مردو آناهید

فشار و تحریم اقتصادی، از سوی جهانداران، برای ولایت فقیه، بیشتر برای خودنمایی است که آن هم چندان کارآیی ندارد. زیرا جلوگیری از فروش کالا، به حکومت اسلامی، بیشتر برای کشورهای فروشنده، زیان بخش است.

گاهی هم جهانداران باید نگرش مردمان را به سوی انسان ستیزانی خشمآور برگردانند تا آنها بتوانند زشتکاری های خود را در پوشش انساندوستی پنهان کنند.

ولایت فقیه هم، مانند همه ی دزدان، باید بخشی از آنچه که دزدیده است، یعنی بخشی از ایران را، به زورمندان ِ جهانی باج بدهد تا بتواند ایران را با پشتیبانی آنها تاراج کند.

برای این که بتوان حکومت اسلامی را از ساختن ِ بمب ِ اتمی باز داشت باید یا ابزار ساخت را از او گرفت یا حاکمیت ِ انسان ستیزان و جهادگران را از ایران دور ساخت. حکومت اسلامی که پول داشته باشد، انگیزه ی او جهادگری است، او می تواند ابزار و کالای مورد نیازش را بخرد و پیوسته، در راه ِ سرکوب ِ آزادگان، به کار ببرد.

ولایت فقیه، در دامنه ی جهانی، از فروش نفت پُر توان است. اگر این توان از او گرفته شود: آزمندان، بدون بخشنامه هم، پلوتونیم، به آخوند نمی فروشند و آخوند هم نمی تواند، برای کشتار ِ نامسلمانان، جنگ افزار بسازد.

زورمندان ِ فرمانروا، در جهان امروز، برای گسترش ِ نیازهای اجتماعی، تنها در سوی بازار و کاربرد کالایی، که آنها تولید می کنند، می اندیشند. آنها برای استوار ساختن فرمانروایی خود و در دست داشتن بازار فروش، تنها از فشارهای اقتصادی و تحریم‌های سیاسی سخن می گویند.

فرمانروایان جهان به کردار، راستای و ابزار ِ پیشرفت را، برای همه ‌ی جهانیان به آن گونه نشانه گذاری و هموار ساخته اند که همه ی مردمان بدون درنگ به سوی آرمان این فرمانروایان روانه بشوند.

کشورهایی که خودسرانه راه دیگری را، برای پیشرفت خود، برگزینند با دشواری‌ هایی روبرو خواهند شد. آنها از داشتن و ساختن ِ ابزارهای تندکار پس می مانند و نمی توانند همدوش با دیگر ِ کشورها گام بردارند.

حکومت اسلامی، که پرورش یافته ی جهانداران است، نه خودسرانه راهی را برای ساخت و ساز برگزیده و نه در برابر خواسته ‌های فرمانروایان جهان ِ گستاخی نشان داده است. همه ی برنامه های حکومت اسلامی در راستای آرمان‌های زورمندان ِ جهان هستند. بنابراین، کشورهای فرمانروا هیچ گونه انگیزه ای ندارند که راه ِ پیشرفت را برای برنامه‌ های خود، که به دست آخوندهای پلید پیاده می شوند، ببندند.

حکومت اسلامی، کمتر سازنده، وآنکه بیشتر خریدار و گسترش دهنده ی بازار سازندگان کالا است. پول این حکومت بیشتر از فروش نفت است که آنرا کشورهای فرمانروا می پردازند. این کشورها همان پول را برای فروش کالاهای خود پس می گیرند. برآیند این سوداگری گرمی ی بازاریست که جهانداران خواهان آن هستند.

درست است که برنامه ی هسته ای در ایران از انگیزه ای است که از شریعت ِ جهادگران برآمده است. ولی همین برنامه هم، بازار فروش جنگ افزارها را داغ می سازد. جهانداران از مترسکی به نام صدام توانسته اند میلیاردها دلار جنگ افزار، به عربها، بفروشند. جنگ افزارهایی که عربها نه به داشتن و نه به کاربرد آنها نیازی داشته اند.

حکومت اسلامی برای زورمندان جهان، برای فروشندگان ابزارهای آدمکشی، بهترین و ارزان ترین جارچی و مترسک است. هرگاه که سرکرده ی این حکومت از جهاد و ستیزه جویی سخن بگوید، از سوی سرزمین های عرب زبان، چندین میلیارد دلار به بازار آمریکا و انگلیس سرازیر می شود.

درهم شکستن حکومت اسلامی، در زیر فشار اقتصادی، چندان دشوار و پیچیده نیست که نیاز به همایش‌های پی در پی، در شورای امنیت، داشته باشد. اگر، کشورهای فرمانروا، نفت را از حکومت اسلامی نخرند و نیاز کشورهای خریدار نفت را برآورده کنند، دست این حکومت از پول تهی، ولی اندکی از درآمد ِ انگلیس کاسته می شود.

ولایت فقیه حکومت دزدان است، دزدان اسلامی آزمندترین دزدان جهانی هستند، آنها جنگ افزار را هم برای جهاد و برای دستدرازی به دارایی دیگران می خواهند.

اگر کاسه لیسان ِ اسلام پناه هم از دُلار‌‌های کفار دور بمانند، جهادگران عمامه به سر هم، کمتر دهان به ستایش ولایت فقیه باز می کنند. خشم ِ بسیجیان هم، که در اجتماع گسترده ‌شده است، کاهش می یابد.

فرمانروایان زورمند، برای رسیدن به آرمان‌های خود، نیاز به تولید ارزان و بازار ِ پر فروش دارند.

آرمان فرمانروایان آراستن جهان با ابزارهای خودکار و زندگانی آسان‌تر برای کار و خریدن این ابزارهاست. مردمان ِ کشورهای پسمانده، از کژآموزی، کاربرد این ابزارها را نشان تمدن و پیشرفت می پندارند.

جهانداران به مردمی نیاز دارند که اندیشه و گزینش‌های خود را از دانش آنها برداشت کنند تا بسان ابزارهای خودکار و استاندارد شده رفتار نمایند. آنها خواهان آن هستند که حکومت در هر کشوری استوار و با دیدگاه و برنامه ی آنها همسو باشد.

جهانداران خواهان آن هستند که همه را ” به یک چوب برانند. از این که سامانی مردمی، در هر جامعه، به بینش همان مردم بستگی دارد، این است که برنامه های جهانداران با آشفتگی و خشونت پیش می روند.

از این که ستمگری پایه‌ های هر حکومت را سُست می کند، این است که، جهانداران خواهان آرام ساختن اجتماع، اگر هم نیاز باشد، برای فریب دادن ِ مردمان، خواهان دموکراسی می شوند. در کشورهای پسمانده دموکراسی تنها و تنها با نمایشنامه ی بیعت گیری، که آن را انتخابات نام نهاده اند، انجام می شود. یعنی حکومت شیادان بر فریبخوردگان یا درست تر بگویم حاکمیت الله بر بردگان است.

آرمان آزادگان رسیدن به، مردمسالاریست، سامانی که در آن بر کسی ستم وارد نیاید. آنها خواهان کشورآرایی بر بنیاد خرد، همپرسی و نوشوندگی هستند. هر چند که جهانداران با پیکر این سامان دشمنی ندارند، ولی برنامه های آنها بر این اندیشه نگاشته نشده اند.

زیرا در هر روشی، چه در حکومت زور و چه در سامان مردمسالاری، پیشرفت جامعه به جاده ‌های پهن، به راه آهن، به فرودگاه، به پالایشگاه و به نیروگاه نیازمند است. ساختن و پرداختن به این پدیده‌ها، بدون آزادی هم، در جامعه پیش می رود.

گرچه آرمان‌های آزادگان ایران، در راه پیشرفت، با خواسته ‌های جهانداران همسو هستند ولی همسان و برابر نیستند. بنابراین آزادگان می توانند، برای رسیدن به آرمان‌های خود، در ویژگی‌ هایی از این نیروها سود ببرند ولی نباید خود نیز ابزاری برای کاربرد جهانداران بشوند.

به هر روی سخن از روندی به نام فشار از سوی کشورهای پیشرو بر حکومت اسلامی در ایران است.

در دوران ِ جنگ ِ سرد، کشورهای سرمایدار، توانسته اند حکومت‌های کومونیستی را، که با آنها در ستیز بوده اند، در زیر فشار اقتصادی درهم بشکنند. ولی آنان با حکومت اسلامی نه تنها در ستیز نیستند بلکه با این حکومت هم‌بستر و همیار هستند.

زیرا این حکومت به کردار همه ی مسلمانان جهان را برضد آمپرایالیسم، که تنها آمریکا به این مفهوم شناخته شده است، می شوراند. نه تنها کشورهای اروپا بلکه روسیه، ژاپن، چین و کشورهای پسمانده ای مانند پاکستان، عراق و افغانستان، هر کدام برای سود ویژه ای، پشتیبان حکومت ِ انسان ستیز اسلامی هستند. همه ی آنها از این حکومت بسان اهرمی به سود خود و بر ضد آمریکا بهره می برند.

رژیم آمریکا هم تنها از دوری و نداشتن ِ دید‌بانی در بازار ایران نگران است. آمریکا با ساختار ِ ولایت فقیه هیچ گونه دشمنی ندارد. رژیم آمریکا می داند که درآمد و توان اقتصادی حکومت اسلامی بر فروش فرآورده های کانی، به ویژه از فروش نفت، نهاده شده است. اقتصاد ایران بر چشمه ی نفت سامان دارد. این سامان نه چندان در داشتن و نه چندان در نداشتن ِ جنگ‌افزارهای ویرانگر در هم می شکند.

کشورهایی که در وارد آوردن فشارهای اقتصادی بر حکومت اسلامی هم پیمان می شوند نادان نیستند بلکه دروغ پردازند. زیرا آنها  تنها از نفروختن کالاهای ویژه ای به حکومت اسلامی سخن می گویند. ولی سامان اقتصادی، در حکومت اسلامی، نه از نفروختن ِ ابزار وآنکه از نخریدن  ِ نفت گزندپذیر می شود. سود ِ انگلستان با سود ِ هر کشوری، در فروش نفت، پیوند دارد.

روبهی، که رایزن ِ مرغ دزدان باشد، او نه از دزدان و نه از مرغ بیزار می‌ شود.

کشورهای اروپا، از آن روی، به نمایش‌هایی در شورای امنیت نیاز دارند که اندکی به حکومت ملایان هشدار بدهند. آنها می دانند که، بیشتر این فشارها بازده ای، که آنها می‌ خواهند، ندارد. حکومت اسلامی که پول در دست داشته باشد نه تنها تروریست‌های مسلمان را در جهان پشتیبانی می کند وآنکه او هر ابزاری را، که نیاز داشته باشد، با اندکی تکاپویی می‌ خرد.

کشورهای باختر، در دوران جنگ سرد، از هر پدیده ای، که چهره ی سوسیالیسم را نرم نشان می داده است، پرهیز داشته اند. حتا، در زورآزمایی ‌های ورزشی، به بهانه هایی از بازی با ورزشکاران شوروی دوری می جستند. اینک می بینیم که رسانه‌های همان کشورها برای استوار ساختن ِ ولایت فقیه و فروکردن آن به ایرانیان برون مرز به شعبده بازی و گرم ساختن بازار اسلامفروشان می پردازند.

تنها در خود آمریکا ده‌ها فرستنده ی آوا و سیما به نمایندگان حکومت اسلامی واگذار شده اند. شمار مسجدها و رادیوهایی که مزدوران ولایت فقیه در کشورهای اروپا و آمریکا دارند بیشتر از جایگاه ‌های هستند که در ایران به آلوده کردن نگرش ِ مردم در کارند.

آیا اندیشمندان این کشورها نمی‌دانند که، مسجدها و آموزشگاه ‌های اسلامی، انسان را از خود بیگانه می کنند؟

آیا آنها گمان نمی‌برند که، دستکم بخشی از این مسلمانان، می توانند بر ضد نامسلمانان به جهاد برخیزند؟

آیا نمی ‌دانند که تروریستِ ارزان، از جان گذشته، خودکار و فراوان، در احکام اسلام ساخته می شود و این ابزار جاندار از بمب اتمی دهشت ‌آورتر، ویران ‌کننده تر و پایدارتر است؟

پاسخ این است: آری آنها به این آینده آگاه هستند ولی آنها، از گسترش اسلام و فشرده شدن آزادی در جامعه، ترسی ندارند. زیرا حکومت  به شیوه ی ولایت فقیه، که انسان‌ را از خودبیگانه و مهارشده می پروراند، با گسترش تمدن مدرن در تضاد نیست.

البته شیوه ی مردمسالاری هم با گسترش و پیشرفت تمدن در تضاد نیست، ولی مردمسالاری برانگیزنده ی خرد انسان است و خرد انسان با ولایت فقیه، با نادانی، با جانستانی، با بردگی  و با برده پروری در پیکار است.

آرمان کشورهای پیشرفته: گسترش بازار تمدن از راه پیشرفت ابزار تولید است. آنها با سامانی در ستیز هستند که از پیشرفت آنها جلو گیری کند.

آرمان آزادگان: رسیدن به سامان مردمسالاری از راه گسترش و برخورد اندیشه‌هاست. آنها با پدیده ای در ستیزند که از گسترش اندیشه ی آزاد جلوگیری کند.

وظیفه ی اسلامفروشان: نگهبانی و نجات اسلام است که آن هم تنها با دروغ و نیرنگ امکان پذیر خواهد بود. آنها با آزادی و خرد انسان در ستیز هستند و می دانند که در آزادی پایه ‌های اسلام به نقد کشیده می شوند و اسلام در وجدان جامعه سرنگون خواهد شد.

در هنگامی که آزادی در اجتماع با پیشرفت تمدن و ساختن ابزارهای تولید همسو باشند آزادگان می توانند با کشورهای پیشرو همگام بشوند. یعنی آزادگان با کشورهای پیشرفته دشمنی ندارند، ولی با یکدیگر هم‌بستر نمی‌شوند.

حکومت‌های این کشورها هم به آزادگان مهر نمی ‌ورزند، ولی آنها خواسته های خود را در راه آزادگان می نگارند. به زبانی ساده، پیشرفت تمدن و آزایخواهان از وجود یکدیگر بی نیاز نیستند و می توانند زمانی به یکدیگر نزدیک و زمانی از یکدیگر دور باشند.

(یادآوری: این جستار در نوامبر 2007 با فرنام ِ ” آیا حکومت اسلامی تحریم اقتصادی شده است؟” پخش شده است. از آن جا که درونمایه آن هنوز تازه است، آنرا با اندکی بهبود بازگو کرده ام).

پاسخی بگذارید

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: