C:UsersRuzbehPicturesth (9).jpg

سینماتو گرافی در ایران

بخش سوم

پژوهشی متفاوت در احوال سینما

پژوهشگر و راوی : دکتر روزبه آذر برزین

در سالهائی که دکتر اسماعیل کوشان ، مهدی رئیس فیروز ، پرویز خطیبی ، سیامک یاسمی و ساموئل خاچیکیان یکه تاز سینما در ایران بودند ، فرد دیگری نیز وجود داشت که کمتر پژوهشگر سینمای ایران به او پرداخته است . او شخصی بود بنام مهدی بشارتیان که هم تهیه کننده بود و کارگردان ، فیلمنامه نویس و فیلمبردار و ادیتور. مهدی بشارتیان در سال 1304 خورشیدی در تهران به دنیا آمد .اولین استودیوئی که توسط او تاسیس شد ، هنر فیلم نام داشت که در آن فیلم یاغی را ساخت . استودیوی بعدی او تحت فرنام موسئسه سینمائی ونوس فیلم در سال 1334 فعالیت داشت .او موسئسه سینمائی سوفیا فیلم را در سال 1337 و اسکار فیلم را در سال 1338 تاسیس نمود . بشارتیان تا سال 1350 در ایران بود و در آن زمان به آلمان رفت و دیگر به ایران بر نگشت .

فیلم های مهدی بشارتیان ( به عنوان کارگردان – تهیه کننده – سناریست –فیلمبردار و ادیتور ):

یاغی – 1331

نیمه راه زندگی -1332

مریم – 1332

ملانصرالدین – 1332

شب های معبد – 1333

دماغ سوخته ها- 1334

چهل طوطی -1337

انگشتر جادو -1337

فرشته وحشی -1338

ماجرای پروین -1339

حادثه جزیره -1340

در میان فرشته ها – 1343

فرشته وحشی . تهیه کننده مهدی بشارتیان

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\دانلود-فیلم-قدیمی-فرشته-وحشی-۱۳۳۸.jpg

در سال 1332 دکتر کاووسی و مدیر شهرزاد فیلم ، آقای طائفی دزد بندر را میسازند . فیلمبردار این فیلم احمد شیرازی بود . این فیلم در سال 1334 در سینما های مایاک و تهران به روی پرده رفت . فیلمبرداری احمد شیرازی درخور توجه بود . او برای نخستین بار یک کار سینمائی ، نه تاتری ارائه داده بود .

مشکل اصلی کاووسی با طائفی بر سر صحنه های رقص و آواز و پا های لخت هنرپیشگان زن فیلم بود ، بدعتی که تا سال 57 در سینمای ایران به عنوان رونق فیلم وجود داشت . سینمای ایران و تماشاچیان آن به رقص و آواز و دعوای کافه معتاد بودند . کمتر فیلمی ساخته میشد که این صحنه ها در آن وجود نداشته باشد .

فیلمسازان دهه 1330 سینمای ایران برای موزیک فیلم خود بیشتر به آهنگسازانی مثل بتهوون و یا چایکووسکی و اثر آنها روی می آوردند که همراهی آهنگ این بزرگان با صحنه های ضعیف فیلم ، نا خوش آیند بود

لازم به تذکر است که دکتر کاووسی ، هیچگاه در سینمای ایران نتوانست اثری قابل ارزش ارائه دهد .

در سال 1334 خورشیدی ، مجله ستاره سینما پس از نمایش آخرین شب ، جادو و غروب عشق می نویسد : صنعت سینمای ایران در حال سقوط است . با نمایش فیلم فارسی آخرین شب ، آخرین پرده نمایش غم انگیزیکه صنعت سینمای ایران خوانده میشود ، به پایان غیر قابل اجنتاب خود نزدیکتر میشود .چند سالی بود که پدیده ای بنام صنعت ملی سینمای ایران در میان سایر شئون زندگی ما خود نمائی میکرد و واقعا کسانیکه غرور ملی و عشق به وطن داشتند از ته دل شاد بودند که بالاخره ما هم در ایران صاحب سینما شدیم . لیکن این نمایش مضحک و رقت بار آخرین مراحل خود را پیموده و تقریبا شبیه محتضری است که با مرگ دست و پنجه نرم می کند ..صعنت سینمای ایران در حال احتضار است . در حال خفقان است . در حال فنا و نابودی است . دکتر کوشان ، پدر سینمای ایران در پارس فیلم را بسته و به خرید و فروش فیلم های خارجی مشغول است . آقای رئیس فیروز دست روی دست گذاشته و نگران آینده است . دیانا فیلم با آن همه مو فقیت و حضور ساموئل خاچیکیان ، تنها یک فیلم جلوی دوربین دارد . مهدی میثاقیه با اینکه چند صد هزار تومان وسیله خریده ، آنها در انبار گذاشته است . چرا و بچه دلیل سینمای ایران به این وضع تاسف بار روبرو شده ؟ عامل اصلی عدم توجه مسئولین و دولتمردان به صنعت سینما و کارشکنی آخوند ها و دوما عدم تعهد تولید کنندگان و ساده فروشی و تولید فیلم های بی سر وته و عوام پسندانه است . امین امینی با اعمال سیاست های بدون پشتوانه هنری و فنی ، استودیوی عصر طلائی عزیزاله کردوانی را تبدیل به یک استودیو درجه سوم کرد .روزی نیست که با اعمال نفوذ ملایان و حمایت دولت از آنها در سینمائی بسته نشود . در پایان سال 1334 خورشیدی ساموئل خاچیکیان فیلم خون و شرف را میسازد . او و مدیر استودیو دیانا فیلم با تماس با دولتمردان آن زمان ، زمان نمایش را به 21آذر روز نجات آذربایجان موکول کرده و این قول را گرفته که محمد رضا شاه این فیلم را دیده و به منظورتشویق سازندگانش ، دستور لغو عوارض آنرا به شهرداری بدهند

بر خلاف انتظار ، شاه این فیلم را تماشا نمی کند و شهرداری هم دیناری از عوارض خود نمی گذرد . فیلم با نمایش 7 شب در سینما مایاک ، دو هفته در سینمادیانا و نزدیک به یکماه در سینما ونوس لاله زار با شکست مواجه میشود .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\خون وشرف.jpg

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\th (2).jpg

ساموئل خاچیکیان سمت راست فرتور

فیلم هائی که در 1334 خورشیدی به نمایش در آمدند عبارت بودند آز :

راهزن – سیامک یاسمی

چهار راه حوادث – ساموئل خاچیکیان

برای تو – جمشید شیبانی

امیر ارسلان نامدار – شاپور یاسمی

خواب و خیال – مجید محسنی

دزد بندر – دکتر کاووسی

آخرین شب – حسین دانشور

خون و شرف – ساموئل خاچیکیان

فرزند گمراه – امین امینی

مهتاب خونین – موشق سروری

جادو – سالار عشقی

خسیس – محمدرضا زندی

پنجمین ازدواج – نصرت الله وحدت

خانه شیاطین – پرویز خطیبی

غروب عشق – احمد فهمی

دماغ سوخته ها – مهدی بشارتیان

در دیماه 1330 خورشیدی بخشیان کاشانی مدیر سینما متروپل اصفهان نامه ای به نخست وزیر می فرستد و از دست استاندار شکایت کرده و میگوید : چون انحصار فیلم های آمریکائی در دست چند یهودی از خدا بی خبر است . یکسال است که 60 هزار تومان ضرر کرده ام . می خواهم فیلم های روسی نشان بدهم که استانداری نمیگذارد .شکایت به وزیر کشور کشیده شده و وزیر کشور از استاندار حمایت می کند . در اسفند ماه 1330 بشیر فرهمند رئیس اداره کل انتشارات و تبلیغات از نخست وزیر می خواهد تا جلوی نمایش فیلم های تبلیغاتی انگلیس در سینما های ایران گرفته شود . در مرداد 1331 خورشیدی ، ایتالیائی ها علاقمند به ساختن فیلم های مستند در ایران میشوند . با موافقت نخست وزیر، دکتر مصدق کادر فیلمبرداری ایتالیا وارد ایران میشود .

در اسفند 1331 ، سینمای ایران مورد هجوم دستار بندان قرار میگیرد . آخوند های خوی اجازه بازگشائی سینما در نزدیکی مسجد جامع آن شهر را نمیدهند . استدلال ابلهانه آنها مبنی بر اینکه اگر آپارات سینما کار کند موجب تخریب بنای مسجد میشود به آگاهی دکتر محمد مصدق نخست وزیر میرسد . امام مسجد ،آخوند الاحقرجابرالفاضلی الخوئی به همراهی چند آخوند و معتمدین خوی : امامعلی جراحی ، آخوند محمد حسین قرقره چی ، علی محرر، محمد حسن محرر ، مجید شاهین پور ، حاج اسماعیل ، محسن همدانی زاده ، حمید همتی ، یوسف فیاضی برای دکتر محمد مصدق شکوائیه می فرستند . دکتر غلامحسین صدیق وزیر کشور در خصوص تغییر محل سینما به استانداری آذربایجان و فرمانداری خوی دستوراتی میدهد .استاندار آذربایجان ، اردلان به دکتر صدیق نامه میدهد که : این سینما پانزده سال است که جنب مسجد جامع است ، تا این زمان کسی از آن شکایت نکرده ، حال چگونه یک شبه آپارات آن ،بنای مسجد را تهدید کرده از آن حرف هاست . بطوریکه فرمانداری گزارش کرده ، با بر داشتن بلند گوی بیرون سینما تصور میشود که رفع شکایت شود . آخوند ها خوی و پیش نماز مسجد شیخ جابر فاضلی خوئی زیر بار نمی رود تا جائیکه فروغی فرماندار خوی به صدیق و اداره سیاسی نامه ای محرمانه فرستاده و پیشنهاد می کند : ارتش حاضر است در تیپ خوی و در قسمتی از حیاط باشگاه افسران محل سینما را قرار دهد !

در این زمان عین ماجرای بالا در شاهرود اتفاق می افتد.علی محمدی نائینی با صرف هزینه و وقت سینمائی در آن شهر باز می کند که آخوند های شاهرود با فرستادن نامه به رئیس مجلس آیت الله کاشانی مانع از کار سینما میشوند . محمد ی نائینی از تصمیم آیت الله کاشانی به دکتر محمد مصدق شکایت می برد .دکتر صدیق وارد ماجرا میشود و از کمال الدین صالحی فرماندار شاهرود می خواهد تا مسئله را فیصله بدهد . فرماندار میگوید : بخاطر اعمال نفوذ روحانیون ، مدتی است سینما تعطیل است

در این شهر دو دستگی !!!حکمفرماست . تا زمانیکه شهربانی تصمیم نگیرد ، سینما تعطیل خواهد ماند !

در31 شهریور 1332 به سندی بر میخوریم که در آن وارطان دانیال پطروسیان مدیر سینما متروپل مشهد با ارسال نامه ای به نخست وزیر سر لشگر فضل الله زاهدی از خساراتی که اوباش به سینمای او در جریان 28 مرداد زده اند ، درخواست خسارت می کند : متظلمانه به شرف عرض میرساند در عصر روز 28 مرداد 32 که مژده مسرت بخش سقوط کابینه آقای دکتر مصدق و مخصوصا اجرای اوامر جهان مطاع ملوکانه در شهر مشهد پخش شد و دعای صمیمانه ملت شاه دوست ایران مستجاب گردید و کارکنان سینما شادی میکردند .عده ای معلوم الحال به تحریک مخالفین شروع به غارت دکاکین و منجمله این سینما نمودند . آنها کلیه اموال و اثاثیه سینما را غارت کرده و مبادرت به آتش زدن آن نمودند . تنها سینما متروپل از حادثه 28 مرداد خسارت ندید . در پی نا آرامی های مشهد سینما های این شهر به تعطیلی کشیده شده و 114 تن از خدمه سینما بیکار شدند . نماینده کارکنان سینما در مشهد ، محسن نجفی شرح حالی از وضعیت بد کارکنان برای سرلشگر زاهدی می فرستد . اقدام دیگر آخوند ها در مشهد جلوگیری از باز شدن سینما ها پس از پانزدهم محرم در این شهر بود . در این مورد مدیران سینما های متروپل ( وارطان پطروسیان ) ، سینما شهرزاد ( محمود رضائی ) سینما هما ( کریمی ) سینما فردوسی ( آوانس مهرابیان ) و سینما ایران ( زاخاری ) برای سرلشگر زاهدی شکوائیه فرستادند . در دهه 1330 بخاطر اعمال نفوذ آخوند ها ، دولت از 8 محرم تا 14 محرم در سراسر کشور دستور به تعطیلی سینما ها میداد . طبق خواست آخوند ها در مشهد ، استانداری خراسان دستور داده بود که تا ماه صفر ، یعنی به مدت دوماه سینما ها کار نکنند .

در آن سالها دولت از ترس روحانیون بر فشار خود روی سینما و تولیدکنندگان فیلم می افزود . شهرداری شهر های مختلف ایران هم تا میتوانستند برای وارد کنندگان و تولید کنندگان فیلم و صاحبان سینما عوارض تراشی میکردند . در خرداد 1333 در شهرداری تهران کمیسیونی در امر سینما تشکیل میشود که در آن حتی یک صاحب سینما و یا صاحب استودیو فیلمسازی شرکت داده نمی شود.

درسال 1333 اتفاق جالبی می افتد که در کمتر پژوهشی راجع به سینمای ایران از آن یاد شده است . در ارتش شاهنشاهی ایران و زیر نظر سرگرد گلسرخی استودیوی فیلمسازی ارتش ، فیلم نقلعلی را با شرکت کمدین آن زمان اصغر تفکری و عباس مصدق میسازد . سرگرد گلسرخی از شهرداری می خواهد تا در عوارض چهل درصدی خود تخفیف دهد و بر قیمت بلیط دو ریال افزوده و آنرا از تماشاچی گرفته و به صاحب سینما بدهد . درخواست سرگرد گلسرخی تسلیم نخست وزیر میشود . این فیلم 80 هزار تومان خرج بر میدارد . سرگرد گلسرخی به نخست وزیر قول میدهد که 5 در صد از عواید فیلم را به خانواده شهدای 28 مرداد بدهد .

شهردار تهران به درخواست گلسرخی تنها در مورد افزایش بهای بلیط به میزان دو ریال به نفع صاحب سینما موافقت می کند .

در شهریور 1333 خورشیدی تنها سینمای مهاباد طعمه حریق میشود .

در دیماه 1333 فرمانداری همدان تصمیم به تعطیلی سینما تاتر بوعلی میگیرد . منصور باقری مدیر سینما تاتر به نخست وزیر متوسل میشود .

پزشک پور ، فرماندار همدان طی نامه ای به معقول سرپرست بازرسی کل نخست وزیری پرده از تصمیم فرمانداری بر میدارد : تعطیلی سینما تاتر بوعلی پیرو شکایت روحانیون طراز اول همدان صورت گرفته است . چون این مرکز ( سینما تاتر ) در جوار مدرسه زنگنه که حوزه علیمه همدان است قرار دارد ، لذا با مخالفت آیت الله بنی صدر، پدر ابوالحسن بنی صدر اولین ریئس جمهور رژیم آخوندی ، متولی مدرسه و دیگر روحانیون مواجه شده است .سرلشگر زاهدی دستور میدهد : برای سینما محل دیگری پیدا کنید !!!!!!!!

جالب اینجاست که یکسال بعد ، یعنی در دیماه 1334 ، آخوند آیت الله بنی صدرمتولی مدرسه زنگنه ی علوم دینی ، سینما تاتر تاج همدان را هم به تعطیلی می کشاند . مدیر این سینمای مدرن و مجلل همدان ثروت الله سعیدی بود .بنی صدر از صاحبان ملک می خواهد تا سینما را منهدم و بجای آن حسینیه بسازند . آیت الله بنی صدر از بهائی بودن ثروت الله سعیدی سود جسته و علیه او جو سازی می کند .

زمانیکه در سال 1333 پرویز خطیبی فیلم قیام پیشه وری را میسازد ، سرتیپ عبدالله هدایت وزیر جنگ از نخست وزیر می خواهد تا جلوی نمایش این فیلم بخاطر تبلیغات کمونیستی آن گرفته شود . بر خلاف نظر وزیر جنگ ، پرویز خطیبی میگوید : من این فیلم را برای به سخره کشیدن پیشه وری ساختم و بر خوردهای زلفعلی گاریچی و غلام یحیی گواه کار منست .

در همین سال وزیر فرهنگ ، رضا جعفری از نخست وزیر سپهبد زاهدی می خواهد تا جلوی فیلم های خلاف عفت خارجی گرفته شود .

از طرف وزیر کشور که خود سپهبد زاهدی بود ، محمد حسین جهانبانی بر درخواست وزیر فرهنگ مهر تائید میزند . در این رابطه پای سناتور خواجه نوری و سر لشگر علوی مقدم به کمیسیون نظارت فیلم باز میشود . پایان سال 1333 خورشیدی پس از تظاهرات مردم برو جرد برای برداشتن عکس شاه فقید از بالای پرده سینما و حذف سرود شاهنشاهی فرماندار بروجرد و بهبهان ، علی محمد وجدی تسلیم تظاهر کنندگان شده و دستور به برداشتن عکس و حذف سرود میدهد . بازرسی کل نخست وزیری بلافاصله واکنش نشان داده و فرماندار را احضار می کند .

شهریور 1334 خورشیدی ماجرای مضحکی در آمل رخ میدهد . مدیران سینما فرهنگ ، حبیب الله سعادت و داود منفرد از نظر رقابت با سینما متروپل ، اقدام به تشکیل مجلس روضه خوانی امام حسین می کنند که با مخالفت روحانیون و اهالی محل مواجه میشوند . دولت سرتیپ همایونفر بازرس عالی شهربانی را با سرباز به محل می فرستد و کار این افتضاح به وزیر کشور ( نخست وزیر ) و دکتر پرویز ناتل خانلری می کشد .

در مهر 1334 خورشیدی انجمن اصلاحات اجتماعی تهران بر ضرورت سانسور فیلم ها ، خواندن نماز جماعت به هنگام ظهر در ادارات ، حذف ساز و آواز از رادیو و منع شراب خواری و قمار بازی اعلامیه صادر می کند .

این درخواست ، تسلیم حسین علاء نخست وزیر میشود . در خلال بررسی این سند ، متوجه میشویم که روحانیت واپسگرا و تازی پرست چگونه در آن سالها در ساختار دولت نفوذ داشته و در راستای پیاده کردن فرامین قرون وسطائی و ضد انسانی اسلام می کوشیدند .

در اسفند1334 خورشیدی ، حسین علا نخست وزیر ، وزیر کشور و شهربانی کل کشور را در جریان نمایش فیلم های عشقی مهیج !!!! که برخی از سینما ها در سانس صبح روزهای هفته نمایش داده و باعث شده اند که کارمندان دولت ، محل کار خود را ترک و به سینما بروند !!!! و دانش آموزان به مدرسه نرفته و فیلم عشقی تماشا کنند !!! میگذارد .

شهردار تهران ، نصرت الله منتصر دستور میدهد که سانس صبح سینما ها در روزهای وسط هفته حذف شود !!!!!!

در تاریخ 27 مرداد 1335 خورشیدی ،فرخ استاندار خراسان مقابل آخوند ها ایستاده و از حسین علا نخست وزیر می خواهد تا با قوه قهریه آخوند ها در امر دخالت در امور باز و بستن سینما ها در ایام محرم در مشهد باز دارد :جناب نخست وزیر ، آقای حسین علاءشما که دستور فرمودید ، سینما های مشهد با تاخیر در ایام محرم باز شوند ، چه اثری دارد که چهاردهم باز شود یا بیستم ؟مذاکره با آخوند ها و عماد تربتی بی اثر است در اینجا سید قمی ( منظور روح الله خمینی ) ناراحت است و ممکن است تحریکاتی بنماید . اگر دولت مایل است که شدت عمل نشان دهد ، اشکالی نیست و اگر دولت مرعوب و تسلیم آخوند بازی است ، با تردید نمی توان سیاست را اداره نمود ، زیرا با رضایت عامه جاهل و آخوند فریب کار، موافقت غیر ممکن است . امضاء استاندار خراسان – فرخ .

سال 1335 خورشیدی برای سینمای ایران سال یاس و نومیدی است . فیلم های خارجی و دوبله نفس سینمای ایران را گرفته است . فیلم های هندی جای پای وسیعی در ایران باز کرده است . تماشاچی ساده اندیش ایرانی خود را تسلیم فیلم های خارجی کرده ودر این بین متجددین !

از دیدن فیلم فارسی اکراه داشته و پرداختن به فیلم فارسی را نوعی بی فرهنگی !!!! برای خود میدانند . دلسردی در بین هنرمندان سینما نهادینه شده و ناصر ملک مطیعی به دوبله فیلم های خارجی رو می کند . نصرت وحدت تمام فعالیتش را در تاتر فردوسی متمرکز کرده است . هوشنگ بهشتی و محسن مهدوی به امید یافتن محیطی جدید برای فعالیت راهی آلمان و انگلیس میشوند .

C:\Users\Ruzbeh\Desktop\Naser-malekmotiei-.jpg          C:\Users\Ruzbeh\Desktop\th (3).jpg

ناصر ملک مطیعی نصرت الله وحدت

C:\Users\Ruzbeh\Desktop\th (4).jpg C:\Users\Ruzbeh\Desktop\mohsen-mahdavi01.jpg

محسن مهدوی هوشنگ بهشتی

آرمان هنرمند توانای سینمای ایران نمایندگی ورود فیلم های خارجی را در استان گیلان به عهده میگیرد . دلکش بازی در سینما را کنار گذاشته و در کاباره ها برنامه اجراء می کند . جمشید شیبانی به آمریکا بر میگردد

تنها کسی که نا امید نیست وآتش عشق وطن و فرهنگ ایران در دلش

زبانه می کشد ، دکتر اسماعیل کوشان است .در این بین مهوش خواننده کوچه و بازار به داد سینمای ایران میرسد .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\20130729101743-43ddb82c-me.jpg

مهوش

مجید محسنی با فیلم زندگی شیرین است ، سال 1335 را آغاز می کند

داستان پسر فقیر و دختر پولدار باز تکرار میشود .این فیلم در دو سینمای دیانا و ونوس به نمایش در می آید . در این سال سینمای ایران صاحب کاراکتر صفر علی ( وحدت ) در مقابل عمقلی صمد ( مجید محسنی ) میشود . فیلم خورشید می درخشد ، ساخته سردار ساکر متاثر از سینمای تجاری هند ، 525 هزار تومان فروش دارد . در این فیلم است که مهوش ظهور می کند . موفقیت تجاری خورشید می درخشد باعث میشود که وحدت بکرات از نقش صفرعلی سود برده و فیلم های بعدی سینمای ایران یک یا دو صحنه از رقص مهوش را در خود جای دهند .

سال 1335 خورشیدی با تحولی بزرگ در سینمای ایران مواجه می شویم برای اولین بار خانم شهلا ریاحی در مقام کارگردان و تهیه کننده مبادرت به ساختن فیلم مرجان می کند .در این فیلم محمد علی جعفری ، شهلا ، تقی ظهوری ، قدکچیان ، رحیم روشنیان و تاجی احمدی ایفاء نقش می کنند . این فیلم با حمله بی امان منتقدان فیلم آن زمان روبرو میشود . فیلم مرجان پس از سه هفته نمایش در سینما های دیانا ، پارک و خورشید نو با از دست دادن سرمایه خانم شهلا ریاحی باعث میشود که دیگر خانم شهلا به فیلمسازی تمایلی نشان ندهد . مرجان به عنوان نخستین فیلم ایرانی که یک خانم آنرا کارگردانی کرده ثبت تاریخ سینمای ایران میشود ، علیرغم اینکه برخی ها از فروغ فرخ زاد و فیلم خانه سیاه است او یاد می کنند .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\fun1766.jpg

شهلا ریاحی

سال 1335 خورشیدی با کار توام با شکست دکتر هوشنگ کاووسی و فیلم هفده روز به اعدام او پایان یافت .

فیلم های ساخته شده در سال 1335 خورشیدی

زندگی شیرین است – مجید محسنی

مستشار جزیره – جمشید شیبانی

اتهام – شاپور یاسمی

لیلی و مجنون – علی محمد نوربخش

ماجرای عجیب – سرژآزاریان

دزدان معدن – حسین امیر فضلی

خورشید می درخشد – سردار ساکر

یوسف و زلیخا – سیامک یاسمی

مرجان – شهلا ریاحی

بوسه مادر – عطا الله زاهد

هفده روز به اعدام – هوشنگ کاووسی

طلسم شیطان – محسن فرید

کلاه غیبی – سالار عشقی

سال 1336 خورشیدی از راه میرسد . هیچگونه تبلیغی نمی تواند تماشاگران سینما را به خرید بلیط برای فیلم فارسی تشویق کند . مطبوعات ایران برای انتقاد به فیلم های فارسی در رقابت بسر میبرند .

سینماگران ایران برای نجات سینما با دو فیلم حماسی رستم و سهراب و قزل ارسلان به میدان می آیند .

دکتر شاهرخ رفیع که از مریدان پر و پا قرص فردوسی بزرگ است و در ضمن دکترای اقتصاد دارد به این نتیجه میرسد که در این تنگنا که سینمای ایران در آن دست و پا میزند ، تنها ترین راه نجات ،شاهنامه فردوسی و حماسه رستم و سهراب است .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\IMG_5041.JPG

حسین معطردر نقش رستم و روفیا در نقش تهمینه بازی می کنند .فیلمبرداری این فیلم به عهده ژرژ لیچنسکی مهندس آرشیتکت بود که بعدا به کار مهندسی پرداخت و طراحی بلوار الیزابت ( کشاورز ) از کارهای اوست .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\250px-Keshavarz_Boulevard.jpg

بلوار الیزابت در زمان شاه فقید

دکتر شاهرخ رفیع برای ساختن فیلم رستم و سهراب ضمن ساختن ماکت عظیم اژدهای متحرک ، صدها سیاهی لشکر به ساختن 750 سپر ، 300 نیزه ، 700 کلاه خود و 750 دست لباس عهد باستان ایران مبادرت می ورزد . دکور های عظیم این فیلم که بر روی تراس سینما دیانا ساخته شده بود همراه با لشکر کشی های پرخرج و صدای الهه ، داریوش رفیعی و مصطفی پایان و… تماشاگران را جلب نکرده و فیلم با شکست مالی سنگین مواجه میشود .

فیلم قزل ارسلان شاپور یاسمی با سرمایه دکتر اسماعیل کوشان هم مورد بی مهری صاحبان قلم قرار میگیرد. در آن زمان کوبیدن فیلم های فارسی نوعی افتخار برای قلم گردانهای مطبوعات بحساب می آید .

نشریه ستاره سینما از مردم می خواهد تا این فیلم را تحریم کنند !!!!!!!

نویسنده این نشریه می نویسد : فیلم قزل ارسلان نوار متحرکی است بی سرو ته . استودیوی پارس فیلم پس از امیرارسلان ، اینک به پسرش قزل ارسلان پرداخته و فردا بدنبال نوه و نبیره و نتیجه امیر ارسلان میرود و چه بسا در آینده فیلم خاله و عمه و کلفت و نوکر امیر ارسلان را بسازد !

در آن زمان که سینما های ایران مبادرت به نمایش هرکول ، خشم هرکول ، هرکول باز میگردد ، هرکول و خدایان ، هرکول و زنان آمازون ، هرکول و مغولها ، پسر هرکول و….یا تارزان ، پسر تارزان ، فرار تارزان ، تارزان در نیویورک ، تارزان مرد میمونی ، تارزان و گنج گمشده و… میکردند ، در نشریه ستاره سینما کسی از آنها سخنی نمی گفت و نمی نوشت .

در آن سالها عابرینی که از ساختمان پلاسکو عبور میکردند به مغازه بزرگی بر میخوردند که هنرمند نقاشی بنام هایک اجاقیان پوستر ها و یا بهتر بگویم پرده کوب های فیلم های فارسی را نقاشی میکرد . دنباله روی کار او میشا گیراگوسیان ، محسن دولو ، احمد مسعودی ، محمد علی حدت ، مسعود بهنام ، داداش جمالی ، فرشید مثقالی ، علی اکبر شیر افکن ، مرتضی ممیز ،آرشامیان ، محمد علی باطنی ، آیدین آغداشلو ، سیروس شقاقی ، سعیدی ، قباد شیوا ، قاضی زاده و مظاهری بودند .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\01-v-e-at-r-rangmagazine.jpg

محمد علی حدت

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\07-v-e-at-r-rangmagazine.jpg

طراح پوستر: محمد علی حدت

تاریخ پوستر فیلم در ایران ، قدمتی به اندازه تاریخ سینمای ما دارد . هنر پوستر شانه به شانه هنر سینما با کژی و کاستی ، خلاقیت و یا تقلید و کپی گام بر داشته است .در جهان همراه با تولید فیلم ، لیتو گرافی پا به عرصه وجود می گذارد . سینما نه تنها از تمام امکانات تاتر بهره برد بلکه دیوار کوبی و پوستر را در خدمت خود گرفت . برادران لومیر به عنوان نخستین سفارش دهندگان پوستر فیلم از لوران هیل ، طراح صاحب نام پوستر های تاتردعوت به همکاری می کنند . بعد از لوران هیل ، شاهد کار های زیبای ابل تروشه و بریسپوت هستیم .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\20161225145148_15121101000002-Org.jpg

برادران لومیر

در ایران و در ابتدا ء بیشتر پوستر ها چاپ سنگی داشتند و در نقاط مختلف ایران غالبا به سه زبان فارسی – روسی و فرانسه نوشته میشدند .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\IMG_5042.jpg

در غرب ، مترو گلدین مایر و پارامونت در آمریکا و پاته و بابلزبرک در اروپا پوستر سازان خود را داشتند .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\IMG_5063.jpg  C:\Users\Ruzbeh\Pictures\IMG_5050.jpg

دو پوستر از فیلم بن هور

دختر لر با پوستری متفاوت و در عین حال ساده که کارچانداوارکر ، پوستر ساز امپریال فیلم بمبی است و در دانشکده هنر بمبی چاپ میشود همراه فیلم به ایران می آید . پوستر فیلم فردوسی در قطع دختر لر و سپس پوستر لیلی و مجنون که متمایز از ان دو میباشد و توسط پوستر ساز کمپانی ایست ایندیا ؛ ام جان طراحی شده و تصویر خانم فخر الزمان جبار وزیری بر آن نقش بسته ،تحولی در کار پوستر سازی بشمار میرود . در سالهای دهه20 و 1330 باید به پلاکارد به عنوان وسیله تبلیغ موثر برای فروش فیلم اشاره کنم . پوستر کوچک فیلم را بر روی قسمت جلو و عقب تخته ای به همان اندازه می چسباندند و این تخته دسته دار توسط افراد که بیشتر کودکانی بودند که در اذای حمل پلاکارد درخیابانها به مدت چند ساعت حق ورود به سینما و دیدن فیلم را داشتند به چرخش در می آمد .

این کار از روی ابتکار غربی ها که دو صفحه بزرگ تبلیغاتی را در جلوو پشت افراد نصب میکردند ، صورت گرفته بود .

C:\Users\Al\Desktop\llll.jpg

در سال 1316 خورشیدی ، تهران با داشتن 17 سینما و نیم میلیون سکنه

سیلی از مشتاقان را بسوی خود جلب می کند . با گذشت هرسال بر تعداد تماشاگران افزوده میشود . این فزونی نیاز به کار تبلیغاتی دارد و پوستر های فرنگی برای فیلم های دوبله با دخل و تصرف سینما چیان و وارد کنندگان فیلم همراه است . روی پوستر خارجی ، نام فیلم و هنر پیشگان را بفارسی می نویسند . پرکارترین پوستر ساز دهه 1330 تا 40 ، محسن دولو(1299-1376خورشیدی ) بود .در دهه 1340 تا 50 شاهد کارهای زیبای فرشید مثقالی (برای نمونه ، گاو داریوش مهرجوئی ) هستیم . مرتضی ممیز در سال 1351 پوستر فیلم بلوچ مسعود کیمیائی ،ستار خان علی حاتمی و در سال بعد آرامش در حضور دیگران ناصر تقوائی و مغولهای پرویز کیمیاوی و در سال 1354 ، غریبه و مه بهرام بیضائی و طبیعت بیجان سهراب شهید ثالث را می کشد . گرافیست و طراح دیگری به نام ابراهیم حقیقی برای فیلم های کانون پرورش فکری کودکان و نو جوانان پوستر میسازد . هنر پوستر سازی تا پیش از فتنه خمینی از خلاقیت هنرمندان این رشته سرچشمه میگرفت و پس از روی کار آمدن ملایان در کنار سقوط هولناک سینمای ایران و افتادن آن به دست کسانیکه سینما را حرام میدانستند ، هنر پوستر سازی نیز اسلامی و تقلبی شد( دزدی از ایده دیگران و کپی کار خارجیان ) سرباز اسلام ساخته امان منطقی ، کپی پوستر شیر و باد جان میلیوس ( 1975 ) است

 

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\IMG_5080.jpg

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\2206027_f520.jpg

در پوستر فیلم انفجار ساموئل خاچیکیان ( 1359) در کمال حیرت دستی که یک نارنجک را مشت کرده در قسمت اعظم پوستر می بینیم ، کاری غیر طبیعی در عرصه پوستر فیلم .در فیلم قدغن علیرضا داود نژاد با این نو آوری جمهوری اسلامی و سینمای آن بار دیگر بر خورد می کنیم . دست بزرگی که زنجیر اسارت را بریده !!!!

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\IMG_5082.JPG       C:\Users\Ruzbeh\Pictures\IMG_5084.JPG

در سینمای جمهوری اسلامی ، آنچه مطرح نیست ذوق و هنر پوستر ساز است . همه چیز سفارشی بوده و از زیر تیغ وزارت ارشاد اسلامی رد شده .در سال 1362 خورشیدی ، وزارت ارشاد اسلامی در کنار سانسور شدید فیلم ها ، تعین تکلیف کردن برای سوژه و فیلمنامه ها و بیکار کردن سینما گران سابق که تسلیم خواست آنها نشده بودند ، دست به پالایش پوستر ها هم زد . هنر مندانی چون ایرج اسکندری ، حبیب الله صادقی ، حسین خسرو جردی ، کاظم چلیپا ، علی وزیریان ثانی ، مجید قادری ، احمد آقا قلی زاده ، ابوالفضل عالی ،محسن سید محمودی ، محمد رضا دادگر ، مسعود دشتیان ، علی خسروی ، پرویز محلاتی ، مهرنوش معصومیان ، سیامک والی پور ، آندرانیک آقا زاریان ، مجید اخوان ، منوچهر عبدالله زاده سعید جلالی ، کمال کاملیا ، فرح اصولی ، بیژن جناب ، بهزاد قریب پور و ابراهیم حقیقی به عنوان پوستر ساز در خدمت سینمای جمهوری اسلامی در آمدند .

جمهوری اسلامی ضد هنر بخاطر رسیدن آخوند به مقاصد ضد ملی و اشاعه خرافه و پیاده کردن زشتی های اسلام ، سینما را دستمایه خود قرار داد و پوستر سازان را وادار کرد تا شرافت کار خود را به سهولت در امر متابعت و آسان گیری بفروشند .در این میان خلاقیت به عامه پسندی و سفارش آخوند باخت . سینما گران امروز ایران با آنکه میدانستند دستی را که سیلی میزند نباید بوسید ، به چنان خفتی افتاده اند که غیر از بوسیدن دست به بوسیدن نعلین و آفتابه ملایان روی آورده اند . محمد رضا شریفی نیا هنرمند دون پایه بیت رهبری بخاطر دم جنبانی برای آخوند ها،کاروان خانه خدا برای هنرمندان راه می اندازد .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\th (8).jpg

C:\Users\Al\Desktop\pppp.jpg

حاجیه خانم های سینمای ایران عبارتند از : مهناز افشار ، الناز شاکر دوست ، الهام حمیدی ، سحر قریشی ، سمانه پاکدل و تینا آخوند تبار .

C:\Users\Al\Desktop\llll.jpg

حاجیه خانم : مهناز افشار

حاج آقا های سینمای ایران : محمد رضا شریفی نیا ( سرپرست حج ) محمد رضا گلزار ، حسام نواب صفوی ، مسلم آقا جان زاده و داریوش فرضییائی .

سینمای امروزایران ، صرفا هنر تسلیم شده به ملایان است . فیلمسازان امروز ایران برای گرفتن مجوز کار تن به هر خفتی میدهند . برخی نیز برای گرفتن صله ناچیز شرف و وطن خود را می بازند که از نمونه های بارز آن میتوان به محمد رضا ورزی ، داود میر باقری ، ابراهیم حاتمی کیا ، و مجید مجیدی اشاره داشت .

سینما گران امروز امنیت کار خود و استمرار آنرا در سلیقه های نخ نمای مشتی دستار بند اشغالگر تازی پرست می بینند .

درآغاز سال 1336 خورشیدی شاهد دخالت آخوند ها در امر نمایش هستیم . آخوند الاحقر باقر نهاوندی، پیش نماز امام زاده یحیی با فرستادن نامه ای به نخست وزیر وقت دکتر منوچهر اقبال تحت مضمون زیر : جناب آقای دکتر اقبال ، نخست وزیر ایران زید اجلاله ، به عرض محترم عالی میرساند : بعد از عرض سلام و ارادت ، البته میدانید که در این ماه مبارک در منابر و مساجد دعاگو می باشم . امروز در مسجدی که دعا میکردم ، چند هزار نفری !!!!!!! از مردم از من خواستند تا اعتراض آنها را مبنی بر اجرای نمایشنامه در تاتر تهران که تقلید امیرالمومنین را در می آورند و میدانم که جناب نخست وزیر از علاقمندان جدی به ساحت مقدس علی ابن ابیطالب میباشید !!!!به آگاهی جنابعالی برسانم . تصدیق می فرمائید در محلی که چند زن خارجی در آن می رقصند ، تاتر علی علیه السلام بسیار زننده است . استدعا می کنم ، دستور تعطیل این تاتر را بدهید !!و مسلمین را خوشحال کنید !! یقین دارم که نخست وزیر محترم با علاقه ای که به دین و کشور دارند راضی نمی شوند که این بی احترامی نسبت به ساحت مقدس پیشوای بزرگ عالم اسلام بشود . مسلما تعطیل این تاتر در دل مسلمین و شیعه اثر نیکوئی از آن جناب باقی خواهد گذارد .( توضیح آنکه امام زاده عزالدین یحیی واقع در خیابان ری بوده و مشتریان این فسادکده ، تاتر برو نبودند که چند هزار تن آنها به واعظ امام زاده شکایت ببرند )

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\teh-gardi-910106-0.jpg

امامزاده یحیی

به دستور دکتر اقبال ، سلیمی پور بازرس نخست وزیر مامور رسیدگی میشود !! او در گزارش مفصل خود که اصل پیس نمایشنامه همراه آنست می نویسد : نمایشنامه هیچ ارتباطی به امیر المومنین ندارد . داستان عشق جوانی بنام رفیع به دختری بنام پروانه است که در یورش اعراب به ایران دختر به بردگی درآمده و به بغداد برده میشود تا در بازار برده فروشان فروخته شود . سربازان هارون الرشید دختر را برای خلیفه میبرند و رفیع کینه خلیفه را به دل میگیرد .

اگر در دیالوگ نمایشنامه بازیگران به هارون الرشید ، امیرالمومنین خطاب میکردند ، هیچ ارتباطی به حضرت علی ندارد !!! از مسئولین تاتر خواستم که بجای امیرالمومنین ، بگویند ظل الله !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نخست وزیر اسلام زده و ترسوی ایران در تاریخ 4 اردیبهشت 1336 با ارسال نامه شماره 1839 دفتر نخست وزیری به آخوند نهاوندی : جناب آقای شیخ باقر نهاوندی واعظ محترم دامت افاضه !!!! در موضوع نمایشنامه تاتر تهران و توهم به ساحت مقدس امیرالمومنین علی علیه السلام اسائه ادب شده !!!، فورا دستور دادم رسیدگی شود . موضوع نمایشنامه مظالم هارون الرشید بوده و حتی نام حضرت علی برده نشده است . نخست وزیر : منو چهر اقبال

تصور اینکه این نامه به دست آخوند دون پایه ی اما م زاده یحیی برسد و خوشحالی و حیرت اورا دید ، موجب خنده و تاسف بسیاری خواهد گشت .

قابل توجه کسانیکه فرو پاشی دودمان پهلوی را صرفا بخاطر تو طئه خارجی توصیف می کنند باید گفت : ریشه ی ما را موریانه خورده بودو ما تنها به بر گهای باقی مانده دلخوش بودیم .

هنوز افتضاح نخست وزیری در مورد پاسخگوئی به پیش نماز امام زاده یحیی پایان نیافته بود که آخوند ابوالحسن شریف العلما خراسانی از دست بازیگران تاتر تهران بخاطر نمایش پرو فسور سوسول به دکتر منوچهر اقبال شکایت می کند که در نمایشنامه این تاتر یک تن را به لباس روحانیت در آورده و به شئونات سر دفتران توهین کرده اند !!! به دستور نخست وزیر جلوی اجرای این نمایشنامه گرفته میشود . با دیدن فیلم مار مولک در جمهوری اسلامی متوجه ترس دولتمردان زمان شاه از آخوند های وژن و بی مقدارمیشویم .تصور اینکه نمایشنامه پرو فسور سوسول راه به نخست وزیری و دکتر منوچهر اقبال ، ناصر ذوالفقاری بازرس نخست وزیری ، نصرت الله معینیان اداره کل انتشارات و رادیو و مهرداد پهلبد باز کرده ، شرم آور است .

در ادامه دین بازی دکتر منوچهر اقبال و سر لشگر علوی مقدم رئیس شهربانی کشور ، مقر میشود که در مشهد سینما های این شهر از اول تا بیستم محرم و از بیستم صفر تا آخر این ماه تعطیل شوند ودر ایامی که باز هستند تاتر ها مجاز به پخش موسیقی نمی باشند !!!!! در راستای خوش خدمتی دکتر منوچهر اقبال برای به دست آوردن دل ملایان هر چه بگویم ، کم گفته ام .دستور او به وزیر کشور، فتح الله جلالی مبنی بر حذف عکس های نیمه عریان در مطبوعات که موجب ناراحتی علمای اعظام را پیش آورده در خور تامل است . وزیر کشور هم درج عکس های نیمه عریان را جرم مطبوعاتی بحساب آورده وازفرمانداری ها و سازمان اطلاعات و امنیت کشورمی خواهد که با نهایت شدت با این مسئله بر خورد کنند !!!!!!! . ( عکس نیمه عریان یک هنرپیشه و یا مدل میتوانست امنیت کشور را به خطر بیندازد !) فتح الله جلالی ضمن ارسال دستور بالا بار دیگر بر لزوم سانسور فیلم ها تاکید می کند .

در سال 1336 خورشیدی شاهد نمایش فیلم بلبل مزرعه مجید محسنی هستیم . این فیلم از 18 اردیبهشت در سینما های دیانا ، فردوسی و سیلوانا به نمایش در آمده و در این سه سینما فروشی برابر با 527 هزار تومان داشته است . منتقدان سینمائی آنروز از این فیلم به عنوان بهترین فیلمی که سینمای ایران ساخته یاد می کنند . این فیلم درمسکو با حضور مجید محسنی نمایش داده میشود .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\بلبل مزرعه.jpg

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\322.jpg

مجید محسنی و حمید قنبری دربلبل مزرعه

مجید محسنی در بازگشت به ایران بیان میدارد : در مسکو من دستخوش احساس شدم . در سالن نمایش فیلم ناگهان فریاد الله اکبر و قرائت اذان شنیدم !!!! خوشحالیم از آن جهت بود که فیلم من ندای اسلام و فریاد الله اکبر را در قلب یک کشور کمو نیستی بلند کرده است !!!( ستاره سینما

شماره 188 ، 9 دیماه 1337 ) .

فیلم یعقوب لیث صفاری پس از دو نیم سال که شروع ساختن آن گذشته بود و در این مدت دو بازیگر نقش اول آن یعنی مهر اقدس خواجه نوری و منیر تسلیمی فوت می کنند و پارس فیلم از خانم ژاله برای پایان بردن فیلم دعوت می کند ، در سال 1336 در سینماهای هما و ونوس به نمایش در می آید و با شکست مالی بزرگی مواجه میشود . قلم بدست های توده ای که مطبوعات را اشغال کرده بودند تا آنجا که در توان داشتند به این فیلم تاختند .دکتر هوشنک کاووسی که در کارنامه سینمائی خود نمره ردی دارد در نشریه فردوسی شماره 312 مهر ماه 1336 می نویسد : آرزو مندم که یعقوب لیث ، دکتر کوشان را ببخشد و از ابتلای او به مرض قولنج معافش دارد !!ضمنا امیدوارم خلیفه المتعهد بالله مدال درجه یک هنر را در آخرت به سینه دکتر کوشان بیآویزد !!! آمین یا رب العالمین !!! نحوه بر خورد منتقدین سینما با ملی سازی چون دکتر کوشان به راستی شرم آور بوده و در هیچ کجای دنیا این نوع بر خورد را نمی بینید .

دولتمردان بی اختیار ایران بدون کوچکترین حمایت از فیلمسازان ایرانی به یاوه های قلم مزد بگیران مطبوعات گوش کرده و کمترین اعتراض از سوی آنان بگوش نمیرسد . دولتمردانی که با شکایت یک آخوند دون ، ارکان دولتی را به حال آماده باش در می آوردند ، وقتی توده ای خائنی می نوشت : سعی و کوشش پارس فیلم که قهرمانان ملی ما را با این دقت به جهانیان معرفی می کند در خور تحسین است . جهانیان با دیدن این فیلم ( یعقوب لیث ) خواهند دانست که قهرمان ملی ما عاشق رقص شکم ( بیلی دنس ) و شکر پنیر است !!!!!و به کمک چندتا کلاه نمدی افیونی چه فتوحاتی کرده است !!( ایرج پزشکزاد ، نویسنده دائی جان ناپلئون ، نشریه فردوسی ، شماره 312 مهرماه 1336 خورشیدی ) .دولت کوچکترین اعتراضی نمی کند . آیا توهین به یعقوب کمتر از آنست که در نمایشنامه ای که هارون الرشید را امیرالمومنین خطاب می کنند ، به ساحت مقدس دژخیم محمد علی اسائه ادب میشود ؟و یا اگر بازیگری به لباس روحانیون در نمایشنامه پروفسور سوسول در آید ، ارکان اسلام متزلزل میشود ؟

سال 1336 رخداد دیگری در سینمای ایران روی میدهد و آن به نمایش در آمدن فیلم شب نشینی در جهنم است . سینما پلازا که تا آن زمان تنها فیلم های پرشکوه تاریخی سینمای آمریکا نظیر ال سید را نشان میداد ، مبادرت به نمایش این فیلم می کند . این فیلم در سینماهای متروپل ، ایران و البرز نیز به نمایش گذاشته میشود . این فیلم در مدت کوتاهی 750 هزار تومان فروش می کند . تهیه کننده این فیلم مهدی میثاقیه و کارگردان آن موشق سروری و ساموئل خاچیکیان هستند . ( در اواسط فیلم بین موشق سروری و مهدی میثاقیه اختلاف بروز کرده و سروری از ادامه کارگردانی سر باز می زند و میثاقیه ، خاچیکیان را بجای او بر می گزیند ). نشریه سینمائی پست تهران شماره 9 ، دیماه 1336 در مورد این فیلم می نویسد : در این فیلم الفبای کارگردانی رعایت نشده ! فیلمبردار ، عکس بر داشته نه فیلم ! مونتاژ کار هم برای خودش کار کرده ! نیروئی در بالای سر وجود ندارد که وظایف افراد را گوشزد کند ! برای دکور این فیلم زحمت کشیده اند ، ولی این دکور را میشد در صحنه تاتر هم ساخت !! اگر دکور باعث میشود که فیلمی خوب باشد ، پس تمام فیلم های هالیوودی مثل شب های عرب و چنگیر خان خوب هستند . نویسنده اضافه می کند که خانه از پای بست ویران است و خواجگانی که خواهان آن هستند که سینمای ایران را در ردیف سینماهای کشور های بزرگ برسانند ، در بند نقش ایوان هستند !

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\th (9).jpg

ادامه دارد

 

 

پاسخی بگذارید

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: