سینماتوگرافی در ایران

بخش چهارم

پژوهشی متفاوت در احوال سینما

پژوهشگر و راوی : دکتر روزبه آذربرزین

ایرانی کتاب نمی خواند ،اهل مطالعه نیست ، از تاریخ راستین سرزمین خویش بی اطلاع است و آن زمان مزدوران بی وطن و تازی پرستی چون مجید مجیدی با هزینه 200 میلیارد تومان فیلم پیامبر گردنه زن ، جنایتکار و زنباره اسلام ، محمد را میسازد و به خورد ملت ما میدهد .

تلویزیون آخوندی سریال پر خرج دژخیم محمد ،امام علی را میسازد . سریالی به کارگردانی تازی پرستی بنام داود میر باقری که از آن نسخه سینمائی هم ساخته شده . هنر پیشه های ایرانی چون عروسک های خیمه شب بازی که نخ آنها را می کشند ، بدون لحظه تفکر و دانستن واقعیت ها در راه تحمیق مردم سرزمین خود می کوشند . روی سخنم با وژنی بنام محمد رضا شریفی نیا است که ضمن بازیگری ، افتخار سر گروهی هنرمندان برای رفتن به مکه و زیارت کعبه را به عهده دارد . آیا کسی هست که : داریوش ارجمند ، مهدی فتحی ، بهزاد فراهانی ، پرویز پرستوئی ، سیروس گرجستانی ، ویشکا آسایش ، عنایت بخشی ، اصغر همت ، کریم اکبر مبارکه و فرهاد فخرالدینی و تازی زده ای چون محمد بیک زاده را به زیر سئوال بکشد ؟

داود میرباقری که جهل مردم ما را در کنار ریخت و پاش های رژیم آخوندی برای جایگزینی فرهنگ زشت اعراب بجای فرهنگ راستین ایران می بیند ، دست به ساختن سریال دیگری بنام مختار نامه میزند . او 240 هزار متر مربع زمین با 7 هزار متر مربع دکور را با هزینه 10 میلیارد تومان بر پا می کند. 9 کارگاه ساخت وسائل و لباس و به کار گیری هزاران نیرو و… برای ساختن فیلم جنایتکار اسلام : مختار ثقفی ، که میگویند به خونخواهی حسین بر خاست !! و سر از تن سران بنی امیه جدا و به نزد خانواده های بنی هاشم فرستاد تا آنها را ازغم حسین برهاند !!!!!! هزینه کرد . به راستی شرم بر یکایک ما ،که زنده کننده تاریخ ویران کنندگان سرزمین خود و تاراج گران فرهنگ خویشیم . داود میر باقری در توجیه کار زشت خود گفته : انگیزه من برای ساختن مختار نامه این بود که در سال 57 حکومت شاه را مشابه بنی امیه دیدم که در مقابل حضرت امام خمینی !!! ( بنی هاشم ) ایستاده است .

فرتور داود میر باقری برای ثبت در تاریخ ننگ آورسینمای جمهوری اسلامی ایران در دوره زمامداری آخوند ها .

C:\Users\Al\Desktop\1.jpg

آیا روزی را خواهیم دید که از داود میر باقری و فریبرز عرب نیا و مهدی فخیم زاده سئوال شود : چگونه این چنین ناجوانمردانه پشت به فرهنگ سرزمین خود نمودید ؟

اگر ایرانی از ماهیت نجاست آلود مختار ثقفی آگاه بود ، آیا پای تلویزیون آخوندی می نشست ؟ اگر ایرانی راجع به نماد شیعه گری ، علی خون ریز مطلع بود ، آیا به ساختن سریال امام علی اعتراض نمی کرد ؟ کدام از رسانه های خارج از کشور در نکوهش این قبیل ساخته های ضد ایرانی اعتراض و سخن گفتند . پیام آزادگان ، نشریه ای بود که در زمان ساختن فیلم محمد ، شدید ترین حمله ها را به مجید مجیدی و سازندگان این فیلم نمود .

تنبلی تاریخی ما را به امتناع در اندیشه کشانده . ایرانی کرخت و بی تفاوت از آنچه در اطرافش میگذرد ، تنها منگول وار به نظاره نشسته است .

در این سالهای پر نکبت ، در کنار سریال های مخرب فرهنگ بر باد ده ساخت خودی ، ایرانی راحت طلب روی به دیدن سریال های ترکی نموده است . امروزه ساعت ها از وقت ایرانی ها در سنین مختلف صرف دیدن سریال های 700- 800 قسمتی ترک ها میشود .

غم انگیز این جاست که خانواده های ایرانی ، خصوصا خانم ها ، یکساعت از سریالی را تماشا و ساعت ها راجع به آن بحث و تبادل نظر می کنند !!!! کار تخریب فرهنگی و ضایع کردن افتخارات ملی بشکل نامحدودی ادامه دارد . اشاره به عمل ناجوانمردانه تازی پرست دیگری بنام محمدرضا ورزی است که فیلم معمای شاه را ساخته است . در این سریال 85 بازیگر اصلی و 540 سیاهی لشگر و رویهم رفته 850 تازی پرست بی وطن با هزینه 200 میلیارد تومان دست به تخریب چهره شاه فقید میزنند . آیا در فردای آزادی ایران کسی این تاراج گران فرهنگ ایران را به پای میز محاکمه خواهد کشاند ؟

ایرانی ساده انگار و سطحی است . ساده انگاری و ساده خری چون خوره تمام وجود ایرانی را خورده و ایرانی را صاحب یک مغز پوسیده نموده است . سیاست زندگیش را یک ملا ی سر منبر با اراجیفی که به هم می بافد ، مشخص می کند . دینداریش را در استفاده از فندک و داغ کردن پیشانیش و گذاشتن یک تپه ریش و پوشیدن پیراهن لبه آخوندی و بلغور کردن چند جمله عربی ، توجیه می کند . تمام این علائم دال بر آنست که ایرانی از فهم مسائل عاجز است .این ایرانی است که به دیدن فیلم های صدتا یک غاز جمهوری اسلامی که در آن درس خیانت ، فحشای اسلامی ، دزدی و نامردی و ناجوانمردی میدهند می نشیند .سینمائی که مشتی غیر حرفه ای و تسلیم خواست ملایان آنرا اداره می کنند . به باور من ، سینمای امروز ایران از هنر هفتم سالهای نوری فاصله دارد . سینمای امروز ایران ، سینمای تنبل هاست ! دوربین را روی سه پایه قرار میدهند و چند دقیقه فیلم را با یک صحنه پر می کنند . تغییر زاویه دوربین ، نیاز به جابجائی دوربین و تغییر کل نور پردازی دارد . سینمای امروز ایران حاصل بی فرهنگی و در کنار آن تازی پرستی – ساده خری تماشاچی – بی دانشی فیلم ساز و تنبلی کادر فنی است .سینمای امروز ایران ، کلاس درس بی وطنی و پرستیدن بیگانگانی است که ایران ما را ویران کردند و اجداد ما را از دم تیغ گذراندند میباشد . تماشاچی ایرانی ، بخاطر نداشتن خرد ،خریدار تفکرات اهل خرد نیست .اگر در سراسر تاریخ سینمای ایران چند تن پیدا شدند که حرفی برای گفتن داشته باشند ، خیلی زود از صحنه رانده شدند . کسی به فیلم های ابراهیم گلستان و بهمن فرمان آرا بهائی نداده و نمیدهد ، چون از درک پیام فیلمساز عاجز است .

اگر سینمای دیروز ما در دستهای احمد نجیب زاده و صابر رهبر به ابتذال کشیده شد و تمام صحنه های فیلم های آن زمان در لختی بی مناسبت زنان خلاصه میشد ، امروز با شکل ترسناک آن که خوابیدن هنر پیشه زن با مانتو و روسری و هر روز صیغه این مرد و آن مرد شدن است مواجه هستیم .به باور من ، سایه مذهب واپسگرای اسلام در تمام زمان حیات سینمای ایران به وضوح دیده میشود . دزد هائی که با شنیدن صدای اذان مسجد محل به راه راست هدایت میشوند ! جوانی که شهوت چشم های او را کور کرده و زن زیبائی را که در تصادف اتوموبیل بیهوش شده و بجای بیمارستان به آپارتمانش برده و وقتی دکمه بلوز او را باز می کند و چشمش به گردن بند الله زن می افتد و گریه کنان توبه می کند ، و در ده ها فیلم آن زمان که جناب ناصر خان ملک مطیعی فاحشه ای را به مشهد برده و آب توبه به سر او می ریزد وقتل های ناموسی که عرق شرم بر چهره ظاهر می کند . در سینمای اسلامی امروز که در تمام زوایای فیلم بنا به خواسته ملا ها باید الله ، محمد ، علی و آل او حضور داشته باشند . شرم آور ترین بخش فیلم های امروز ّبخش تیراژ اول فیلم است که حتما باید” بنام خدا “در آن ذکر شده باشد . بدعتی شوم که در سینمای هیچ کشوری دیده نمی شود .

اگر در سینمای دیروز ایران به کوچکترین کمک مالی دولت به صنعت فیلمسازی نمی توانیم اشاره کنیم ، در سینمای امروز ایران، بخاطر مقاصد سیاسی ، به خرید اعضای کمیته جوایز اسکار توسط احمدی نژاد برای فیلم بی سر و ته و عاری از هنر اصغر فرهادی ، فروشنده میتوانیم اشاره کنیم .

در سال 1336 خورشیدی قصه مرد فقیر و دختر پولدار را در بیشتر فیلم های آن زمان می بینیم . نردبان ترقی پرویز خطیبی که راننده تاکسی عاشق دختر کارخانه دار میشود و برهنه خوشحال عزیز رفیعی و ظالم بلا سیامک یاسمی که داستانهای مشابه دارند .

فیلم های به نمایش در آمده سال 1336خورشیدی :

قزل ارسلان –شاپور یاسمی

رستو و سهراب – دکتر شاهرخ رفیع

مردی که رنج میبرد – محمد علی جعفری

یعقوب لیث صفاری – علی کسمائی

بلبل مزرعه – مجید محسنی

بازگشت به زندگی – عطاالله زاهد

مادموازل خاله – امین امینی

برهنه خوشحال – عزیز رفیعی

شب نشینی در جهنم – ساموئل خاچیکیان

نردبان ترقی – پرویز خطیبی

بهلول – صادق بهرامی

ظالم بلا – سیامک یاسمی

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\AMIN 2.jpg

امین امینی و رضا بیک ایمانوردی

سال 1337 خورشیدی ، سال تحول تکنیکی فیلم در ایران است . دکتر اسماعیل کوشان فیلم سینما اسکوپ و رنگی عروس فراری را میسازد

در این سال دکتر اسماعیل کوشان در سفر آلمان ، موفق به خرید لنز الترااسکوپ کمپانی آریفلکس میشود . مهدی سهیلی فیلمنامه دختر ده را می نویسد که اسم آنرا عوض کرده و عروس فراری میگذارند .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\عروس_فراری8.jpg

پس از فتنه خمینی ، سینما گران جمهوری اسلامی به کرات از نام های فیلم های قدیمی ایرانی برای فیلم های خود سود جسته و در برخی موارد فیلم قدیمی را کپی کرده و با نام جدید عرضه نموده اند .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\Aroose_Farari_1383.jpg

نصرت الله وحدت فیلم عروس فرنگی رابا شرکت پوری بنائی میسازد و سعید اسدی فیلم وحدت را کپی کرده و نام مهمان روی آن میگذارد .

انتخاب نام فیلم نیز با کپی کردن از نام فیلمی با شرکت ناصر ملک مطیعی و لیلا فروهر میسر میشود ! یعنی در هر دو مورد دزدی !

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\عروس فرنگی (1).jpg C:\Users\Ruzbeh\Pictures\2iupdoh.jpg

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\mehman3.jpg C:\Users\Ruzbeh\Pictures\3184_3184-b.jpg

 

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\گدایان_تهران2.jpg C:\Users\Ruzbeh\Pictures\th (16).jpg

تشابه اسمی میان فیلم های دیروز و امروز سینمای ایران!

فیلم عروس فراری کوشان از چهارشنبه 12 آذر 1337 در سینما های ایران ، سهیلا و دیانا به روی پرده آمده و با استقبال شدید مردم مواجه میشود . فیلم در سینماهای ذکر شده 45 روز نمایش داده میشود .

بر خورد مطبوعات با این فیلم نیز سرد و از روی بی مهری مطلق است تا جائیکه باعث میشود دکتر کوشان سکوت خود را بشکند : شما میدانید که پارس فیلم ، اولین استودیوی تهیه فیلم فارسی است . ما بودیم که بازار فیلم های فارسی را به وجود آوردیم . ما بودیم که موجب شدیم صدتا استودیوی فیلمبرداری دیگر هم این گوشه و آن گوشه سبز شوند . اولین فیلمی که به فارسی دوبله شد ، کار پارس فیلم بود . اکنون هم نخستین فیلم اسکوپ رنگی را بی سر و صدا تهیه نموده ایم و برای اولین بار این فیلم در اروپا نمایش داده میشود . کلاه خود را قاضی کنید . در این مدت پارس فیلم چه کرده و چه می توانسته بکند که نکرده ؟ افتخار ما این است که فیلم فارسی تهیه کنیم . نظیر فیلمی که ما ساختیم ترکیه و مصر نتوانستند بسازند . فیلم طلسم شکسته ما به آلمانی دوبله شده . آیا اینکار ها خدمت به صنعت فیلمبرداری و سینمای ایران نیست ؟ عروس فراری کوشان در 45 روز نمایش آن در سه سینمای تهران 800 هزار تومان فروش داشت و در دور بعدی در شهرستانها نیز با اقبال فراوان مواجه شد .

فیلم های سال 1337 خورشیدی:

شاباجی خانم – صادق بهرامی

طوفان در شهر ما – ساموئل خاچیکیان

روزنه امید – سردار ساکر

ماجرای استودیو – حیدر صارمی

چهل طوطی – هوشنگ مرادی

انگشتر جادو – مهدی بشارتیان

بیژن و منیژه – منوچهر زمانی

چشم براه – عطا الله زاهد

آقای اسکناس – امین امینی

قاصد بهشت – ساموئل خاچیکیان

لات جوانمرد – مجید محسنی

جنوب شهر – فرخ غفاری

عروس فراری – دکتر اسماعیل کوشان

همه گناهکاریم – عزیز رفیعی

دشمن زن – پرویز خطیبی

در دیماه 1336 خورشیدی سفیر ایران در قاهره ، نخست وزیر ، دکتر منوچهر اقبال را در جریان نمایش فیلم عمر خیام در مصر میگذارد : فیلم سازان آمریکائی عمر خیام این فیلسوف جهانی را مانند یک پهلوان جنگ طلب و یا گاو چرانی که بر روی پرده سینما عملیات اکروباسی انجام میدهد مجسم ساخته اند !

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\Omar_khayyam_tape_cover.jpg

فیلم عمر خیام با شرکت کرنل وایلد و کارگردانی ویلیام دیترله

علی قلی اردلان وزیر امور خارجه ، نظر سفرای ایران در پاریس و واشینگتن را می پرسد . سفیر ایران در فرانسه میگوید : داستان فیلم اگر با حقیقت وفق ندهد ولی از شخصیت و مقام عمر خیام نمی کاهد . دکتر علی امینی سفیر ایران در آمریکا نیز نظری مشابه نظر سفیر ایران در فرانسه ارائه میدهد .

در بهمن 1336 دست اندازی آخوند ها در امر سینمای ایران بار دیگر آغاز میشود. آیت الله بهبهانی از دکتر منوچهر اقبال بی اختیار می خواهد تا جلوی نمایش فیلم شب نشینی در جهنم گرفته شود . این آخوند مغز فندقی و عقب مانده فیلم شب نشینی به جهنم را توهین به مقدسات و اعتقادات دینی مسلمانان شناسائی کرده که نمایش آن باعث شده تا قلب قاطبه مردم مسلمان و متدین شیراز جریحه دار شود !! در نامه ارسالی به نخست وزیر اسلام زده ایران علاوه بر بهبهانی ، بالغ بر بیست خشک مغز شیرازی دستینه گذاشته اند . با دستور منوچهر اقبال به سر لشگر علوی مقدم رئیس شهربانی کل کشور ، جلوی نمایش این فیلم در شیراز گرفته میشود !!

بدون شک نخست وزیری دکتر منوچهر اقبال یکی از تاریک ترین دوران تاریخ ایران را رقم میزند . این نخست وزیر اسلام زده از ملا ها چنان ترسی داشت که در کمتر نخست وزیری میتوان آنرا دید . در زمان او آخوند ها به چنان قدرتی رسیدند که برای هرکاری خواست های خود را به دولت تحمیل میکردند . برای مثال بنا بود که در 15 اسفند 1336 جمعیت خیریه ثریا پهلوی کنسرتی با حضور دلکش در ساری بر گزار کند که عواید آن صرف امور خیریه و رسیدگی و کمک به خانواده های فقیر ساری شود . در این خصوص محمد ذوالفقاری استاندار مازندران ازدکتر منوچهر اقبال می خواهد تا از دخالت ملاها در این امر جلوگیری کند ولی دکتر اقبال خواست استاندار خود را ندیده گرفته و به مهملات آخوند شیخ مصطفی صدوقی و آخوند حاج قیومی گوش میدهد : جناب اجل آقای دکتر اقبال نخست وزیر دام اقباله !!! به عرض عالی میرساند : چنانکه مشهور همگان است آن وجود محترم از خاندان اصیل و دینی و ذی علاقه به مذهب است !!!متاسفانه عده ای در نظر دارند در ساری برای شب 15 اسفند عیش و رقص و پایکوبی آنهم در ایام متبرکه شعبان راه بیندازند که موجب انحراف جامعه !! و تشویق جوانان به فحشاء !!!! خواهد شد . انجام کنسرت در این شهر باعث ایجاد شکاف بین مردم و دولت خواهد شد !!! این اعمال قبیحه سوابق و سیره در این محیط خواهد شد !! استدعا دارم که روی شرف و استعطاف دینی بذل توجهی نموده ، دستور دهید چنین سنت سیئه در شهرستان جاری و عملی نشود .

دکتر اقبال به استاندار دستور میدهد به خواست علمای اعلام !!! ترتیب اثر دهید .

ضعف اقبال در مقابل آخوند ها باعث میشود که عده ای خرد گم کرده و بازیچه دست ملاها تحت نام طرفداران آیت الله بروجردی در سطح شهرها اعلامیه پخش کنند که : رواج تباهی و اشاعه فساد وسیله سینما ها و ایجاد مزاحمت در حق علما از ان جمله آیت الله سید رضا زنجانی به جائی رسیده که سکوت مقدور نیست . بی اختیاری نخست وزیر بدانجا میرسد که آخوند ها از او می خواهند تا جلوی واردات و استفاده از حلقه هولا هوپ که ایجاد فساد !!!!!! می کند ، گرفته شود . حلقه هولا هوپ در بین خانواده های نجیب !!! ایرانی تولید عدم رضایت و ناراحتی شدید می کند . امیدواریم که دولت اسلام پناه جلوی این رقص را مثل راک اند رول بگیرد . در خواست آخوند ها توسط دکتر امیر خلیل یحیوی بازرس نخست وزیری به آگاهی نخست وزیر میرسد . رئیس شهربانی کل کشور سپهبد علوی مقدم به نخست وزیر میگوید : رقص مزبورطرفدارانی دارد که جلوگیری از آن میسر نیست ولی میتوان از فروش آن جلوگیری به عمل آورد .

در سال 1337 خورشیدی وزارت اطلاعات آمریکا چهار دستگاه نمایش فیلم های 16 میلیمتری سیار در اختیار وزارت کار ایران قرار میدهد تا فیلم های اصل چهار ترومن در زمینه های بهداشت و آبادانی را برای مردم نمایش دهند . در آن سالها در میدان تجریش اول خیابان سعد آباد جنب کفش ملی قطعه زمینی قرار داشت که بر روی دیوار آن پرده سفیدی با گچ درست کرده بودند و سینمای سیار وزارت کار شبهای جمعه با آپارات 16 میلیمتری که بر تاق وانتی قرار میدادند مبادرت به فیلم های بهداشتی میکرد .

در مرداد 1338 خورشیدی اعلامیه شهربانی کل کشور در خصوص برنامه سینما ها در ایام محرم ابلاغ میشود :

کلیه سینما ها از هشتم الی 12 محرم بسته خواهند بود .

در همین سال ، آئین نامه مفصلی در خصوص سینما ها تنظیم میشود که در بر گیرنده شرایط تقاضای باز کردن سینما ، ساختمان آن ، نظافت و بهداشت آن ، شرایط انتظامی آن ( شماره داشتن صندلی ها ، وقت تنفس که نباید بیش از 15 دقیقه باشد ، نشان دادن آگهی ، تنها در اول فیلم ) و درجه بندی سینما ها .

این آئین نامه در 76 ماده تنظیم میشود . در گام دوم دولت در امر سینما ، سانسور فیلم ها از وزارت کشور سلب و به شهربانی محول میشود . سپهبد علوی مقدم رئیس شهربانی کل کشور میگوید : شهربانی بودجه برای سالن سینما و آپارات ندارد که اینکار را انجام دهد . صاحبان سینما متعهد میشوند برای بازدید هر فیلم و اخذ پروانه 150 تومان به شهربانی کل کشور بدهند . با موافقت نخست وزیر ، دکتر منوچهر اقبال این مشکل !!! حل میشود .

در دوران زمامداری منوچهر اقبال افتضاح دیگری در مورد سینما و سینما رو ها پیش می آید که بیشتر به جوک شبیه است تا واقعیت .آخوند معلوم الحالی به نام حسن طهوریان به نخست وزیردکتر منوچهر اقبال نامه میدهد که خانم ها در ساعات اداری حق رفتن به سینما را ندارند ، خصوصا اگر شوهر دار بوده و در آن ساعات شوهرشان سر کار باشد !!!!

این موضوع توسط معاون نخست وزیر دکتر الموتی پیگیری میشود . به نامه حسن طهوریان می پردازم که خود قضاوت کنید که دستگاه های طویل و عریض نخست وزیری ، وزارت کشور ، اداره دوم سیاسی ، سازمان امنیت و شهربانی کل کشور با چه لودگی و مسخره بازی سر خودشان را گرم کرده بودند :

با نیات خیر خواهانه و اصلاح طلبانه !!! تمنا دارم هنگام صبح یک یا دو بازرس مورد اعتماد خود را به اکثر سینما ها بفرستید .ملاحضه می کنید اکثر مشتریان، زبانم لال زنان شوهر دار هستند که شوهرانشان سر کار رفته و آنها به سینما رفته اند !! اساسا چه احتیاجی است که صبح ها سینما ها باز باشند !! مگراین سینما ها نیستند که با فیلم های فاسد که جز فساد اخلاق نتیجه ای در بر ندارند ، جیب مردم را خالی می کنند . اگر سینما ها را تا ساعت چهار بعدازظهرتعطیل کنیم !!!! ، جلوی بسیاری از مفاسد گرفته خواهد شد !! با تقدیم احترامات فائقه حسن طهوریان

زیر نامه ،نخست وزیر اسلام پناه نوشته : جناب آقای الموتی رسیدگی بفرمائید . معاون نخست وزیر هم از آقای سلطان مراد بازرس نخست وزیری می خواهد که مسئله را پیگیری کند .

شکایت آخوند طهوریان از کانال نخست وزیری به وزارت کشور میرود و محمد حسین فرهودی از طرف رحمت الله اتابکی وزیر کشور پاسخ میدهد : زنان شوهر داری که صبح ها به سینما میروند ، مجاز به این کار بوده و مامورین دولت حق مداخله در امور خصوصی آنها را ندارند .در حقیقت این اولین مشت محکم به دهان نخست وزیر بی اختیار و ترسوی ایران بود . محمد حسین فرهودی در زیر نامه نوشته : این فرد هیچ نشانی ندارد .فعلا شکایت او بایگانی شود.

کوتاه آمدن و تسلیم شدن منوچهر اقبال در مقابل خواست آخوند ها باعث گستاخی بیشتر ملاها شده بود . در تاریخ 7/11/1338 آخوند عباس غفاری از نخست وزیر می خواهد تا در مورد فیلم های ایرانی و خارجی که مغایر با افکار و عقاید مسلمانان و خلاف عفت عمومی است ، سخت گیری بیشتری معمول دارد !!! منوچهر اقبال به وزیر کشور اتابکی دستور پیگیری راجع به فیلم را میدهد . پای نصرت الله معینیان سرپرست اداره کل انتشارات و رادیو به ماجرا کشیده میشود .دفتر نخست وزیری ، رونوشت تمام اقدامات خود را به اطلاع آخوند عباس غفاری میرساند !!!!

سال 1338 به پایان میرسید که ارسلان خلعتبری نماینده مجلس ار سوی مردم تهران از نمایش فیلم” پز عالی ، جیب خالی” در تلویزیون به نخست وزیر شکایت میبرد !!! معاون نخست وزیر و سر پرست اداره کل انتشارات و رادیو ضمن عذر خواهی از نماینده مجلس میگوید : این فیلم در سال 1336 ، پروانه نمایش داشته ولی قول میدهیم تا فیلم هائی که مجوز نمایش دارند ، اگر در تلویزیون نشان داده شوند ، باردیگر توسط سازمان امنیت بازبین شوند !!!!!!!!

سال 1338 خورشیدی سینمای ایران با نمایش فیلم یکی بود یکی نبود رحیم روشنیان با سود جوئی از نوشته قصه گوی رادیو، صبحی ( مهتدی ) آغاز میشود . فیلم ضعیفی که نمایش آن به هفته دوم نوروز کشیده نشده و با شکست مادی و معنوی سختی مواجه میشود . این فیلم قصه گوی رادیو را سخت آزرده میسازد .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\hqdefault.jpg

بی ستاره ها ساخته خسرو پرویزی که کپی ناشیانه ای از فیلم ولگرد های فدریکو فلینی است با شرکت سپهر نیا – متوسلانی و گرشا در سال 1338 نمایش داده میشود . این فیلم در سینماهای پارک ، فردوسی ، فری و بهار تجریش فروش خوبی می کند .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\11.jpg

متوسلانی گرشا سپهر نیا

 

فیلم های سال 1338 خورشیدی :

یکی بود یکی نبود – رحیم روشنیان

فرشته وحشی – مهدی رئیس فیروز

پسر دریا – شاپور یاسمی

دست تقدیر – احمد فهمی

چک یک میلیونی – هنریک استپانیان

گوهر لکه دار- ابراهیم مرادی

دو عروس برای سه برادر – محمد عبدی

بی ستاره ها – خسرو پرویزی

سایه – امین امینی

هالو – حسین امیر فضلی

داماد میلیونر – سالار عشقی

افسانه شمال – ابراهیم باقری

عروس کدومه – فرخ غفاری

شانس و عشق و تصادف – حسین مدنی

لینم یه جورشه – عزیز رفیعی

روز گمشده – رضا زندی نژاد

بازی عشق – والتر بیور

آقا جنی شده – امین امینی

تپه عشق – ساموئل خاچیکیان

از پاریس بر گشته – هنریک استپانیان

دو قلو ها – شاپور یاسمی

آسمون جل – نصرت الله وحدت

چشمه آب حیات – سیامک یاسمی

میمیرم برای پول – مهدی رئیس فیروز

آقای شانس – احمد فهمی

جوانان امروزی – عبدالعلی منجم

از میان 26 فیلم ساخته شده در سال 1338 ، تنها دو سه فیلم آن در ذهن پیرمردان و پیرزنان امروز نقش بسته است : بی ستاره ها – آقا جنی شده و آسمون جل .

در این سال با نمایش فیلم چشمه آب حیات ، سینمای ایران صاحب سوپر استاری بنام فردین میشود . در این فیلم علاوه بر فردین ، ایرن ، ایرج قادری ، هوشنگ سارنگ و غلامحسین نقشینه هم بازی می کنند .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\th (19).jpg

سال 1339 خورشیدی از راه میرسد . اوضاع سینمای ایران نگران کننده است .فیلمسازان دست به تشکیل سندیکا می زنند تا تحولی در امر کارشان پیش آید . دختر پولدار و پسر فقیر یا عکس آن هنوز سوژه اصلی فیلم هاست . انگار مسائل دیگر به ذهن فیلمنامه نویس های آن زمان نمی رسد . کریم فکور ، فیلمنامه شیر فروش را برای پارس فیلم می نویسد . فیلمی که بیشتر به ویدئو موزیک خانم دلکش نزدیک است تا فیلم سینمائی .

در این سال شاهد ظهور عباس شباویز که سالها در تاتر نوشین و بعد جعفری فعالیت داشت درامر سینمای ایران هستیم . او برای اولین بار موفق به ساختن فیلم با فرنام دوستان یکرنگ میشود .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\Abbas Shabaviz - 01.jpg

عباس شباویز

در این سال سوپر استار دیگری به سینمای ایران راه پیدا می کند . فائقه آتشین یازده ساله ( گوگوش ) با فیلم بیم و امید احمد فهمی .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\th (20).jpg C:\Users\Ruzbeh\Pictures\googoosh.jpg C:\Users\Ruzbeh\Pictures\16.jpg

رویهمرفته سال 1339 برای اکثر فیلم های فارسی سال شکست است . به غیر از اول هیکل سیامک یاسمی که شیوه ی فیلم های هندی را پیش گرفته و طی یکماه در دو سینمای دیانا و ایران 450 هزار تومان فروش می کند ، مابقی فیلم ها باشکست مواجه میشوند . از فیلم بچه ننه امین امینی به عنوان مبتذل ترین فیلم این سال یاد میشود .

در آوردن زنان به هیبت مردان و پوشاندن لباس مردانه به آنان در فیلم دختری از اصفهان شروع و بکرات در سینمای ایران اتفاق می افتد که نمونه دیگر آن فیلم شمسی پهلوون بود .بعد ها بر سر جمیله رقاص مشهور نیز کلاه شاپو گذاشته و به او لباس مردانه می پوشانند .

محمد علی جعفری هنرمند تاتر در این سال فیلم مرفین آفت زندگی را میسازد که کارکرد نسبتا موفقی دارد . در هفته اول این فیلم در تهران شایعه میشود که جعفری این فیلم را با کمک مالی وزارت بهداری ساخته و علیرغم این کمک گرفتن پول هنر پیشه ها و کارگران فنی را نداده است ! انتقاد دوم این بود که چرا جعفری نامی از دکتر آذرخش نویسنده کتاب آفت زندگی که مورد استفاده او برای ساختن فیلم قرار گرفته ، نبرده است .جعفری هر دو ادعا را رد می کند و سند بانک پارس را که مبلغ 30 هزار تومان وام برای ساختن فیلمش گرفته را ارائه میدهد . جعفری شدیدا به وزیر بهداری ، دکتر جهانشاه صالح اعتراض می کند ولی وزارت بهداری به او پاسخ نمیدهد .

نکته قابل توجه در این پژوهش آنست که در دهه 1330 تا 1340 باید به سانسورچی وزارت فرهنگ ، دکتر علی اصغر حاج سید جوادی اشاره داشت که قیچی سانسور او بسیاری از فیلم های فارسی را زخمی کرد . در سال 1339 دو فیلم “از پاریس بر گشته” هنریک استپانیان و “لاله دریائی” توسط او توقیف میشود . علت توقیف : داشتن صحنه هائی از خانم ها که با مایو شنا می کنند !!! شاید این پژوهش راهی به ریشه های فتنه خمینی در سال 57 باز کند که چگونه آتش افروزان انقلاب اسلامی مار هائی بودند کرخت شده که در ساختار اجتماعی و در تمام دوایر دولتی نفوذ کرده و مشغول سم پراکنی بودند . حاج سید جوادی و برادر زنش دکتر ناصر کاتوزیان در صحن دانشگاه تهران داد سخن میدادند . کاتوزیان از مسجد محل اسلحه گرفته بود و هم چون ولگردان شب تا صبح برای حفظ فتنه خمینی کشیک میداد . سانسورچی وزارت فرهنگ در سال 1339 خورشیدی 18 سال بعد و 6 ماه پیش از فتنه خمینی می نویسد : روحانیون با شرکت زنها در امور اجتماعی و تولیدی مخالف نیستند و هیچگاه اسلام و قرآن زن را بصورت طفیلی و مصرف کننده بر اجتماع قرار نداده است . مخالفت روحانیت با آزادیهای اجتماعی و سیاسی زنان دروغ است !!! سانسورچی وزارت فرهنگ در تاریخ 14 آبانماه 1358 میگوید : خط مشی زندگی فکری ، سیاسی و اجتماعی آقای خمینی در مسیر ولایت فقیه به معنی دوستی ، محبت و گرایش و تمایل عاطفی ، احساسی و عقلی مردم به کسی است که نمونه شجاعت ، فضیلت و تقوی است !!!!!!!!! یک لحظه زندگی امام میتواند سر مشقی عظیم از ایثار و اخلاق و قاطعیت در جلوی ما قرار دهد . دروغگوی وژن حاج سید جوادی سالهای متمادی در کشور ما نظیر هزاران پشت به وطن کرده مشغول خرابکاری بودند و ما آنها را نمیدیدیم .تیشه به ریشه زنها ،نخست وزیر، فرماندار ، استاندار ، شهردار و رئیس دانشگاه های ما بودند . همه کاره مملکت بودند و ما گناه را به گردن دول خارجی می اندازیم . حاج سید جوادی خائن و تازی پرست از دژخیم محمد به عنوان بزرگترین آزاده مرد جهان یاد می کند .خون خواری که در یک روز گردن 700 را قطع می کند . زهی وقاحت و بیشرمی .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\_102211213_5aa37b13-f360-4a0e-97c2-db5f08631128.jpg

 

علی اصغر حاج سید جوادی ، سانسورچی فیلم های فارسی و انقلابی سال 57.

این تازی پرست دروغگو تعطیلی دانشگاه ها توسط خمینی را عملی انقلابی و درست بر می شمرد . او خط خمینی دغلکار و جنایتکار را خط صراحت ، شهامت ، شجاعت و عدالت میدانسته و پیام روحانیت را رهائی از اسارت به نفع محرومین و اسلام را به عنوان چتری از معنویت که میتواند مظلومین و مستضعفین را در پناه خود بگیرد معرفی می کند .

 

در آغاز سال 1339 خورشیدی سینما های رضائیه ( نیاگارا ، کریستال و ایران ) به خاطر افزایش یک ریال به نرخ بلیط برای کمک به پرورشگاه های آذربایجان اعتصاب کرده و سینما ها را تعطیل می کنند . این اقدام توسط رئیس شهربانی کل کشور ، سپهبد علوی مقدم به اطلاع نخست وزیر میرسد .

در این سال کمپانی پارامونت آمریکا موافقت خود را برای پخش دو فیلم : تهران پایتخت شاهنشاهی ایران و یک ولیعهد برای تاج و تخت سیروس به جهان اعلام میدارد . این دو فیلم به مدت 7 سال در بیش از 40 کشور جهان و کشتی های مسافربری و پادگانهای نظامی به نمایش گذاشته میشوند .

فیلم های سال 1339 سینمای ایران :

شیر فروش – دکتر اسماعیل کوشان

بیم و امید – احمد فهمی

دوستان یکرنگ – عباس شباویز

صفر علی – سعید نیوندی

آخرین هوس – مهدی امیر قاسم خانی

حاجی جبار در پاریس – موشق سروری

ماجرای پروین – مهدی بشارتیان

فردا روشن است – سردار ساکر

شد شد ، نشد نشد – احمد افسانه

عروسک پشت پرده – مجید محسنی

چشمه عشاق – صمد صباحی

پول حلال – فریدون قوانلو

آینه تاکسی – عزیز رفیعی

اول هیکل – سیامک یاسمی

در جستجوی داماد – آرامائیس آقا مالیان

بچه ننه – امین امینی

آرشین مالالان – صمد صباحی

دختری از اصفهان – احمد فهمی

ستارگان میدرخشند – محمد علی زرندی

آفت زندگی یا مرفین – محمد علی جعفری

آرامش قبل از طوفان – خسر پرویزی

کی به کیه – رضا کریمی

پیمان – مهدی رئیس فیروز

فرشته فراری – احمد فهمی

بچه های محل – آرامائیس آقا مالیان

مروارید سیاه – شاهرخ رفیع

ماجرای جنگل – مهدی میر صمد زاده

سال 39 با تولید 27 فیلم به پایان میرسد . سالی که سینمای ایران با شکست آنرا شروع و با شکست آنرا به آخر رسانید .

با فرارسیدن سال 1340 ، سینمای ایران وارد چهاردهمین سال حیات دوره دوم خود میشود . تکنیک ها پیشرفت کرده اند و فیلمسازان ایرانی به این نتیجه رسیده اند که رمز بقا و ماندگاری سینما را گیشه و فروش فیلم حفظ می کند نه نوشته منتقدین فیلم . در سال 1340 سینمای ایران 27 فیلم عرضه می کند . از این تعداد 13 فیلم به حداقل فروش مورد انتظار بین 100 تا 150 هزار تومان ، دو فیلم بیش از 200 هزار تومان ، سه فیلم بیش از 300 هزار تومان ، یک فیلم بیش از 400 هزار تومان و تنها یک فیلم به فروشی بالای 700 هزار تومان دست می یابد . فیلم های انسان پرنده و عشق و حماقت با کارکردی زیر 100 هزار تومان با شکست مواجه میشوند . موفقیت فیلم فریاد نیمه شب و یک قدم تا مرگ ساموئل خاچیکیان روند ساختن فیلم های جنائی و ترسناک را افزایش میدهد تا جائیکه به ساموئل خاچیکیان آلفرد هیچکاک ایران اطلاق می کنند .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\th (21).jpg

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\65ee1bcf37432bd568b595bb9647e355.jpg

ساموئل خاچیکیان به هنگام مونتاژ فیلم فریاد نیمه شب

فریاد نیمه شب در مقام مقایسه با فیلم های فارسی از دید منتقدین یک شاهکار معرفی میشود . سناریو و کارهای فنی این فیلم متفاوت با دیگر فیلم های فارسی تا آن زمان است . این فیلم در سینما رادیو سیتی که هیچگاه اقدام به نمایش فیلم های فارسی نکرده بود ، همراه با سینما سعدی به نمایش در می آید . البته سینما رادیو سیتی یکبار دیگر تا به هنگام خاموشی در سال 56 و پیش از فتنه خمینی ، مبادرت به نمایش یک فیلم دیگر فارسی کرده بود و آن فیلم خشت و آینه ابراهیم گلستان بود .

در فیلم فریاد نیمه شب : آرمان ، پروین غفاری ، فردین ، ویدا قهرمانی و اکبر خواجوی ایفا نقش می کنند . در این فیلم است که برای لحظه ای رضا بیک ایمانوردی در قالب سیاهی لشکر ظاهر میشود .حضور او باعث میشود تا در فیلم بعدی خاچیکیان ، یک قدم تا مرگ به جهشی بزرگ در امر بازیگری دست یابد . این هنرپیشه که همواره نقش منفی در سینمای ایران داشت به وسیله امان منطقی به نقش مثبت تبدیل میشود

شروع مثبت بودن رضا بیک ایمانوردی با فیلم بابا نان داد آغاز میشود .

 

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\Yek_Ghadam_ta_Marg.jpg

سال 1340 ، نماینده اسکپورت فیلم برای دومین جشنواره فیلم مسکو از فیلمسازان ایرانی می خواهد تا فیلمشان در این فستیوال نمایش داده شود . این درخواست توسط سپهبد امیر عزیزی وزیر کشور به آگاهی نخست وزیر علی امینی میرسد .علی امینی در این مورد میگوید : اگر شرکت اسکپورت تمام هزینه ها را میدهد اشکال ندارد .

فیلم های مستند تخت جمشید ، تهران و اصفهان در فستیوال مسکو شرکت داده میشوند .

در تاریخ 5 مهرماه 1340 خورشیدی آخوند علم الهدی فضائلی مجتهد شیراز از علی امینی نخست وزیر می خواهد تا جلوی فیلم های مبتذل فارسی که عامل فحشاء !!! و فساد !!! هستند را گرفته و فیلم سازان را تشویق کنند تا فیلم های اخلاقی – اسلامی بسازند !!! این آخوند به نخست وزیر میگوید : بهتر است در بر نامه فرهنگ و آموزش تغییراتی داده شود تا درس شرعیات و تکالیف دینی در کلیه مدارس و در تمام سطوح داده شود !!! به نامه این آخوند دون پایه مفت خور و واپسگرا ، صادق احمدی مدیر کل سازمان بازرسی نخست وزیری پاسخ میدهد : آقای علم الهدی فضائلی از وصول نامه پیشنهادی مورخ 5/7/40 شما امتنان !! حاصل گردید . اطلاع دارید دولت با کمال علاقه نسبت به انجام پیشنهاد های مفید !! بررسی نموده و تا آنجا که مقدور باشد اکثر !! آنها را به نحو مطلوب !! عمل می نماید .

در گام بعدی دولت علی امینی تسلیم آخوند های اصفهانی میشود و به ملا های اصفهان قول تشکیل کمیسیون سانسور فیلم مرکب از نمایندگان وزارت فرهنگ ، داد گستری ، شهربانی ، سازمان امنیت و سازمان هدایت جوانان !! را میدهد .

در این سال سینمای ایران در کنار مهوش ، خواننده کوچه بازاری دیگری بنام آفت را با فیلم آتشپاره تهران معرفی می کند .

برای اولین بار رضا فاضلی با بازی در فیلم خانم عوضی گرفتی حسین مدنی به لیست هنرپیشگان فیلم های فارسی افزوده میشود

فیلم های سال 1340 سینمای ایران :

عمو نوروز – سیامک یاسمی

دختر همسایه – پرویز خطیبی

دندان افعی – دکتر اسماعیل کوشان

آتشپاره تهران – فرج الله نسیمیان

آهنگ دهکده – مجید محسنی

مرغابی سرخ کرده – نصرت الله وحدت

عسل تلخ – حسین مدنی

دام عشق – عزیز رفیعی

دختران حوا – سعید نیوندی

آتش و خاکستر – خسر پرویزی

فریاد نیمه شب – ساموذل خاچیکیان

آس و پاس – سیامک یاسمی

تازه بدوران رسیده – محمود کوشان

گلی در شوره زار – مهدی رئیس فیروز

یک قدم تا مرگ – ساموئل خاچیکیان

گرگ صحرا – سعید نیوندی

عشق و حماقت – حسین امیر فضلی

عشق بزرگ – محمد علی جعفری

سایه سرنوشت – دکتر اسماعیل کوشان

خانم عوضی گرفتی – حسین مدنی

پستچی – رفیع حالتی

دختری فریاد می کشد – خسرو پرویزی

صد کیلو داماد – عباس شباویز

سال 1341 خورشیدی سینمای ایران به دام کلاه مخملی و فیلم های جاهلی و دعوا های کافه ای و کاباره ای می افتد . ناصر ملک مطیعی جای عباس مصدق را گرفته و تا زمانیکه در نقش کلاه مخملی ظاهر میشود محبوبیتش حفظ شده و گارانتی است . رواج فیلم های جاهلی در کنار فیلم های پلیسی و جنائی بخاطر دو فیلم فریاد نیمه شب و یک قدم تا مرگ سال گذشته ادامه دارد .

اولین فیلم سال 41 ، کلاه مخملی ساخته دکتر اسماعیل کوشان است که طی سه هفته نمایش در سینماهای دیانا ، ایران ، میامی و تهران نزدیک به 400 هزار تومان فروش می کند .

دکتر کوشان علاوه بر فیلم کلاه مخملی ، دو فیلم دیگر بنام های انتقام روح و اهریمن زیبا در این سال ساخته که هردو با فروش کم ، هزینه های فیلم را در نمی آورند .

 

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\Malek-04.jpg

ناصر ملک مطیعی

از رخداد های مهم سال 1341 میتوان به فیلم طلای سفید جمشید شیبانی که پس از 6 سال غیبت به سینما برگشته و فیلم اورا نخست وزیر، علی امینی در بزرگترین سینمای تهران ، سینما دنیا با 2200 صندلی واقع در میدان مخبرالدوله می بیند یاد کرد . این اولین باری است که یکی از نخست وزیران ایران تا آن زمان به صنعت سینما توجه نشان میدهد .

علی امینی در بعدازظهر 28 فروردین 1341 در استودیو پارس فیلم نیز حضور رسانده و به میان هنرمندان و کادر فنی پارس فیلم میرود . دکتر امینی دکتر اسماعیل کوشان را مورد تشویق قرار داده و در آن جلسه به مسائل تکنیکی فیلم اشاره میشود که چهار سال است که سینمای ایران قادر به ساختن فیلم های سینما اسکوپ رنگی است که سینمای هندوستان با تاریخ چهل ساله خود و تمام کشور های آمریکای جنوبی و خاورمیانه هنوز به این موفقیت دست نیافته اند .

دکتر کوشان به آگاهی دکتر علی امینی نخست وزیر میرساند : در چهار دوره فستیوال فیلم برلن شرکت کردیم . درخشش فیلم های ایرانی بین پنج کشور یونان – فرانسه – یوگسلاوی – آرژانتین و ایران را جناب معینیان که حضور داشتند ، شاهد هستند . در فستیوال فیلم ونیز دوبار شرکت کردیم و هر دو بار جایزه گرفتیم . امروزه ما فیلم های ایرانی را به شیخ نشین های خلیج فارس ، عراق و شوروی صادر می کنیم . فیلم های ما در فرانسع ، آلمان و آمریکا نشان داده میشوند . در تهران 11 استودیوی فیلمسازی با 1500 کادر فنی داریم . بطور متوسط در سال 35 فیلم ساخته میشود که در این صنعت 20 میلیون تومان سرمایه گذاری میشود .

دکتر کوشان از دکتر علی امینی انتظار مساعدت دولت از صنعت سینمای ایران را دارد . اظهارات دکتر کوشان را با امروز ایران و سینمای جمهوری اسلامی مقایسه کنید . به خالی کردن میدان به نفع ترکها و سینمای ترکیه و سریال های ترکی توجه نشان دهید . آنوقت متوجه میشوید که سینماگران تازی پرست و بی وطن ما چه ضربه هولناکی از لحاظ فرهنگی و اقتصادی بر پیکر سینمای ایران وارد آوردند .

دکتر علی امینی در مقابل درخواست دکتر کوشان مبنی بر حمایت دولت از صنعت فیلمسازی میگوید : صنعت نو سینمای ایران باید حمایت شود و بایستی در آن سرمایه گذاری زیادی صورت گیرد . من شاهد پیشرفت سینما در ایران هستم .من میدانم که در پیش پای این صنعت موانعی وجود داشته و دارد . من امید وارم که دولت از این صنعت حمایت کرده و آنرا تقویت کند . ما میبایستی زودتر به این کار اقدام میکردیم .در اینجا من باید از آقای معینیان تشکر بکنم که ایشان مدتها است به این صرافت اندیشه می کنند . من به آقایان قول میدهم که دولت با تمام قوا با در نظر گرفتن مقدورات خود به صنعت سینمای ایران کمک کند .

همان موقع که دکتر علی امینی در راستای حمایت از صنعت سینمای ایران گام نخست را بر میدارد ، دکتر هوشنک کاووسی در مجله هنر و سینما شماره 25 مورخ 30/1/1341 ضمن شدید ترین حملات به سینمای ایران و صنعت آن، فیلم طلای سفید شیبانی را سفاهت تمام عیار نامیده و اظهار میدارد که سینمای ایران در دست سوداگران و نفع جویان بنا شده و امروز که 15 سال از فعالیت آن میگذرد هم چنان بدون ارزش باقی مانده است !!! در سینمای ایران مغز انسانی در آن معادل صفر است !

بهر حال نه سخنان دکتر کوشان و نه نقد مغرضانه کاووسی دردی را درمان نکرده و با بر کناری دکتر علی امینی تمام وعده ها فراموش شده و سینمای ایران کماکان به راهی که قبلا رفته ، باز میگردد .

طلای سفید جمشید شیبانی که فیلمنامه آنرا کریم فکور نوشته بود با شرکت پوران ، فردین ، ژاله ، همایون و گریگوری مارک به مدت 19 روز نمایش به فروش خوبی دست می یابد .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\talaye-sefid.jpg

در این سال ناصر ملک مطیعی بر صندلی کارگردانی نشسته و فیلم سودا گران مرگ را میسازد . فیلمی که بازده تجارتی ندارد .

به دنبال ناصر ملک مطیعی ، فردین هم شانس خود را در مقام کارگردانی محک زده و فیلم گرگ های گرسنه را میسازد . بنا به نقد آن زمان ، هیچ فرقی بین او و دیگران که فیلم میسازند وجود ندارد . این فیلم کارکرد متوسطی ارائه میدهد .

سال 1341 سینمای ایران موفق به کشف سوپر استاری میشود که تا سالهای متمادی یکه تاز فیلم های فارسی است . عباس شباویز با ساختن فیلم گل گمشده هنر پیشه صاحب نام امروز ، بهروز وثوقی را معرفی می کند . همبازی بهروز وثوقی در این فیلم آذر حکمت شعار، مینو شفیع کودکی که بعد ها درفیلم – سریال های پرویز صیاددر نقش لیلا دختر کدخداظاهر میشود و منوچهر والی زاده است .

C:\Users\Ruzbeh\Pictures\گل_گمشده.jpg

در این سال فرج الله نسیمیان فیلم گذشت را با شرکت مجید محسنی و آذر شیوا که فیلمنامه آن از فیلم هندی اولاد با بازیگری بالراج ساهانی کپی شده بود را میسازد . نمایش این فیلم در سینما های دنیا- ایران و میامی در دو هفته اول با فروش 300 هزار تومان رقم میخورد .

ساموئل خاچیکیان در ادامه کارهای پلیسی – جنائی خود فیلم دلهره را میسازد . او را متهم می کنند که این فیلم را با کپی کردن از فیلم شیطان صفتان هانری ژرژ کلوزو ساخته است که خاچیکیان آنرا تکذیب می کند . C:\Users\Ruzbeh\Pictures\th (24).jpg C:\Users\Ruzbeh\Pictures\Diabolique-1955-b.jpg

دلهره به مدت یکماه در سینما های دیانا ، سعدی و تهران به نمایش گذاشته شده و در این مدت 600 هزار تومان فروش می کند .

در این سال مجید محسنی فیلم قربون خودم را میسازد . اهمیت این فیلم از لحاظ پژوهش بخاطر آنست که داستان این فیلم زیر بنای فیلمی را میسازد که سینمای ایران را از ورشکستگی نجات داد ، گنج قارون سیامک یاسمی.در فیلم قربون خودم :مجید کاسب خرده پا آرزویش این است که روزی بتواند مثل میلیونر ها زندگی کند .بر اثر حادثه ای با یک میلیونر بر خورد می کند و در می یابد که چقدر او غمگین و دلمرده است و در آخر فیلم بینده فیلم با این شعار مواجه میشود:قربون خودم که خر ندارم … از کاه و یونجه اش خبر ندارم !در فیلم گنج قارون سیامک یاسمی : علی شاگرد مکانیک اصفهانی ، قارون میلیونر معروف را که قصد خودکشی دارد از زاینده رود نجات میدهد و می بیند که او چقدر پریشانی روانی دارد . با دست کاری ابراهیم زمانی آشتیانی روی فیلمنامه مجید محسنی و افزودن ماجرای عشقی علی و دختر پولدار آقای زر پرست و وصل داستان به اینکه قارون در جوانی زن و بچه اش را از خانه بیرون کرده فیلم گنج قارون در سال 1344 خورشیدی ساخته میشود که بعد از آن تا مدتها گنج قارونسیم تز اصلی فیلمسازان ایران میشود .

فیلم های سینمای ایران در سال 1341 خورشیدی :

کلاه مخملی – دکتر اسماعیل کوشان

دختر ها اینطور دوست دارند – اسماعیل پور سعید

گربه وحشی – پرویز خطیبی

طلای سفید – جمشید شیبانی

آخرین گذرگاه – خسرو پرویزی

ورپریده – سیامک یاسمی

سودا گران مرگ – ناصر ملک مطیعی

نصیب و قسمت – ابراهیم باقری

خداداد – امین امینی

مکر ابلیس – دکتر جنتی عطائی

گل کمشده – عباس شباویز

زن دشمن خطرناکیست – رضا کریمی

لاله آتشین – محمود نوذری

ساحل دور نیست – سردار ساکر

گذشت – فرج الله نسیمیان

انتقام روح – دکتر اسماعیل کوشان

اشک شوق – احمد صفائی

کلید – محمود نوذری

گرگ های گرسنه – محمد علی فردین

چادر نشینها – علی محزون

دلهره – ساموئل خاچیکیان

عروس دهکده – ناصر ملک مطیعی

در انتهای ظلمت – ابوالقاسم ملکوتی

پنجه – امین امینی

اهریمن زیبا – دکتر اسماعیل کوشان

قربون خودم – مجید محسنی

زمین تلخ – خسرو پرویزی

ادامه دارد

 

پاسخی بگذارید

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: