدیکی به مرزهای شوروی، افغانستان و عراق} از مهندترین یگانهای نیروی زمینی شاهنشاهی بشمارمیآمدند.
شمار نیروهای رزمنده ی زمینی تا بهمن ماه سال ۱۳۵۷ دویست و هشتاد و پنجهزارتن، و شمار ذخیره ها سیسد هزار تن بود.
نیروی دریای ارتش شاهنشاهی ایرانی
تا پیش ازجنگ جهانی دوم، نیروی دریایی در شمال دارای ناوچههای بابلسر، سفیدرود، گرگان، نهنگ، رامسر، نوشهر، شهسوارو ناوچه های کوچک آتش نشانی بود.
در جنوب دارای ستاد فرماندهی- آموزشگاه مهناوی- کشتی یدک بَر- تالاب شناور- جایگاه باز سازی- دو فروند نفتکش- ناوهای: ببر، پلنگ، شهباز، سیمرغ، کرکس، شاهرخ- دوگروهان آبخاکی- ناوچههای شاهین، چلچله، کارون، کهف – وناوچههای راهنما بود.
در روز سوم شهریورماه سال ۱۳۲۰ در یورش نیروهای هم پیمان به ایران، نیروی دریایی پایداری بسیار شایان ستایش از خود نشان، ناوچههای ببر، پلنگ و شماری از ناوچههای ایران در این یورش نابود شدند و دریابان بایندر فرمانده نیروی دریایی و ۶۰۰ تن از افسران و درجه داران و ناویان کشته شدند.
نیروی دریایی انگلیس همه ی ناوهای جنگی ایران را گرفت و بسیاری از آنها را به خاوردورفرستاد!.
درسال ۱۳۲۵ پس از جنگ جهانی دوم و نشست سران کشورهای هم پیمان در تهران، و شناسایی ایران به نام [پل پیروزی]، دو فروند ناو جنگی در برابر ببر و پلنگ که خود نابود کرده بودند به ایران دادند و نیروی دریایی ایران با داشتن ناوهای شاهرخ، سیمرغ، شهباز، کرکس و چند فروند یدک کَش به همراه بجا مانده ی کارکنان دوباره پا گرفت.
با افزایش درآمدهای نفتی ایران، و پیوستن ایران به پیمان سنتو، نیروی دریایی با شتاب روزافزون رو به فراپویی گذاشت. دانشجویان ایرانی برای آشنا شدن با شگردها و شیوه های نوین نبرد دریایی رهسپار کشورهای پیشرفته ی جهان شدند
در دهههای ۴۰ و۵۰ نیروی دریایی ایران دارای زیر دریایی ها – نام شکن ها – موشک اندازها- لندیک کرافت و هاورکرافت و کشتی های ویژه برای جابجا کردن تانک ها – ناوهای ترابری غول پیکر – کشتی های آتش نشانی- ناوچه های تند رو.. و بزرگترین یگان هواناو جهان بود .
در سال ۱۳۴۴ دریاسالار رسایی فرمانده نیروی دریایی درباره چگونگی نیروی دریایی ایران نوشت:
امروز نیروی دریایی شاهنشاهی ما در سایه درایت و جهان بینی خاص شاهنشاه دارای تشکیلات دریایی عظیم در ساحل و سازمانهای جدید نظامی بر روی ناوها و واحدهای شناور جنگی است که از ناو گروههای مختلف ترکین یافته است. ناوگان نیروی دریایی شاهنشاهی که به نام « خلیج فارس و دریای عمان » نامیده میشود توانایی پیدا کرده است که هر ساله در مانورها و عملیات مشترک دریایی فیمابین کشورهای عضو پیمان مرکزی شرکت کند. در سال ۱۳۳۹ به تدریج تعداد چهار فروند ناوهای مین جمع کن دریافت کرده است. امروز در تمام مناطق دریایی سازمانهای بهداشتی، بیمارستانها، پزشکان حاذق با تمام لوازم و تجهیزات مشغول خدمت و درمان بیماران هستند.
نیروی هوایی ارتش شاهنشای ایران
نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۰۳ خورشیدی برابر ۱۹۲۴ ترسایی به فرمان رضا شاه بزرگ پایه ریزی شد.
نخستین گروه از خلبانان نیروی هوایی ایران در روز بیست و پنجم فوریه سال ۱۹۲۵، پس از پایان کار آموزش، آماده ی کارزار شدند.
در سال ۱۳۰۶ سازمان هواپیمائی گسترش یافت وشماری از دانشجویان که در فرانسه و شوروی فن خلبانی و مکانیکی آموخته بودند به ایران بازگشتند و دولت نیز با خرید سیزده فروند هواپیما، شمار هواپیماهای ایران را به ۳۳ فروند فرا بُرد.
در سال ۱۳۱۱ آموزشگاه خلبانی پایه ریزی شد و تا سال ۱۳۲۰ سیسد خلبان آماده ی پرواز شدند.
توان رزمی نیروی هوایی ایران در روزگار آریامهر – پیش از خِلالوش اسلامی
پانزده اسکادران[ گردان] جنگنده و جنگنده –بمب افکن (هراسکادران: دوازده تا چهارده فروند هواپیما)
یک اسکادران شناسایی
یک اسکادران ترابری
یک اسکادران سوخت رسان
هفتاد و شش اسکادران بالگرد
پنج گردان موشکِ زمین به هوا
نزدیک به یک سد هزار تن نیروی رزمنده
پنجهزار تن خلبان کارآزموده
کشتار افسران و از هم پاشیدن شیرازه ی ارتش ایران
در گرماگرم شورش روشنفکرنمایان ایرانی برای روی کار آوردن دستگاه مُلا کراسی درایران ، شماری از افسران بلند پایه ی ارتش بدست خلالوشگران کشته شدند. پس از فروپاشی سامانه ی شاهنشاهی و چیره گشتن ملایان بر سرنوشت کشور، شیخ روح الله خمینی وارون نویدهایی که به افسران ارتش داده بود، بیدرنگ دست به کشتار بلند پایگان ارتش گشود و شمار بزرگی از کارآمدترین فرماندهان ارتش را به رگبار گلوله بست.
سپهبد عیسی بقراط جعفریان: از افسران بسیار برجسته و توانمند نیروی زمینی فرمانده ی لشکر ۹۲ زرهی اهواز در روز بیست و سوم بهمن ماه سال ۱۳۵۷ بدست آشوبگران مسلمان در درون هلیکوپتر کشته شد.
سرلشکر کاظم ریاحی واپسین فرمانده لشکر پیاده گارد که از شایسته ترین افسران نیروی زمینی ارتش به شمار می رفت – در شامگاه ۲۱ بهمن بدست گروهی روان پریش آخوند پرست کشته شد.
سرلشکر محمد امین بیگلری فرمانده لشکرپیاده گارد، همراه با سپهبد عبدالعلی بدره ای(فرمانده نیروی زمینی) – در روز بیست و دوم بهمن ۵۷ در یورش آخوند پرستان به ستاد نیروی زمینی در لویزان کشته شدند.
افسران و فرماندهان بلند پایه ی ارتش شاهنشاهی ایران که بفرمان شیخ روح الله خمینی به رگبار گلوله بسته شدند:
سپهبد هوشنگ حاتم، از شایسته ترین افسران نیروی زمینی، فرمانده توپخانه لشکر پیاده گارد و فرمانده کانون آموزش توپخانه اسپهان..
سپهبد مهدی رحیمی از افسران دلیر نیروی زمینی فرمانده گارد شاهنشاهی.
سپهبد علیمحمد خواجه نوری سرپرست اداره سوم ستاد ارتش و از افسران بسیارکارآزموده و دانش آموخته در نیروی زمینی.
سپهبد ناصر مقدم سرپرست اداره دوم (رکن ۲) ستاد ارتش.
سپهبد حسین رستگار نامدار جانشین فرمانده نیروی زمینی و فرمانده مرکز توپخانه اسپهان.
سپهد امیرفرهنگ خلعتبری از افسران کاردان ارتش.
سرلشکر منوچهر خسروداد از شایسته ترین افسران نیروی زمینی، پایه گذار و فرمانده گردان چترباز و سپس فرمانده تیپ نیروی ویژه هوابرد و از سال۱۳۵۰ فرمانده هوانیروز.
سرلشکر رضا ناجی از افسران شایسته وبسیار سخت کوش، فرمانده توپخانه در لشکر ۱۶ زرهی قزوین.
سرلشکر علی نشاط، واپسین فرمانده تیپ زبده ی گاردجاویدان.
سرتیپ نعمت اله معتمدی کردستانی فرمانده لشکر ۱۶ زرهی قزوین.
سرتیپ منوچهر ملک معاون لشکر
سرتیپ جهانگیر اسفندیاری فرمانده تیپ ۳ لشکر ۹۲ زرهی اهواز و فرماندار نظامی آبادان.
سرتیپ خلبان ایرح امینی افشار فرمانده پایگاه رزمی و پشتیبانی هوانیروز اسپهان.
سرلشکر ولی محمد زندکریمی.
سرتیپ غلامحسین علایی وابسته نظامی ایران درعراق.
سرتیپ فضل اله ناظمی فرمانده تیپ ۲ لشکر پیاده گارد.
سپهبد خلبان نادر جهانبانی از بهترین فرماندهان و خلبانان و پایه گذار تیم آکروجت ایران ( تاج طلایی).
سپهبد خلبان امیر حسین ربیعی از بهترین خلبانهای نیروی هوایی ایران.
سپهبد هاشم برنجیان
سرتیپ نصرت اله شعاعی فرمانده پایگاه سوم شکاری همدان[شاهرخی]
بدینگونه شیرازه ی ارتش شاهنشاهی ایران بدست ملایان از هم گسیخته شد و زمینه برای تاخت و تاز گجستک اهرمن خویی مانند صدام حسین فراهم گردید.
در نخستین روزهای چنگ، ارتش عراق با پشتیبانی توپخانه و ناوچه های موشک انداز روسی پایگاه دریایی خرمشهر را از کار انداختند و شماری از ناوچه ها و ناوهای ایرانی را در پایگاه خود نابود کردند، لشکر زرهی اهواز که پیشاپیش بدست ملایان ازهم پاشیده شده بود بجا مانده ی توان خود را نیز از دست داد و یکسره از کار افتاد، با اینهمه نیروهای از هم گسیخته ی ارتش تا پای جان رزمیدند و با پشتیبانی مردم تا اندازه ی زیادی عراقی ها را از پیشروی تند و تیز باز داشتند.
سرانجام خرمشهر بدست عراقی ها افتاد و آبادان نیز پیرامون بندی شد و عراقی ها بیاد پیروزی سپاهیان خونریزسعد ابی وقاص در کادسی، با نامردمی ترین کردارها برجان و مال و والامندی مردم ایران دست یازیدند.
صدام حسین پنداشته بود که مردم عرب تبار خوزستان بیدرنگ به مزدوران او خواهند پیوست، ولی عرب های خوزستان به نیروهای رزمنده ی ایران پیوستند و تا پای جان با سپاهیان تبهکاراو رزمیدند و ارزشهای والای میهن خود را از تاخت و تاز اهریمنی رایات او پاس داشتند .
چند گردان از تکاوران دریایی ارتش به همراه بخشی از نیروهای سپاه خرمشهر و مردمی که به رزمندگان پیوسته بودند در برابر چند لشکرعراقی ایستادند و بیش از یکسال با جنگ خانه به خانه و کوچه به کوچه دشمن بعثی را از پیش روی بازداشتند .
آزاد سازی خرمشهر
پیش از بازپس گیری خرمشهر کارشناسان سازمان CIA درآمریکا پیش بینی کرده بودند که اگر روند جنگ با همین شیوه پیش رَوَد ارتش عراق بزودی شکست خواهد خورد و بازار فروش جنگ ابزار بی خریدارخواهد ماند!
سرانجام درپی جانفشانیهای رزمندگان ایرانی، در روز سوم خردادماه سال ۱۳۶۱، خرمشهرآزاد شد. در آن نبرد پیروزگر بیش از شانزده هزار تن از نیروی های عراقی کشته و زخمی شدند، و نوزده هزار تن دیگر به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند. پیروزی ایرانیان در باز پس گیری خرمشهر بازتاب بسیار گسترده ی جهانی داشت.
فرزندان سعد ابی وقاص و خالدبن ولید اسیر در دست فرزندان ایران