نقش ویرانگر اسلام بر فرهنگ موسیقیائی ایران
دکتر روزبه آذربرزین ؛ مولف دانشنامه 5 جلدی مصور موسیقی ایران
این است کلام آخوند جنایتکار بد کردار زشت گفتار روح الله خمینی در مورد یکی از بنیادی ترین ریشه های فرهنگی هر قوم ، یعنی موسیقی :
موسیقی روح عشق بازی و شهوت رانی و خلاف عفت در انسان تولید می کند .موسیقی شهامت و جوانمردی را میگیرد . زندگی که در آن مجالس موسیقی باشد ، پست و بیشرمانه است . موسیقی باعث میشود که مغز غیر فعال شود . موسیقی فرقی با تریاک ندارد . خانه ای که در آن موسیقی باشد ، فرقی با فحشاء خانه ندارد .موسیقی خیانت است به مملکت اسلامی . اگر می خواهید جمهوری اسلامی مستقل باشد ، باید موسیقی را از رادیو و تلویزیون حذف کنید .
داستان ضدیت اسلام و آخوند با فرهنگ موسیقیائی ایران به چهارده سده پیش میرسد . موسیقی والای زمان ساسانیان بی اختیار با موسیقی زمان خسرو پرویز تجلی می کند . خسرو پرویز پادشاه فرهنگ دوستی که در دوران زمامداریش ،موسیقی ایران به اوج شکوفائی خود رسید و بزرگانی چون باربد و سر کیس در درباراین پادشاه نقش بسزائی در رونق موسیقی ایفاء کردند .
سرکیس را که سرکش ، سرکب ،سرگاش ، سرخوش و حتی سرگیوس و سرزیوس و باربد را که بازبد ، پهلبد ، فلهبذ ، فهربذ ، فهلوز و پهلبذ شناسائی کرده اند ، دو اسطوره بزرگ موسیقی در تاریخ ایران هستند . در کتاب تمدن ساسانی از رامشگری بنام سرکیس هدروم نام میبرند که ارمنی بوده است . نظر به اینکه شیرین همسر محبوب خسرو پرویز ارمنی بوده است و از دیر باز ارمنییان در موسیقی پارسیان نقش اساسی بازی کرده اند ، به نظر میرسد که واژه سرکش به معنی پرده و لحنی منسوب به موسیقی دان آن زمان است .
آنچه امروز مورد افتخار و مباهات است ، نقش حیاتی ارمنی ها و یهودیان در حفظ موسیقی ایران بوده و هست که راجع به آنها سخن خواهم گفت . نام سرکش همواره در ارتباط با باربد ذکر شده است . باربد از طبقه ای از هنرمندان بود که در زبان پارتی ( پهلوی اشکانی ) آنها را گوسان و به فارسی میانه یا پهلوی ، خنیاگر می نامیدند . باربد برای هر روز سال آهنگی خاص ساخته بود که تعداد این قطعات بالغ بر 360 است . فردوسی بزرگ در جاودانه اثرش ، شاهنامه در فصلی بنام شیون باربد بر خسرو می نویسد : باربد پس از شنیدن خبر زندانی شدن خسرو پرویز به دست فرزندش شیرویه ، شیون کنان از جهرم به تیسفون میرود و از فرط غصه ولی نعمتش سوگند می خورد که هرگز دست به ساز نزند از این روی سازهایش را میسوزاند و چهار انگشت از دو دستش را می برد .
باربد 75 آهنگ صرفا برای خسرو پرویز ساخت .
اوج شکوفائی موسیقی ایران در دوران ساسانی را میتوان از نت های بجا مانده از آن عصر مشاهده کرد . 1400 سال پیش ایرانیان به یک چهارم پرده که بعد ها، کرن و سوری نامیده شد دستیابی داشتند . موسیقی غرب تا نیم پرده را داشته و یک چهارم پرده را ندارد . در زمان ساسانی موسیقیدانها قادر بودند تا برای صدای آب و یا وزش باد نت نویسی کنند .
گام موسیقیائی امروز الگوئی هشت صدائی است که در آن نت ها به ترتیب زیر و بمی در پی هم قرار گرفته اند .
در زمان ساسانی موسیقی دان های آن موقع به گام بیست و چهار ربع پرده که امروز آنرا گام ایرانی کرو ماتیک میگوئیم آشنا بودند . بعد ها ابن سینا گامی شامل 18 نغمه با 17 فاصله درست کرد .ابن سینا موفق شد غیر از می بمل فیثاغورثی به نسبت 27/32 به نغمه ای دست یابد که فارابی هم به وجود آن پی نبرده بود .
با یاری استاد علی اکبر جعفری ، بزرگ دین زرتشی در لس آنجلس موفق شدم تا گام های موسیقیائی عهد ساسانی را از زبان سانسکریت به زبان حال و برابر های خارجی آن ترجمه کنم :
شاجا (دو / سی )
کمدواتی ( ربع پرده )
ماند ( دی بمل / ر بمل )
چندو باتی ( ربع پرده )
دایاباتی ( ر / دی )
رنجانی ( ربع پرده )
رختیکا ( می بمل / ای بمل )
رودری ( می / ای )
خرودری ( ربع پرده )
باجریکا ( فا / اف )
پراسارینی ( ربع پرده )
پرینی ( فا دیز / اف دیز )
مانجاری ( ربع پرده )
کشیتی ( سل / جی )
رختا ( ربع پرده )
ساندی پینی ( لا بمل / ا بمل )
آلاپانی ( ربع پرده )
ماداتنی ( لا/ ا )
روپینی ( ربع پرده )
رامبیا ( سی بمل / بی بمل )
اوکرا ( سی / بی )
کشووینی ( دو / سی )
در موسیقی قدیم ایران از حروف ابجد جهت نت نویسی استفاده میکردند . در زمان ساسانی ، الحان موسیقی از لحاظ پرده های سازنده که همسان بودند در واحدی مستقل قرار می گرفتند که به آنها خسروانی می گفتند و تعداد این واحد ها هفت بود . هفت خوان رستم که منسوب به باربد است ، امروزه در موسیقی اهل حق و در مکتب نورعلی الهی نواخته میشود .
قدمت موسیقی ایران از دوران آوانها ،سیماش ها ، اپارت ها ، شوتروک ها و ایکهالکی ها که آثار تمامی آنها در چغامیش ، جنوب ایران پیدا شده ، نشان میدهد که ایرانیان از شش هزار سال پیش با موسیقی آشنا بوده اند . ایرانیان در نواحی خوزستان ، لرستان ، پشتکوه و کوه های بختیاری از یک تمدن موسیقیائی 6 هزار ساله بر خور دار بودند . در دهه 1960 میلادی در حفاری های چغامیش دزفول هلن جی کانتوز و پروفسور دلو گاز لوحی یافتند که مربوط به 5500 سال پیش بود و بر روی لوح تصویر چند نوازنده چنگ ، طبل و یک نوع ساز بادی و کسی که دستش را کنار گوشش گذاشته ، به عنوان خواننده به چشم میخورد .
چغامیش دزفول
آثار موسیقیائی بر روی سفال هائی که از کاوش باستان شناسان در تپه سیلک کاشان ، چشمه علی شهر ری ، اسماعیل آباد قزوین و تل جری نزدیک تخت جمشید بدست آمده حکایت از یک تمدن غرور آمیز موسیقیائی دارد که توسط مشتی بیابانگرد وحشی که به منظور غارت و ویرانی یک کشور و نابودی تمدن ایران تحت نام آوردن اسلام به این سرزمین یورش آورده و 1400 سال است که جا خوش کرده اند ، صورت پذیرفته است .
6 هزار سال پیش پادشاهان آوان ، نوازندگانی را مامور میکردند تا شبانه روز برابر دروازه های اصلی معبد اینشوشیناک ( خدای شوش ) مشغول نواختن موسیقی باشند . تصاویری حک شده از نوازندگان آن زمان در کول فره و در ناحیه مال امیر به چشم میخورد . چنگ ، این ساز ایرانی عمری برابر با 6 هزار سال دارد . در کاوش های باستان شناسی شوش ، هفت تپه ، چغازنبیل که از مراکز مهم ایلامی ها بودند ، دهل که پوست آن از بین رفته ، سازهای بادی شامل هورن صدفی و سوتک های متعدد به دست آمده است .
مجموعه شواهد به دست آمده حاکی از آن است که گوسان ها در زندگی پارت ها تا اواخر عصر ساسانی نقش بسزائی در رونق موسیقی ایران داشته اند . واژه گوسان ، اولین بار در شعر ویس و رامین دیده شده است . گوسانها ، محبوب سلاطین و مردم بودند .
خنیاگری در دوران ماد و هخامنشی وجود داشته و تاریخ نگار معروف دینون از خنیاگر مشهوری بنام آنگارس نوشته بسیاری دارد . آنگارس کسی است که به بزم شاه آستیاک دعوت میشده است .
اردشیر اول ، نخستین پادشاه ساسانی ، موسیقدانها را در طبقه ای همردیف پزشکان ، ستاره شناسان و دبیران دربار قرار داد . در زمان ساسانی موسیقدانها از معافیت مالیاتی بر خور دار بودند .
در این زمان شکوهمند هنرمندانی چون باربد ، نکیسا ، رامتین ، بامشاد ، سرکش ، سوسن ، آرزو و آزاده در آسمان هنر ایران درخشیدند. از دیگر موسیقی دانهای زمان ساسانی میتوان به آزادوار چنگی اشاره داشت .
با حمله اعراب به ایران ، تحت نام اسلام و تبلیغ برابری !!!! و برادری !!!! تمام نشانه های فرهنگی و هنری ساسانیان به نابودی کشیده شد . در دویست سال اول اشغال ایران توسط بیابانگردان وحشی نه نشانی از موسیقی به چشم میخورد و نه نشانی از ادبیات . دراین دوران سیاه ، سازها را سوزاندند . کتابخانه ها را به آتش کشیدند و به پارسیان اجازه ندادند تا به زبان پارسی سخن بگویند و مطلب بنویسند . از این به بعد موسیقی در ایران اسلام زده سیری نظری یافت و در طی سالها دراز دانشمندان به تحقیق و تفحص در مورد موسیقی پرداختند . ابن سینا ، رازی ، فارابی ، فراهیدی ، تمامی زائیده این دوران هستند .
از زمان یورش اعراب صدر اسلام تا کنون موسیقی در نبردی دائم برای حضور و حیات خود با آخوند ها و متعصبین مذهبی بوده است . بسیاری از موسیقی دانها آواره شدند و یا جان خود را از دست دادند . با پیاده شدن مذهب خون ریز و واپسگرای اسلام ، خرافات بجان مردم افتاد و هر روز مردم از موسیقی و هنر فاصله گرفتند . با روی کار آمدن سلسله هائی چون طاهریان و صفویان ، موسیقی ایران تا مرز نابودی کامل پیش رفت . اگر در زمان زندیه و قاجاریه موسیقی دانهای کلیمی نبودند ، چه بسا که امروز نشانی از موسیقی ایران نبود .
زوال موسیقی ایران در ایران اسلام زده با حضور طاهریان و خصوصا صفویان آغاز شد . از سده نهم هجری دیگر کتاب با ارزشی در زمینه موسیقی تالیف نشد . در این زمان هر روزصدای ناقوس مرگ موسیقی ایران بلند تر بگوش میرسید . شاهان صوفی مسلک و حافظان دین پیامبر زنباره ، گردنه زن و جنایتکار اسلام ، همراه با آخوند های آن زمان ، موسیقی را حرام دانسته و کمر به قتل موسیقیدانها بستند . فقها و مجتهدان عصر صفوی ، تمام هم خود را وقف امور شرعیه ، بول و نجاست و کون شوئی کردند . کار بجائی رسید که هنرمندان و موسیقی دانها مجبور به ترک وطن شدند . آنها جذب بارگاه سلاطین هند ، چین و حتی ژاپن شدند . به دستور سلاطین و آخوند ها ، مراکز تجمع اهل ذوق و موسیقی ویران شدند و کاری کردند مشابه دستور خمینی وژن که در بدو ورود بمدت سه سال تمام آموزشگاه موسیقی و مدارس موسیقیائی تعطیل شد . در آن زمان بزرگانی چون میر علاء الدوله حسنی سیفی قزوینی ، میر سید علی استاد دوست محمد ، استاد یوسف ، مودودهروی ، استاد بهرام قلی ، استاد حافظ قانونی ، حافظ سلطان حسین ، استاد قاسم چنگی ، حافظ شریف و میر مست به دربار اکبر شاه گورکانی هند رفتند . در فاصله 45 سال پس از مرگ ابو سعید بهادر ، آخرین امیر مقتدر مغول و ورود امیر تیمور ، ایران مهد شاعران و هنرمندان بزرگی چون حافظ ، عبدالقادرغیبی مراغه ای و صفی الدین ارموی شد . غیبی مراغه ای و ارموی از بزرگترین موسیقی دانهای ایران بشمار میروند .
با آمدن صفویان همه چیز نابود شد . در زمان طولانی 220 سال حکومت مذهبی صفوی ، موسیقیدان و یا شاعری صاحب نام پا به عرصه وجود نگذاشت . آنچه بر ایران اسلام زده حاکم بود ، خرافات و مرثیه و گریه بود . در زمان صفویه روضه خوانی به اوج رسید . شاه تهماسب صفوی در مدت 53 سال سلطنت خود ، موسیقی را حرام اعلام کرد و دستور داد هر کسی که سازی بزند و یا سازی بسازد به اشد مجازات محکوم خواهد شد . این پادشاه اسلام پناه حتی معلم موسیقی فرزندش ، سلطان حیدر میرزا را بدار کشید و طی حکمی در مدت کوتاهی تمامی موسیقیدانهای اصفهان و سایر شهر ها را کشت . این جا بود که حافظان موسیقی ایران ، یعنی کلیمی ها پا به میدان دهشتناک و ترسناک و خفقان آور آن زمان گذاشتند . کلیمی ها بار خفت را تحمل کردند . توهین ها شنیدند . کشته دادند ، ولی به حفظ موسیقی ایران همت گماردند . عصر صفویه را میتوان تاریکترین دوره حیات موسیقی ایران دانست .لطمه ای که صفویان به موسیقی ایران زدند ، هیچگاه جبران و ترمیم نشد . با روی کار آمدن شاه سلیمان و شاه سلطان حسین تنها خرافات ، سحر و جادو حجم زندگی مردم اسلام زده ما را پر کرده بود . پرداختن به موسیقی زشت ، حرام و خطرناک بود . در مجالس شادی بجای نوازنده و خواننده ، روضه خوان دعوت میکردند . بی اعتنائی نادر شاه افشار به فرهنگ و موسیقی ، آخرین ضربه را به کالبد بی جان موسیقی ایران وارد ساخت . با استیلای محمود افغان ، درست مثل افغانستان در زمان طالبان فرهنگ ایران صد پاره شد . با قتل و عام 15 روزه محمود افغان ، کسی در اصفهان باقی نماند . بنا ها و ابینه تاریخی به دست افغانها ویران گشت . افغانها با خود 70 سال ویرانی کامل ایران به همراه آوردند که جمهوری اسلامی این رکورد را آنهم در مدت چهل سال شکست . به قدرت رسیدن کریم خان زند و حمایت او از موسیقیدانهای کلیمی ، نفس مسیح گونه ای بود که موسیقی ایران آنرا کشید . باور کریم خان بر خلاف آخوند ها این بود که مردم باید شاد باشند . تز او مخالف روح الله خمینی ابله بود که می گفت : گریه ، مملکت را حفظ خواهد کرد .
پس از مرگ کریم خان زند ، ایران تبدیل به میدان جنگ و درگیری بین جانشینان او شد .
شیراز در زمان کریم خان ، پایگاه هنرمندان کلیمی بود و آنها بودند که موسیقی را زنده نگهداشتند . از موسیقی دانهای مشهور آن زمان یکی میرزا نصیر اصفهانی و دیگری مشتاق علیشاه اصفهانی بود . میرزا نصیر علاوه بر هنر موسیقی ، طبیب و ندیم کریم خان بود . او دارای رساله ای در خصوص موسیقی به زبان عربی است . مشتاق علیشاه اصفهانی از موسیقیدانهای بنام دوران زندیه با فتوای یک آخوند خشک مغز بنام ملا عبداله امام جمعه کرمان در تاریخ 21 رمضان 1206 قمری سنگسار شد .
مشتاق علیشاه اصفهانی
آرامگاه مشتاق علیشاه در کرمان
مشتاق علیشاه سیم سفید مجاور بم را به سه تار افزود و کوک های مختلفی به سه تار اضافه کرد . موسیقی دوران زندیه به دربار فتح علیشاه انتقال یافت .
موسیقی ایران با همان شکل قدیم به صورت هفت دستگاه و ردیف در زمان فتح علیشاه قاجار و محمد علیشاه شاه شکل گرفت .
البته مجالس روضه خوانی در زمان قاجاریه از رونق خوبی بر خور دار بود . در زمان قاجاریه به موسیقی دانها عمله طرب می گفتند . شاه خوش گذران قاجار ، فتح علیشاه ، اندرونی قصرش مرکز تجمع نوازندگان و خوانندگان بود . از اول نوروز بمدت دو هفته ، تمام اهل حرم میهمان تاج الدوله ، یکی از زنان شاه بودند . شاهوردی خانم ، دختر آقا محمد رضا و بیگم رستم آبادی ملقب به یار شاه سرپرست گروه نوازندگان دربار بودند . همنوازی از ابتکارات موسیقیدانهای کلیمی آن زمان است . در زمان فتح علیشاه دو گروه موسیقیائی به رهبری دو خانم به نامهای استاد زهره و استاد مینا وجود داشتند . این دو تن از زنان جعفر قلی خان و مصطفی قلی خان ، برادران آغامحمد خان قاجار بودند . در گروه این دو زن 50 نوازنده و خواننده حضور داشتند . از کلیمی های موسیقیدان مشهور آن زمان میتوان به رستم خان که در شیراز فعالیت داشت اشاره کرد . از این زمان نقش ارمنی های ایران در حفظ و بار وری موسیقی ایران با ظهور استاد مهراب هویدا میشود . لازم به یاد آوری است که استاد زهره ، نوازنده مشهور دربار قاجار از شاگردان استاد رستم یهودی بود . از دیگر خوانندگان و نوازندگان یهودی میتوان به ملیخای کلیمی اشاره داشت . ناصر الدین شاه ، شاه عیاش و راحت طلب و در عین حال اسلام زده ، بیشتر به تعزیه و روضه خوانی علاقه داشت . بیشتر نوازندگان دربار او را زنان تشکیل میدادند که مشهور ترین گروه نوازندگان آن موقع گروه مومن کور بود . این پادشاه تنها با موزیک زنده به خواب میرفت . کسی که برای او موزیک می نواخت تا بخواب رود ، جواد خان قزوینی ، کمانچه نواز بود . از نوازندگان مشهور آن زمان میتوان به سرورالملک سنتور نواز ، آقا غلامحسین تار نواز و اسماعیل خان کمانچه کش و حاجی حکیم خواننده اشاره داشت .
در اصفهان ، برادر ناصر الدین شاه ، ظل السطان حکمرانی میکرد که در بارگاهش موسیقیدان کلیمی ، موسی خان کاشی زندگی میکرد . موسی خان به مدت 18 سال برای ظل السطان تار و نی مینواخت و بعد ها مورد توجه جلال آل الدوله قجر حاکم یزد قرار گرفت . در یزد یهودیان مجبور به پوشیدن لباس یهودانه بودند که با درخواست موسی خان ، حاکم یزد آنرا لغو کرد . مدتی بعد ، موسی خان به نوازندگان دربار ناصر الدین شاه پیوست .
از دیگر موسیقیدانهای بزرگ معاصر میتوان به مرتضی خان نی داود اشاره داشت .
جوانی قمر الملوک وزیری
استاد مرتضی خان نی داود در جوانی و دوران کهولت
مرغ سحر سروده محمد تقی بهار ( ملک الشعرا ) با آهنگ مرتضی خان نی داود ، و با اجرای قمر ،جاودانه ای است در موسیقی ایران .
مرتضی خان در 1280 خورشیدی در تهران متولد شد . پدرش بالا خان با تار و تنبک آشنائی کامل داشت . مرتضی خان ، زمانیکه 11 سال داشت جزو شاگردان آقا حسین قلی بود . او دوسال از این استاد و سه سال از درویش خان درس موسیقی گرفت . در بیست سالگی مدرسه موسیقیائی خود بنام هنر سرای درویش را در خیابان علاء الدوله ( فردوسی ) باز کرد . مرتضی خان کاشف قمر ، ملوک ضرابی و بنان است . اجرای ردیف های موسیقی ایران ( مجموعه ای بالغ بر سه هزار کاست ) از کار های ارزنده این موسیقی دان بزرگ است که در کتابخانه دانشگاه موسیقی اورشلیم نگهداری میشود . از این مجموعه نفیس یکسری کامل آن در وزارت علوم نگهداری میشد که با روی کار آمدن دستار بندان اشغالگر و ضد فرهنگ ، هیچ نشانی از آنها نیست . مرتضی خان در سال 1359 خورشیدی در سانفرانسیکو ، شمال کالیفرنیا درگذشت. از دیگر هنرمندان با ارزش کلیمی سیمون ایمره ( سلیمان خان روح افزا) است .
سلیمان خان همکاری نزدیکی با کلنل وزیری و استاد حسین سنجری داشت .
یونس دردشتی ، هنرمند ارزشمند کلیمی دیگری است که باید از او نام برد . او از پنج سالگی خواندن را نزد پدرش آموخت .
در رادیو به او لقب بلبل رادیو داده بودند .
اسلام ضد فرهنگ و موسیقی ، دشمن سر سخت دیگری غیر از یهودیان داشت و آن ارمنی های ایران بوده و هستند . موسیقیدانهای ارمنی ، حافظ و نگهدارنده بخش بزرگی از فرهنگ ایران زمین بوده و هستند . روبیک گریگوریان را به حق میتوان از جمله معدود کسانی که موسیقی فولکلوریک ایران را زنده نگهداشت مورد تقدیر و سپاس قرار داد . در کنار او باید از استاد آلفرد ماردویان نام برد .
روبیک گریگوریان آلفرد ماردویان رهبر گروه کر وزارت فرهنگ (سمت چپ تصویر )
روبیک گریگوریان در 1915 میلادی در تفلیس گرجستان به دنیا آمد . در کودکی همراه خانواده اش به تبریز مهاجرت کرد . او دوره کنسرواتوار تهران را به پایان رسانده و سپس به فرانسه رفت . روبیک در 1944 میلادی ، رهبرارکستر سنفونی تهران بود . پست دیگر او سرپرستی هنرستان عالی موسیقی ایران بود . او رئیس کمیسیون عالی موسیقی ایران در یونسکو بود . این بزرگمرد بیش از 60 قطعه از موسیقی محلی ایران را جمع آوری و تنظیم نمود . سوئیت ایرانی او که با الهام از موسیقی دشتسانی ساخته شده از شاهکار های موسیقیائی ایران است . سفارش روبیک به شاگردانش همواره این بود : روستا ها را مرکز الهام هنری خود قرار دهید .
روبیک گریگوریان در سال 1370 خورشیدی در بوستون آمریکا چشم از جهان فرو بست . با مرگ او موسیقی محلی ایران بزرگترین حامی خود را از دست داد . با روی کار آمدن ملایان ، یکبار دیگر اسلام چهره زشت و ترسناکش را نشان موسیقی ایران داد . به دستور روح الله خمینی وژن ، تمامی مراکز آموزش موسیقی تعطیل شدند و ساز ها از صدا افتاد و اگر پایمردی استاد داریوش صفوت نبود . دانشکده هنر های زیبا دانشگاه تهران و سایر مراکز آموزش موسیقی پس از فتوای خمینی ابله باز نمی شدند . او 500 آخوند خشک مغز و مغز فندقی را متقاعد کرد . ادامه حیان موسیقیائی ایران مدیون اقدام این مرد بزرگ است .
دکتر داریوش صفوت زنده کننده موسیقی ایران ، پس از یورش دوم اعراب به ایران در سال 1357 خورشیدی ..