مردو آناهید

سرشتِ آدم، بسانِ جاندارانِ  دیگر، با کُنشِ مهربانی و  واکُنش ِ بیزاری آمیخته شده است. مهربانی راز ِ زایندگی و پیوستگی  در مردمان است. مهر برانگیزنده ی بیزاری از ناخوشی ها در راه ِ پاسداری از سامان ِ همبستگی  برای زیستن است.

مهر نیرویی است که انسان را به سوی زیبایی ها و خوشی ها می کشد و بیزاری آدمی را از زشتی ها و تلخکامی ها دور می دارد. آدمی برای بهزیستن به هر دو مینو، یا هر دو انگیزه، مهر و بیزاری نیازمند است. تا زمانی که خرد ِ آدمی، انگیزه های مهر و بیزاری را همآهنگ بسازد، روند ِ زندگانی در راستای دانایی و توانایی پیش می رود. مینوی مهر مردمان را به هم پیوند می دهد و مینوی بیزاری از بروز ناخوشی ها و پارگی در همبستگی پیشگیری می کند.

دینمداران خرد ِ انسان را، با ایجاد ِ ترس، به گروگان می گیرند و زیبایی، زشتی، راستی و کژی را برای پیروان پیشنویس می کنند. از آنجا که هیچ پدیده یا پنداری بدون کاستی نیست این است که دینمداران با دروغ کژی ها و زشتی های عقیده ی خود را می پوشانند و پیروان را از دیدن و شنیدن ِ زیبایی و راستی دور می دارند.

دینمداران انسان را تنها در پیروی از احکامی، که آنها نمایندگی  دارند، عاقل و رستگار می دانند و آزادگان را جاهل و گمراه می خوانند. در بُن نهاد ِ عقیده های دینی، انسان از سرشت ِ خود زشتخو، تاریک و نادان است که تنها، در پرتو نور ایمان و انجام اوامر ِ پیشوایان دینی، از وسوسه های گمراه کننده دور می ماند و پس از مرگ از نوازش های شادی بخش برخوردار می شود.

دینفروشان، که هر کدام نمایندگی ی دین ویژه ای را دارند، رستگاری را تنها در پیروی از اوامر آن دینی می دانند که آنها به مردمان فرو می کنند.

برخی از دیدگاهی تنگ در آزمون یا از کژپنداری پذیرفته اند که انبوه مردمان کوتاه خرد هستند و نمی توانند نیک یا بد را شناسایی کنند. این کسان از فرومایگی پیروی از دستورهای دینمداران را سزاوار ِ آدم می دانند. آنها بر این پندارند که انسان نادان خلق شده است، پس او در راه ِ زندگی، باید از احکامی پیروی کند که خالق به او امر کرده است. برخی هم برده منشی ی خود را سنجه ی منش ِ آدمی می نهند، از این سنجش، آنها انسان را دینخو می پندارند.

آنها میلیونها سال را، که آدمها بدون ِ دین زیست داشته اند، ندیده می گیرند و ویروس خردسوز ِ دین را که، در این هزاره ها، بیشتر ِ جهانیان را به بیماری ی دینی گرفتار ساخته است، بر کژاندیشی ی خود، گواه می آورند.

مردمانی که روشنفکران ِ آنها کوتاهنگر و چنین کوراندیش باشند، شگغتی هم نیست که انبوهی از آن مردمان به نادان بودن ِ خود و به سخنان ِ دروغوندان ایمان بیاورند و خرد ِ خود را به سوزندگان ِ خرد بسپارند.

چو ایمان نشیند به جای خرد <<>> خرد خود ز ابلیس فرمان برد (مردو آناهید)

اگر به ژرفی بنگریم خواهیم شناخت: آنچه مردمان را از کینه توزی و خشونت باز می دارد، آنها را به مهربانی و همزیستی پیوند می دهد، انگیزه های سرشت انسان هستند. بیشتر ِ جانوران ِ آزاد(مانند شیر، آهو، گرگ) هم کم و بیش با همین انگیزه ها سرشته شده اند، با این، که جانوران از اندک خردی برخوردارند، آنها، در راه زندگی، نیک و بد را خودشان شناسایی می کنند و به ولایت ِ گراز نیازی ندارند.

در همین راستا خواهیم دید: آنچه مردمان را به زشتکاری، ستمکاری، تبهکاری، جانستانی، کینه توزی، دروغوندی، دلسختی می کشاند عقیده های دینی هستند که برای سوختن ِ خرد ِ آدمی به کار گرفته شده اند. بیشتر ِ جانوران ِ رام شده( مانند سگ، گوسپند، خر) هم عاقل شده اند و از اوامر انسان پیروی می کنند. با این که این جانوران باهوش تر از جانوران آزاد هستند، آنها، در بردگی، برای انسان جان می سپارند.

به سخنی کوتاه عقیده های دینی خرد ِ پیروان را می خشکانند و بر اندیشه ی آنها حکمران می شوند، انگیزه ی مهرورزی را در پیروان به درندگی می پرورانند، سرکشان را گوسپندوار رام می کنند و آنها را به بردگی می گمارند.

این است که سرشت ِ مهرورزی در مسلمانان به سوی الله، کعبه و بُتخانه های دیگر یا به سوی مردگان ِ هزارساله برگردانده شده است. همین است که مسلمانان از راه ایمان، خرد خود را به شریعت ِ اسلام باخته اند. آنها، دگرسو با سرشت انسان، به دگراندیشان کینه می ورزند و از کشتار آنان شادمان می شوند.

در کردار ِ جانداران، به جز پیروان ِ دینی، دیده نشده است که آنها بدون آن که از کسانی بترسند و بدون آن که نیاز یا دشمنی ی دیرینه داشته باشند، تنها از درنده خویی به کشتار ِ همزیستانی بپردازند یا همزیستانی را بیازارند که از آنها زیانی ندیده اند.

آنچه در کردار ِ پیروان ِ دینی، به ویژه در احکام و در کردار ِ مسلمانان، دیده می شود ویژگی هایی نیستند که در سرشت ِ آدمی نهاده شده باشند وآنکه برانگیزنده ی درنده خویی احکامی هستند که پیروان به آنها ایمان آورده اند.

برای نمونه: الله، در شریعت اسلام، بر مردمان حاکم است، او احکام ِ خود را، در پیوند با رسول الله، بر مسلمانان فرو فرستاده است. مسلمانان محکوم به پیروی از احکامی هستند که در قرآن گردآوری شده اند. چکیده ی احکام ِ قرآن در عبادت و اطاعت است که در سایه ی ترس و با زور به کام ِ مسلمانان ریخته می شوند.

در عبادت: منش ِ مسلمانان به بردگی و پستی می گراید. عبادت: خاکساری در برابر الله و نمایندگان الله است.

در اطاعت: مسلمانان برای کشتار ِ دگراندیشان و دستدرازی به دارایی ی آنان برانگیخته می شوند. اطاعت پاک ساختن ِ زمین از وجود کافران است که در شریعت اسلام آنها را نجس (ناپاک) می دانند.

اگر یک آدم، که از اندکی خرد برخوردار باشد، زمانی کوتاه در پیرامون ِ آیات زیر اندیشه کند در می یابد که چگونه سرشت ِ مهرورزی و انساندوستی در یک مسلمان به آدمکشی و جانستانی دگرگون می شوند. این آیات احکامی هستند که بر دوش ِ هر مسلمان نهاده شده اند، آن کس که ایمان آورده، خردش را به شریعتمداران سپرده است، او در انجام این اوامر کوشا خواهد بود تا الله را شادمان کند و پس از مرگ از الله پاداش دریافت کند.

سوره  ی آل عمران، آیه  ی 028 :

مسلمان نباید دوست نامسلمان برگزیند، که این خواست الله نیست، مگر آنکه شر ایشان را دفع کند.

سوره  ی النساء، آیه  ی 045 :

الله بهتر می داند که چه کسانی دشمن شما هستند، برای شما دوستی و یاری  ی الله کافی است.

سوره  ی النساء، آیه  ی 089 :

با نامسلمانان دوستی نکنید تا ایمان بیاورند و اگر باز از ایمان برگشتند، آنها را بگیرید و بکشید، که آنها دوست و یار شما نیستند.

مسلمانانی که این احکام را نمی پذیرند و از همزیستی یا از حقوق بشر سخن می رانند آنها مرتد هستند. کمترین سزای مسلمانانی که، بی چون و چرا، اوامر ِ الله را نپذیرند مرگ است.  مسلمانانی که به اوامر الله ایمان دارند و از انساندوستی و همزیستی با دگراندیشان هم لاف می زنند، آنها افزون بر خویی درندگی دروغوند هم هستند.

نخستین گام برای عبد ِ الله شدن ایمان آوردن به “لا اله الا الله” است. آنکس که می پذیرد ” نیست خدایی به جز الله” او دانسته، ندانسته، به زور، از ترس یا از آز و نادانی، دشمنی با دگراندیشان را پذیرفته است. در حکم جهاد، که کشتار ِ دگراندیشان و دزدیدن ِ دارایی آنان است، ایمان ِ مسلمانان سنجیده می شود.

آدمکشی به همراه ِ دزدی (جهاد) از احکامی هستند که پیوسته رسول الله و اصحابش با فریاد الله اکبر انجام داده اند و از این راه اسلام را گسترده و گنجینه های فراوانی برای خود اندوخته اند.

سوره  ی التوبه، آیه  ی 028 :

ای مسلمانان، مشرک ها نجس هستند و نباید از امسال به کعبه وارد شوند. اگر شما از کاهش درآمد خود در هراس هستید، الله از فضل خود شما را بی نیاز می سازد.

سوره  ی البقره آیه  ی 191 :

بکشید آنها را در هر کجا که بر خورد کردید، آنها را دنبال کنید و بیرون برانید، ولی در مسجدالحرام اگر سرسختی نکنند، آنها را نکشید، بکشید اگر سرسختی نشان دادند، که این است مجازات کافران.

سوره  ی التوبه، آیه  ی 005 :

همین که ماه حرام گذشت، در کمینشان باشید، بر آنها هجوم بیارید و بکشید مشرکان را با هر نیرنگی که می توانید، چنانچه نماز بگزارند و زکات بپردازند از خون آنها بگذرید که الله غفور و رحیم است.

این احکام اوامر ِ الله هستند که در زمان رسول الله انجام شده ا ند. ایمان، به این احکام، کینه توزی و بیزاری را در نگرش ِ مسلمانان جایگزین ِ انساندوستی و همزیستی می کند. سوداگران ِ اسلام دانسته زهری که، انگیزه ی مهرورزی را در مسلمانان می سوزاند، واژگون نشان می دهند. یعنی آنها در این زمان که هنوز نمی توانند بر اروپایی ها بتازند و آنها را گردن بزنند با دروغ و نیرنگ نامسلمانان را خام می دارند. آنگاه، که شمار مسلمانان ِ واریز شده به اروپا به اندازه ی یک سوم ِ مردمان اروپا برسد، آیات زیر پشتیبان این جهادگران خواهند شد.

سوره  ی محمد، آیه  ی 035 :

سستی نکنید، به صلح تن در ندهید, چون الله شما را قویتر و بی نقص گردانده است.

سوره  ی التوبه، آیه  ی 029 :

بکشید کسانی  را که به الله و احکام (شریعت) او ایمان ندارند، همچنین آن دسته که خود اهل کتاب هستند ولی اسلام را نپذیرفته  اند، مگر اینکه تعهد کنند که با خواری و خفت بدست خود جزیه(سزای دگراندیشی) بپردازند.

سوره  ی محمد، آیه  ی 004 :

کفار را در هر کجا یافتید گردن بزنید تا زمین از خون آنها رنگین شود. اسیران را محکم ببندید که قادر به گریز نباشند.

سوره  ی التوبه، آیه  ی 123 :

بکشید کافران را از پس هم، تا جد یت و خشم شما را احساس کنند.

در این آیات تا اندازه ای کردار ِ مسلمانان، در برخورد با دگراندیشان، روشن شده است. احکام شریعت اسلام، اوامری هستند که هر مسلمان، بدون آن که آدم ستیزی را در آنها دیده باشد، دلخواسته پذیرفته است. مسلمانان، که نمی توانند خشم و درنده خویی را در این احکام شناسایی کنند، به خشمآوری و درندگی خویی می گرایند. کسانی که آدمکشی و جانستانی را ستایش می کنند، انگیزه ی مهرپروری در درون آنها می خشکد، انساندوستی به گورپرستی، به خودپرستی، به مرده پرستی و به بُت پرستی دگرگون می شود.

در قرآن برای اسلامفروشان ِ دروغوند، که احکام شریعت را از دیدگاه تنگ خود تفسیر و تعبیر می کنند، عذابی آسمانی فراهم شده است.

سوره ی البقره، آیه ی 59 :

آنگاه که ستم ورزیدند، سخن را به چیزى جز آنچه به آنان گفته شده بود، برگرداندند؛ پس بر سر این ستمکاران، به کیفر نافرمانیشان، عذابى از آسمان فرو فرستادیم‏.

زمانی، که نگرش ِ کسانی به سوی دیدگاهی واژگون نما برگردانده بشود، آنگاه به آسانی می توان هر زهری را بجای پادزهر به آن کسان خورانید. در سامان ِ دروغوندان زیبایی زشت و زشتی زیبا می نماید. برای نمونه: کسانی، که به سخنانی نابخردانه ایمان بیاورند، آنها را عاقل می خوانند، به عبادالله که پسمانده و نادان هستند برتری می بخشند، مهرورزی را در آنها با کشتار ِ دگراندیشان می سنجند، عبادت و اطاعت را در زندگی از آنها می خواهند و رستگاری را پس از مرگ به آنها می دهند.

پیروان به ناپیدایی یا به ناموجودی ایمان می آورند که او از مهربانی خشم می راند، از دوستی کینه می ورزد، از دادگری بیداد می کند، از انسان دوستی جهنم می سازد، از بی نیازی به دارایی دیگران چنگ می اندازد، به زبانی ساده در پشت چهره پوشی زیبا زشتی می آفریند.

پیروان که شیفته و دلباخته ی زیبایی های چهره پوش  ِ الله هستند انگیزه های خود را با ویژگی های زشت آن معبود همآهنگ می سازند. یعنی خشمآوری، کینه توزی، بیدادگری و انسان ستیزی را در بینش خود می آمیزند. زیرا معبود آنها حاکم، عادل، جبار، مکار، غاضب و مالک ِ جهنم است.

در شریعت اسلام پیروان را بر دیگران برتر می شمارند و سود آنها را با نابودی و کشتار ِ دگراندیشان پیوند می دهند. از این روی در هنگامی، که شمار ِ پیروان رو به فزونی بنهد، مسلمانان که از خرد تهی و از ایمان پُر هستند، در جهاد، رفتار و کردار خود را با عدالت و رحمانیت الله همساز می کنند.

کردار ِ مسلمانان همان گونه است که الله عدالت خود را در جان آزاری می گسترد، رفتار ِ آنها هم بدانسان است که الله، از رحمانیت، سرکشان را در جهنم خود، که آتشگیره های آن مس ِ گداخته است، شکنجه می دهد.

پیروان، که از نادانی یا از سودجویی یا از ترس به گفتار دیگران ایمان آورده اند، تنها در کنار ِ همکیشان، از زهد و عبودیت ِ خود، سرفراز هستند. آنها، در برابر آزادگان، از پسماندگی و نابخردی ی خود رنج می برند. دینمداران هم آنها را به کینه توزی و بیزاری از دگراندیشان برمی انگیزند. از این روی، در جایگاه زورمندی، خوی درندگی در نهاد ِ پیروان آشگار می شود.

الله، در 114 سوره ی قرآن بیش از چهارسد بار، مردمان را از شکنجه هایی، که در پندار ِ آدم نمی گنجند، می ترساند. پیوسته یادآور می شود، که او برای دگراندیشان یا کسانی که از اوامر ِ رسول الله سرپیچی کنند، عذاب های سنگینی فراهم ساخته است.

الله سخت ترین شکنجه ها را برای کسانی پیش بینی کرده است که سخنان رسول او را باور نکنند. او کسانی را جاهل نامیده است که آنها بتوانند آزادانه و خردمندانه اندیشه کنند. از دیدگاه ِ رسول الله: برخی نمی توانند، به گفتار ِ الهی، ایمان بیاورند، زیرا الله آنها را خلق کرده است که در جهنم بسوزاند. آزاداندیشان، در نزد مسلمانان، کافر هستند و باید خون ِ آنها را ریخت تا درخت ِ اسلام آبیاری بشود.

از این روی مسلمانان نه تنها جانوران را برای خشنودی ی الله سرمی برند وآنکه در جهاد دگراندیشان را کشتار می کنند. شاید برخی به کژی می پندارند که هر مسلمانانی دست به کشتار ِ دیگران نخواهد برد. از شوربختی این پندار نادرست است.

زیرا همه ی کسانی، که به الله ایمان آورده اند، نمی توانند بدون ِ کاستی اوامر الله انجام را بدهند. این است که مسلمانان پیوسته خود را گناهکار می پندارند، هرگاه که آنها از راه ِ اطاعت زورمند و توانمند بشوند، نه تنها از جهادگری سود می برند وآنکه کشتار ِ کافران و دستبرد به دارایی آنان را عبادت می شمارند. زیرا در جهاد از سنگینی ی گناهان ِ جهادگران کاسته و بر پاداش ِ آنها در جنت افزوده می شود.

افزون بر این، که جهاد از ابزارهای گسترش و پایداری ی دین اسلام است، در احکام قصاص هر مسلمانی، که یکی از بستگانش به دست دیگری کشته شده باشد، او پروانه ی کشتن ِ یک کس را دریافت می کند. یعنی برای همه ی مسلمانان جانستانی ننگین نیست. مسلمانان پروانه دارند که، در برابر کشته شدن ِ بستگانی از آنها، بستگانی از آن کشندگان را بکشند.

سوره ی البقره، آیه ی 178:

ای کسانی که ایمان آورده اید، برای شما مجازات قتل چنین نوشته شده است: آزاد به جای آزاد، برده به جای برده، زن به جائ زن، و چنانچه برادر مقتول از مجازات قاتل در گذرد، او را مورد احسان قرار دهید (به او پول بپردازید)، و این تخفیف رحمتی است برای سروران شما و هر کس از این موازین تجاوز کند برائ او عذابی هولناک خواهد بود.

شیره ی سخن در این جستار این است که زورمندان جهان برآنند تا درنده خویی را در ویژگی های انسان جایگزین کنند. بزبانی ساده زورمندان برآنند که جهانیان باور داشته باشند که همه  کسان می توانند جهادگر باشند و از کشتار ِ انبوهی از مردمان شادمان گردند.

از این روی، پس از کشتار ِ چندهزار آدم در 11 سپتامبر 2001، برنامه ی جهانداران به پشتیبانی از مسلمانان گروید و بدین گونه آغاز شد که در فرودگاه های جهان با همه ی جهانیان، چنان رفتار کنند، که گویی انگیزه ی آدمکشی در هر کسی وجود دارد و این ویژگی با حکم ِ جهاد، که در شریعت ِ اسلام است، پیوندی ندارد.

جهانداران در پوشش حقوق بشر و آزادی ی عقیده، با نیروی رسانه های پُر زور و گسترده ی جهانی، توانسته اند آزاداندیشی را نفرین کنند، انگیزه ی مهرورزی را در انسان ناچیز شمارند و از آشگار شدن ِ پیوند ِ جهادگران 11 سپتامبر با شریعت اسلام پیشگیری نمایند.

جهانداران، برای پنهان ساختن ِ خشم در اسلام، از یک سو آدمکشی را از ویژگی های شهادتجویان ِ القاعده  می خوانند و از سویی دیگر انگیزه ی آدمکشی را، در همه ی مردمان جهان، می انگارند.

درست است که از فروش و کاربرد ِ ابزارهای ردیابی، در زیرجامه های مردمان، بر گنج های آزمندان ِ جهان افزود می شود. ولی آرمان ِ جهانداران این است که دیدگاه مردمان را از انگیزه ی جهادگران، که همیشه به کشتار ِ نامسلمانان می گراید، به سوی سازمانی به نام القاعده و امیری به نام بن لادن برگردانند.

اکنون جهانداران چنان رفتار می کنند که خوی آدمکشی در هر انسانی وجود دارد و این درنده خویی تنها از ویژگی های جهادگران نیست. از پذیرفتن ِ این انگار، از سوی همگان، پیوسته از انگیزه های مهر و همبستگی، که در سرشت آدمها وجود دارند، کاسته و به انگیزه های خشم و بیزاری در آنها افزوده می شود.

جهادگران سربازان و فداییان اسلام هستند که ایمان و عبودیت ِ آنها در جانفشانی ی آنها، در راه الله، نمایان می شود. آنها دگراندیشان را، بدون شناخت، از آزمندی و ترس از راستی، می کشند تا پس از مرگ پاداش دریافت  کنند.

اگر جهانداران به درستی می خواستند که از کشتار انبوه ِ نامسلمانان پیشگیری کنند آنها به درونمایه ی “لا اله الا الله” و احکام کشتار ِ اسلامی برخورد می کردند. این ستمکاران ِ زورمند از پستی و فرومایگی بیزار نیستند و از جان آزاری پرهیزی ندارند.

از این روی آنها برنامه های خود را به شیوه ای دیگری نگاشته اند: بدانگونه که در سرزمین های مسلمان نشین، کشورداری، به والیان ِ مذهب های گوناگون ِ اسلامی، واگذار بشود تا آنها بتوانند، در سوداگری های خود، از فقیه و مفتی، که با پشتیبانی ی آنها به خلافت رسیده اند، بخواهند: که آنها پرگار ِ جهادگری را چنان بگردانند که به مرزهای اروپا برخورد نکند.

حکمرانی در این کشورها از تخم ِ کینه توزی در مذهب های گوناگون ِ اسلامی می روید. در این روند خلیفه در هر یک از این کشورها به مذهبی از شریعت اسلام پیوند دارد که آن مذهب با حاکمیت ِ هر مذهب دیگری از اسلام سازگاری ندارد.

از سوی دیگر آزمندان ِ جهانی، در روند ِ این برنامه، آن چنان آتشی از کینه و خشم، در میان پیروان ِ مذهب های اسلامی، می افروزند که مسلمانان هیچگاه از دشمنی با یکدیگر آرام نگیرند و پیوسته از نابخردی نیازمند به جنگ افزارهای آنها باشند. یعنی جهانداران ابزار ِ کشتار بسازند و مسلمانان آنها را برای خشنودی ی الله بخرند.

از این روی جهانداران، با جان و دولار، از نمایش ها ربیع العربی پشتیبانی کرده و کینه توزان ِ جهادگر را بر مردمان این کشورها حاکم ساخته اند. آنها، برای فریب جهانیان، افزون بر ستایش این جهادگران برخی از آنها را هم به نشان ِ نوبل مفت خر کرده اند تا همگان آنها را مردمدوست و مهربان بپندارند.

پاسخی بگذارید

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: