سینماتو گرافی در ایران
بخش پنجم
پژوهشی متفاوت در احوال سینما
پژوهشگر و راوی : دکتر روزبه آذر برزین
در تاریخ 20 فروردین 1341 خورشیدی ، علی امینی نخست وزیر وقت به شهربانی دستور میدهد که مدت نمایش فیلم های تبلیغاتی در سینما ها بیش از ده دقیقه نباشد . در خرداد این سال سینماهای تبریز بخاطر اعتراض به عوارض سی در صدی شهرداری از نمایش فیلم خود داری می کنند . ساواک وارد ماجرا میشود و نخست وزیر از استانداری آذربایجان تو ضیح می خواهد . پیش از تبریز ، عوارض سی در صدی از سینما های استان گیلان و کرمانشاه بدون کوچکترین اعتراضی در یافت شده بود . اوضاع سینمای ایران در سال 1341 موجب آن میشود که مهرداد پهلبد ، رئیس هنر های زیبای کشور ضمن فرستادن نامه به علی امینی از او می خواهد تا تدبیری برای نجات این صنعت بیندیشد .
جناب آقای نخست وزیر : به دلایلی که به طور خلاصه به استحضار می رسد ، صنعت جوان سینمای ایران در طریقی گام بر میدارد که اگر بحال خود گذارده شود نه تنها بسوی پیشرفت و تکامل نخواهد رفت ، بلکه به همان وضع فعلی ، یعنی عاری بودن از هر گونه جنبه هنری باقی خواهد ماند . الف : تهیه فیلم در ایران هیچ قید و شرط ندارد . هر کس میتواند بدون داشتن سرمایه مادی و معنوی با ساده ترین و ناقص ترین وسائل فیلم بسازد که چنین فیلمی حتی از لحاظ اصول اولیه عکاسی فاقد ارزش خواهد بود . ب : غالب موضوع فیلم ها از نوشتجات خارجی اقتباس شده است . ج: چون هدف از فیلم سازی تنها جلب منفعت و فروش است ، جنبه های هنری ، ادبی و ارشادی مورد توجه قرار نمی گیرد .
صنعت سینمای ایران متاسفانه بر مبنای سه اصل فوق به وجود آمده . باید سینمای ایران را تحت کنترل در آورد . اگر موافقت بفرمائید هنر های زیبای کشور ، قوانین و مقررات خاصی در کلیه مسائل مربوط به سینما وضع و به اجرا خواهد گذاشت . علی امینی در پاسخ به مهرداد پهلبد ، می خواهد تا او با اداره کل انتشارات و رادیو همکاری کند . پهلبد در مقابل خواسته علی امینی میگوید : صنعت سینما مربوط به هنر های زیبای کشور است .
دفتر نخست وزیری در 28 مرداد 1341 نامه ای از آخوند های آبادان دریافت می کند که آنها با افتتاح سینما شعله در این شهر مخالفند !
چون در خیابان احمد آباد ، سینما شعله ساخته شده و آماده افتتاح میباشد ، بخاطر اینکه در سیصد متری این سینما بناست مسجدی ساخته شود !!!!! لذا دستور فرمائید تا از افتتاح سینما جلو گیری به عمل آید .
اسداله علم نخست وزیر از غفاری فرماندار آبادان پرسش می کند و فرماندار آبادان گزارش میدهد که این سینمای ساخته شده دارای پروانه بوده و بهتر است مسجد ساخته نشده را در جای دیگری بنا کنند . در ضمن پیش بینی های لازم جهت بروز حوادث احتمالی اتخاذ گردیده است . آخوند وقیح و بدون منطق، عبدالرسول قائمی این بار شکایت نامه خود مبنی بر بستن سینما شعله را به دربار و شخص شاه می فرستد : پیشگاه اعلیحضرت قدر قدرت شاهنشاه اسلام پناه محمد رضا شاه پهلوی خلد الله ملکه !! از ساحت حضرت فیاض علی الاطلاق دوام ملک و تشیید ارکان سلطنت آن یگانه پادشاه اسلام پناه شیعه را به وسیله ولی عصر ارواحنا فدا الشریف مسئلت می نمایم . حقیر بر حسب ادای وظیفه دینی لازم دانستم این موضوع را به عرض مبارک همایونی برسانم و در غیاب حقیر در شهرستان آبادان برای افتتاح یک باب سینما به نام سینما شعله در قرب یکی از مساجد و بعضی امکنه مذهبی دیگر تهییجاتی در روحیه روحانیین ! و متدینین ! آن شهرستان ایجاد شده و به واسطه سو سیاست متصدیان و تحریکات عناصر ناپاک ! بین روحانیین و بعضی ماموران مربوطه محاوراتی انجام شده که موجی ناراحتی آقایان شده و آنها به قم مهاجرت کرده اند !!آنها برای بستن سینما شعله در محضر آیت العظمی آقا ی شریعتمداری متحصن شده اند ! حضرت آیت الله گلپایگانی نیز با آقای هیراد مذاکره نموده اند . پس از تماس حضرت آیت الله العظمی شریعتمداری ، معاون نخست وزیر به قم مشرف و مذاکرات لازم انجام و تا کنون نتیجه مثبت ظاهر نشده . لذا رنجش خاطر روحانیین و متدینین این شهرستان که همواره دعا گوی بقای سلطنت بوده فراهم گردیده است !
آیا رنجش چندین هزار مسلمان متدین این شهر و آیات عظام قم به نبستن یک کانون فساد ( سینما شعله) می ارزد ؟ خادم الشرع عبدالرسول قائمی . 3/6/1341.
زیر نامه : برای جناب نخست وزیر ارسال شود .
وزیر کشور ، صادق امیر عزیزی به آگاهی نخست وزیر میرساند : بر طبق گزارشات رسیده از فرمانداری آبادان و شهربانی کل کشور ، آخوندی بنام شیخ عبدالله مبلغی در چند ماه اخیر روی مقاصد خاصی که مربوط به افتتاح یک سینماست ، علیه دولت تحریکاتی نموده و مردم را به خرابکاری تهیج می کند . عده ای از روحانیون آبادان به سر پرستی آقایان قائمی و صدر هاشمی از آبادان به قم عزیمت و در منزل آیت الله شریعتمداری رفته و نسبت به افتتاح سینما اعتراض کرده اند . فعلا آخوند مبلغی از آبادان خارج گردیده و قرار شده است از مراجعت او به شهر جلو گیری شود . آقای استاندار از محل بازدید کرده و گفته است مسجد و سینما به اندازه کافی از هم فاصله دارند .مامورین انتظامی مراقب اوضاع هستند .
در این میان آخوند حجت الاسلام سید رضا صدر برادر امام موسی صدر که امام جماعت مسجدی در میدان فوزیه تهران است ، به اسدالله علم گوشزد می کند که تا ناراحتی علمای آبادان و قم به شکل بدی!! ظاهر نشده است ، مشکل سینما شعله آبادان را حل کنید تا خدای ناکرده جامه نیک نامی چهار صد ساله شیعه لکه دار نشود !!!!!!!!!ا اسدالله علم در پاسخ این آخوند با نرمش غیر قابل انتظار میگوید : از التفات عالی ممنون و سپاسگزارم ! در مورد سینما ی آبادان لازم است که خاطر شریف را به این نکته مهم جلب نمایم که دولت مجری قانون است . شما نباید توقع داشته باشید با جلو گیری از اجرای قانون بی نظمی به وجود آید .
آخوند طباطبائی حکیم هم وارد گود میشود و ضمن تماس با آخوند بهبهانی از او می خواهد تا دولت را به بستن سینما در آبادان تشویق کند تا دفع این منکر شود !!!
در قم آخوند مکارم شیرازی به منبر میرود و میگوید : تا بسته شدن سینما شعله در آبادان روحانیون در قم متحصن خواهند شد !
سر لشگر پاکروان ، رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور ( ساواک ) به اسدالله علم گزارش میدهد که : مذاکرات با علمای قم راجع به سینما شعله آبادان بجائی نمی رسد . لذا بهتر است به منظور ترضیه خاطر و آرام کردن علما !!!!!! دولت سینمای مذکور را خریده و آنرا تبدیل به تکیه کند !!!!!! تا در آن مراسم مذهبی و سوگواری انجام شود !!
امروز که از ضعف دولت و رئیس سازمان امنیت کشور مطلع می شویم به این نتیجه میرسیم که فرو پاشی دودمان پهلوی به دست دستار بندان تازی پرست اجتناب ناپذیر بود .
سرلشکر حسن پاکروان ، رئیس ساواک که در مقابل آخوند ها همواره از موضع ضعف عمل کرده و بنا به گفته دخترش امینه پاکروان ، او بوده که آخوند وژن روح الله خمینی را از اعدام نجات داده است . البته پاکروان در فتنه خمینی مزد خوش خدمتی ها ی خود را گرفته و پس یک محاکمه 7 دقیقه ای اعدام میشود .
اسداله علم از مهندس مهدوی استاندار خوزستان می خواهد تا سینما شعله را از صاحبش خریده و در آنرا ببندد !!! استاندار روشن بین خوزستان پاسخ میدهد : اگر دولت تسلیم آخوند ها شود ، آنها جری تر شده و در موارد مشابه مزاحم دولت خواهند شد .
احمد منصفی صاحب سینما شعله آبادان طی نامه ای که برای علم می فرستد میگوید : فاصله سینمای من تا مسجد کارون که بناست ساخته شود 360 متر است .
فاصله بین سینما آسیا با مسجد همایون و سینما متروپل با مسجد نو و سینما سعدی با مسجد جامع کفیشه و سینما ایران با مسجد مودت کمتر از فاصله سینمای من با مسجدی است که هنوز ساخته نشده است میباشد .
هنوز بازار سینما شعله آبادان گرم است که آخوند های کاشان هیاهو به راه می اندازند که وامصیبتا که اسلام از دست رفت !! می خواهند در نزدیکی امامزاده پنجه شاه ، سینما بسازند . ناظمی ، فرماندار کاشان به آگاهی اسدالله علم این خبررا رسانده و از نخست وزیر می خواهد ، بخاطر رعایت مبانی دین مبین اسلام و تکریم مبانی شعائر مذهبی دستور دهید در این مکان سینما دایر نشود !!! در حال حاضر با تحریک روحانیون ، مغازه داران به علامت اعتراض ، دکانهای خود را بسته اند
. خواهشمند است به شهرداری ها تاکید فرمائید تا در اطراف مساجد و اماکن متبرکه سینما و یا مشروب فروشی باز نشود .
در اسفند 1341 شاهد رخداد دیگری در امر سینما هستیم . ملکه سابق ایران ثریا اسفندیاری توسط دینو لارنتیس ، کارگردان و تهیه کننده صاحب نام سینما کشف و به عالم سینما معرفی میشود .
دینو دو لارنتیس، تهیه کننده فیلم های پرهزینه هالیوود که نقش مهمی نیز در باز سازی صنعت سینمای ایتالیا پس از جنگ دوم جهانی داشته را به عنوان کاشف ملکه ثریا اسفندیاری می شناسند .
دولارنتیس در یک دوران طولانی ۶٠ ساله توانست فیلم هایی از ژانرهای مختلف سینمایی از جاده فدریکو فلینی تا نسخه تازه ای از کینگ کونگ را تهیه کند
دینو دولارنتیس که یکی از آخرین سواران دوران طلائی فیلمسازی در هالیوود به شمار می رفت ، از اوائل دهه هفتاد به آمریکا نقل مکان کرد و تا سال ٢٠٠٧ به تهیه فیلم ادامه داد
دولارنتیس با مشارکت کارلو پونتی تهیه کننده معروف دیگر آن دوران ، به تهیه فیلم های خارجی در ایتالیا پرداختند وبرخی از فیلم های مهم آن زمان چون اولیس با شرکت کرک داگلاس، آنتونی کوئین و سیلوانا مانگانو و جنگ و صلح با شرکت ادری هیپورن از ساخته های این دو به شمار می رود. دولارنتیس و پونتی توانستند استانداردهای فیلمسازی موجود در ایتالیای آن زمان را به درجات بالاتری سوق بدهند و توجه جهانیان را به سینمای کارگردانان بزرگ این کشور چون ویتوریو دسیکا و روبرتو روسلینی جلب کنند
دراوائل دهه شصت میلادی، دولارنتیس یک استودیوی عظیم و مجهز فیلمسازی در خارج ازشهر رم به نام دینوچیتا ساخت تا شرکت های فیلمسازی هالیوود که در آن دوران بدنبال اماکن فیلمبرداری در اروپا بودند بتوانند از تجهیزات آن استفاده کنند
دولارنتیس شگردهای کم نظیری در ایجاد سرمایه برای ساختن فیلم به کار می برد ازجمله پیش فروش فیلم های هنوز ساخته نشده به کشورهای مختلف که امروزه یکی از راه های مرسوم برای تولید سرمایه فیلمسازی به شمارمی رود. به این طریق او توانست فیلم هایی چون باراباس با شرکت آنتونی کوئین و فیلم دیگری از ساخته های روژه وادیم کارگردان فرانسوی به نام باربارلا با شرکت جین فاندا را تهیه و تولید کند. او در همین دوران فیلم رومئو و ژولیت را نیز با کارگردانی فرانکو زفیرلی تهیه کرد
دولارنتیس پس از فروختن استودیوی خود در حومه شهر رم و مهاجرت به ایالات متحده آمریکا در دهه هفتاد میلادی فیلم های برجسته ای چون سرپیکو با شرکت آل پاچینو و سه روز کاندور با بازی رابرت ردفورد و فی داناوی را تهیه کرد.
با معرفی ثریا اسفندیاری توسط لارنتیس ، دربار ایران عکس العمل نشان داده و میگوید : اگر ملکه سابق ایران بخواهد هنر پیشه شود ، عنوان خود را از دست خواهد داد . در ضمن مقرری ماهیانه ایشان که ماهی چهار هزار دلار است قطع خواهد شد .
ثریا اسفندیاری ستاره فیلم های ایتالیائی
سه چهره یک زن ، نام فیلمی است از ثریا اسفندیاری بختیاری .
سال 1342 خورشیدی و نمایش فیلم جدید سیامک یاسمی ، ساحل انتظار که در سینماهای رکس و آسیا به نمایش در آمدند ، مصادف با 15 خرداد بود . 15 خرداد ، فتنه نخست آخوند وژن روح الله خمینی . صبح روز نمایش این فیلم که تبلیغات دامنه داری در اطراف آن صورت پذیرفته بود ، دامنه بلوای کلاه مخملی ها و طیب که از آخوند ها مواجب می گرفتند و فریب خورده آنان بودند ، تهران را فرا گرفت . سینما ها تعطیل شدند .بلوا به سرعت در سطح شهر پخش شد ، ولی با قاطعیت نیرو های مسلح از پخش بیشتر آن جلو گیری به عمل آمد .
در 5 خرداد 1342 شاه فقید در کرمان میگوید : دو دسته افراد هستند که با جریان اصلاحات ارضی مخالفند ، یکی مرتجعین سیاه ( آخوند ها ) و دیگری خائین سرخ ( حزب توده و چپی ها ) .در روز سیزده خرداد با دسیسه قبلی آخوند ها و ملاکان و بازاری ها به بهانه عاشورای حسین تازی ، مردم خرد گم کرده ، در تهران دست به راه پیمائی میزنند ، آنها عکس هائی از آخوند جنایتکار روح الله خمینی را به در و دیوار نصب می کنند . مردم مقابل کاخ مرمر فریاد مرگ بر دیکتاتور سر میدهند و عصر آن روز دانشجویان فریب خورده دانشگاه تهران نیز به صف تظاهر کنندگان می پیوندند . در قم آخوند روح الله خمینی به منبر میرود و نطق تندی علیه شاه بیان میدارد .ساعت سه بامداد 15 خرداد ، تعدادی کماندو در یورش بخانه روح الله خمینی او را دستگیر و به تهران منتقل می کنند .شهر قم تعطیل میشود . در تهران تعدادی از مغازه داران ، دکان خود را می بندند و دانشجویان به کلاس درس نمی روند . بار فروشان تهران به رهبری گنده لات ، طیب حاج رضائی مسلح به چماق و آهن و کارد به بانکها ، کتابخانه ها و مراکز دولتی حمله و دست به غارت میزنند . آنها اتوبوس های شرکت واحد را به آتش می کشند . کشاورزان فریب خورده ی ورامین ، کن و جماران راهی مرکز شهر تهران میشوند . در سر پل باقر آباد ، مامورین جلوی کشاورزان کفن پوشیده را سد می کنند . در تهران حکومت نظامی اعلام میشود .در شهرستانها ، با تحریک مردم خرد گم کرده توسط آخوند ها بین مامورین و مردم برخوردهائی رخ میدهد که منجر به قتل و مجروح شدن برخی ها میشود . نخست وزیر اسداله علم طی یک مصاحبه مطبوعاتی میگوید : 15 تن از ملایان دستگیر شده بزودی محاکمه خواهند شد .
شاه فقید در روز 18 خرداد در همدان میگوید : اقدامات آخوند ها یک میلی متر از سرعت سیر ترقی و انقلاب ما را نمی تواند بکاهد .
ویژه گی خاص فیلم ساحل انتظار این بود که وزارت کشور آنرا برای نمایش در فستیوال فیلم مسکو کاندید کرد .تصمیم دولت باعث میشود که مهدی میثاقیه از فرصت استفاده کرده و بگوید : ساحل انتظار را کمپانی معروف آرتور رنک انگلستان که پخش کننده فیلم های نورمن ویزدم در جهان بود ،در تمام کشور ها به نمایش میگذارد و ایران بازار خوبی در شوروی پیدا کرده است ، که تمام این حرفها در حد خالی بندی بود .
در سال 1342 فیلمسازان ایرانی در اندیشه این بودند که با اقدامی نو به بحران جا خوش کرده در سینمای ایران پایان دهند . در این زمان سینمای ایران از سیاست دروازه های باز تبعیت میکرد . هرکسی که عشق سینما داشت به صرف داشتن پول ، بدون پشتوانه هنری به این کار روی می آورد . بدعتی که شکل ترسناک آنرا در سینمای جمهوری اسلامی شاهد هستیم . در سینمای رژیم آخوندی ده ها فیلم ساخته شد که به هیچ وجه نمی توان بر آنها نام فیلم نهاد . نوار تصاویر متحرک خالی از هنر و تکنیک که تنها به منظور سرگرمی صاحب اثر ضبط شده و در آن به بسط خرافه پرداخته میشود . ساخته هائی که تنها زیر بنای آن : دروغ ، خیانت ، فحشای اسلامی و دزدی است .
در سال 1342 شاهد نمایش فیلم اسماعیل ریاحی ، جاده مرگ هستیم ، فیلمی که در سینما مهتاب تهران به هنر پیشه مشهور فرانسوی جینا لولو بریجیدا نشان داده شد .
دیدار جینا لولو بریجیدا با هایده در تهران
جاده مرگ با شرکت آرمان و شهلا در نمایش نخست خود بیش از 600 هزار تومان فروش می کند . این فیلم پر فروش ترین فیلم سال 42 است .
برای این فیلم فرهنگ فرهی که اینک دوران کهولت خود را در منطقه ولی لس آنجلس می گذراند نقدی در مجله هنر و سینما ( شماره 53 )می نویسد : از بدو ایجاد سینمای ملی ، عوامل گوناگونی هر چند بار بطور موقت باعث رونق و گرمی بازار فیلم های فارسی شده اند . روزهای اول ، سینما برای عوام الناس تازگی داشت . یک روز تصنیف خوانهائی که از راه رادیو شهرت یافته بودند به کمک گرفت !! و یک روز از خانم هائی که آوازه شهرتشان در گنبد افلاک پیچیده بود مدد خواست ( منظور فرهنگ فرهی ، پروین غفاری است ) . به هر حال عمر یکایک آنها سر آمد و ابتذال با همه واقیعتش نمایان شد . دیگر نه کنسرت ضرب و آواز به عمر فیلم های مبتذل می افزاید ، نه شهرت خانم ها .فارسی فیلمسازان
اینک به سینما ها توجه نشان میدهند .فریاد نیمه شب را سینما رادیو سیتی و سعدی نشان میدهد و مردم این بار به اعتبار سینماها ، این فیلم را متمایز دانسته و بازار آنرا رونق داده اند . یکروز سینما های رکس و آسیا ، ساحل انتظار و امروز مولن روژ ها ، جاده مرگ را نشان میدهند و مردم خوش باوری چون نگارنده را به دیدن فیلم می کشانند و ما تفاوتی در فیلم نمی بینیم . این تفاوت در سینما های نمایش دهنده است !!! فرهنگ فرهی در نقد بی مایه خود که جای تاسف بسیار دارد از فیلمسازان آن روز با مغز های پوک لو لهنگ ساز !!!! یاد می کند .
از دید فرهنگ فرهی ، سینما رادیوسیتی باید فیلم دوستان را نشان دهد و سینما هائی چون فلور و مراد و… فیلم های فارسی !!! فرهنگ فرهی در چهل سال زندگی در آمریکا و در دورانی که ملاهای اشغالگرکه مجال کار به او را در ایران ندادند و او در خارج از کشور زیست ، اوج هنرو خدمتش مجله گویا ئی بود که از صدای جمهوری اسلامی ( رادیو 670 موج متوسط لس آنجلس) پخش میشد و گاه گاهی نوشته ای از او را در مجله جوانان امروز مهدی ذکائی خواندیم . او در لاک ذهنی خود حبس و هیچگاه چیز تازه ای غیر ازادامه نقد سال 42 خود که برای سینمای ایران نوشته بود ، نداشته و ندارد . از دید فرهنگ فرهی ، نقد فیلم یعنی دست گذاشتن به مسائل حاشیه ای و پرداختن به داستان فیلم ، بطوریکه او در چند رویه از نوشتار خود داستان جاده مرگ را با جزئیات تکرار می کند و در آخر قصه خوانی خود می نویسد : این وردار و رمالان فیلم های فارسی ، نمی دانم کارشان چرا آدم را به یاد داستان کدوی مولانا می اندازد !
فرهنگ فرهی در کنار ملک مطیعی و داریوش اقبالی
سینمای ایران بر خلاف سنت نوروزی ، بی سر و صدا با فیلمی بنام قربانی هوس ،ساخته فیلمساز گمنام قدرت الله احسانی که تجربه عکاسی و دستیاری در امر چاپ و لابراتوار داشته وبا فیلمبرداری دلهره و یک قدم تا مرگ به شهرتی نسبی دست می یابد ، شروع میشود . سناریست و کارگردان و فیلمبردار این فیلم خود اوست که بخاطر نداشتن تجربه در دو مورد آن ( داستان و کارگردانی ) فیلم با شکست مواجه میشود .
کپی برداری از فیلم های خارجی ، در سینمای بومی ما جایگاه خاصی دارد . هر فیلم خارجی که با موفقیت مواجه و امکان ساختن آن در ایران میسر بوده مورد کپی برداری قرار میگرفت . از پیشقدم های این گونه تولید باید به نصرت الله وحدت اشاره داشت که در کارنامه خود چندین بار به این کار دست زده است . در سال 1342 ، وحدت فیلم مسافری از بهشت را با کپی فیلم چهار قدم در ابرها ( 1942میلادی ) ساخته ی الساندروبلازتی میسازد . بعدها فیلم رام و شام هندی را کپی برداری می کند که حتی دیالوگ و سکانس های این فیلم هندی عینا توسط اوبازسازی میشود .
فیلم جدی و کپی شده وحدت ( مسافری از بهشت ) از چهاردهم فروردین سال 42 در سینما های پلازا، ایران ، دنیا ، مراد ، فلور ، رامسر ، ژاله ، کارون ، فری و ماندانا به نمایش در آمده وعدم استقبال تماشاچیان به وحدت میگوید : به کار کمیک قبلی ات بر گرد !
در میان فیلم های سال 1342 ، چند فیلم متفاوت وجود دارد که یکی از آنها مردها و جاده هاست . فیلمنامه این فیلم که روان و ساده است توسط احمد شاملو نوشته میشود ولی او از ناصر ملک مطیعی می خواهد تا از ذکر نام او خود داری کند !در کلاس شاعری مثل او نیست که داستانهای داش مشتی بنویسد !! در تاریخ ادبیات کشورمان همواره شاهد این پنهان کاری بوده ایم . همواره هم به نعل زده ایم و هم به میخ . شاعران گرانمایه ما در شعر گفتنشان هم این زشت کاری را پیشه کرده اند . شعر درباری آنها با اشعار عامیانه که در آنها تنها قصد فریب عوام را دارند فرق می کند . ملک مطیعی نیز بهترین بازیش را در نقش یک راننده کامیون لوطی منش ارائه میدهد . این فیلم در گروه سینما های متحده تهران فروش خوبی دارد .
از فیلم های متفاوت سال 42 باید به فیلم پرتگاه مخوف اشاره کنم . تفاوت این فیلم با سایر فیلم در سازنده و کارگردان مکانیک او بود . رضا صفائی مکانیک اتو موبیل که عشق سینما داشته و در فیلم تازه به دوران رسیده نقش منفی و کتک خور داشت با راهنمائی کمدین مشهور تقی ظهوری خود را به اهالی سینما نزدیک و با راضی کردن چند فروشنده لوازم یدکی اتوموبیل در خیابان امیر کبیر ( محمد زارع ، اکبر پیروی ، مصطفی بسیجی و منصور باقریان که دلال بود ) سرمایه فیلم را تامین می کند . سینمای بی در و پیکر ایران به این افراد که هیچگونه شناختی راجع به سینما و فیلمسازی ندارند اجازه فعالیت میدهد . رضا صفائی بعد ها از مطرح ترین کارگردانهای سینمای ایران میگردد که در کارنامه خود 51 فیلم دارد !!! .مصطفی بسیجی با شرط اینکه او در کنار حیدر صارمی و گوگوش بازی کند ، به رضا صفائی کمک مالی می کند . در این فیلم نام منصور باقریان به عنوان تهیه کننده ذکر میگردد .
رضا صفائی و رضا انجم روز فیلمبردار پرتگاه مخوف
در سال 42 ، محمد متوسلانی در مقام کارگردان فیلم ترس و تاریکی را میسازد . مهندس محسن بدیع که پس از شکست تجاری فیلم آخرین شب
تمایلی به ساختن فیلم نداشت با نوشته ای از دکتر میمندی نژاد ، فیلم ستاره ای چشمک زد را میسازد که آخرین فیلم او بشمار میرود .
در این سال محمد علی جعفری با سرمایه گذاری منو چهر صادق پور ، فیلم دختر کوهستان را ساخته وبرای تبلیغ به در و دیوار سینما های گروه متحده تهران گوزه گلی ، چپق ، زیلو ، کلاه نمدی ، نی ، دیزی و دایره زنگی آویزان می کند .
در سال 1342 خورشیدی ، مجید محسنی که دوره وکلاتش در مجلس شورای ملی به عنوان نماینده مردم دماوند به اتمام میرسد ، بار دیگر به سینما بر گشته و فیلم ارزشمند ، پرستو ها به لانه بر میگردند را میسازد . در این فیلم علاوه بر محسنی ، اذر شیوا ، جواد قائم مقامی و غلامحسین نقشینه بازی می کنند . فیلمبردار این اٍثر ، احمد شیرازی بود
.
فیلم های سال 1342 سینمای ایران :
قربانی هوس – قدرت الله احسانی
مسافری از بهشت – نصرت الله وحدت
وحشت – سیامک یاسمی
آراس خان – ناصر ملک مطیعی
با معرفت ها – حسین مدنی
لاشخور ها – عزیز رفیعی
پرتگاه مخوف – رضا صفائی
ساحا انتظار – سیامک یاسمی
زنها فرشته اند – اسماعیل پور سعید
جاده مرگ – اسماعیل ریاحی
ترس و تاریکی – محمد متوسلانی
جدال بخاطر عشق – عبدالعلی خرمی
فرشته ای در خانه من – آرامائیس آقا مالیان
مرد میدان – سردار ساکر
آنها زندگی را دوست داشتند – احمد صفائی
ستاره ای چشمک زد – مهندس محسن بدیع
تار عنکبوت – مهدی میر صمد زاده
دوستت دارم – دکتر اسماعیل کوشان
زنگهای خطر – رضا صفائی
جدال در مهتاب – وینچنسو دل آکو ویلا
فرار – عباس شباویز
طلاق – احمد فهمی
مردها و جاده ها – ناصر ملک مطیعی
پرستو ها به لانه بر میگردند – مجید محسنی
مادر فداکار – ابراهیم باقری
دختر ساری – احمد فهمی
محکوم – فرج الله نسیمیان
آقای هفت رنگ – امین امینی
دختر کوهستان – محمد علی جعفری
خشم و فریاد – رضا صفائی
داستان مخالفت آخوند با سینما پایان ناپذیر است . در 27 مرداد 1342 مهندس پارسا استاندار اصفهان به آگاهی وزیر کشور میرساند که آقای محمد ادهمی درخواستی ارائه داده که می خواهد در خیابان حافظ ، جنب فلکه شکر شکن سینما مهتاب را افتتاح کند . برخی از علما ، مردم را تحریک کرده اند که نباید در فاصله 150 متری مسجد این خیابان سینما تاسیس شود .
فیلم پرستو ها به لانه بر میگردند مجید محسنی مورد توجه شاه فقید قرار گرفته و به دستور شاه عوارض این فیلم لغو میگردد . پیش از این فیلم ساموئل خاچیکیان برای فیلم خون و شرف چنین انتظاری را داشت که انجام نشد .
آغاز سال 1343 خورشیدی و در پس پرده سینما ،رخداد تشویق جمشید شیبانی توسط حسن علی منصور ، نخست وزیر و سپهبد ریاحی وزیر کشاورزی بخاطر فیلم های طلای سفید و قانون زندگی است. در جریان تشویق ، جواد صدر وزیر کشور به آگاهی حسن علی منصور میرساند که :آقای جمشید شیبانی برای ساختن فیلم طلای سفید 50 هزار تومان وام از بانک اقتصاد میگیرد که پس از ساختن فیلم نتوانسته دین خود را اداء کند . شهرداری تهران نیز مبلغ 19 هزار و سیصد و چهل و هشت تومان و هفت ریال به عنوان پاداش به ایشان پرداخت نموده است . پیشنهاد میشود برای پرداخت وام ایشان به بانک اقتصاد دولت تدبیری اندیشیده تا وام ایشان مستهلک شود . نخست وزیر در زیر این نامه می نویسد : با آقای وزیر کشور شفاها صحبت خواهم کرد .
اول بهمن 1343 در ساعت ده صبح نخست وزیر ( حسن علی منصور ) در جلوی در ورودی مجلس هدف سه گلوله قرار میگیرد . ضارب او محمد بخارائی و از اعضای جمعیت فدائیان اسلام است . با مرگ نخست وزیر ، امیر عباس هویدا به سر پرستی هیت وزیران تعین میشود.
نوروز سال 1343 با دو فیلم از سیامک یاسمی ، آقای قرن بیستم و نابغه هفت ماهه آغاز میگردد . سیامک یاسمی بنا بود که آقای قرن بیستم را با شرکت ناصر ملک مطیعی بسازد ولی از آنجائیکه ملک مطیعی نمی توانست برای آواز خواندن لب بزند ، جای او را با فردین عوض می کند .فردین گل می کند و فیلم در نمایش خود در سینما های ایران ، تهران ، میامی و سیلوانا 600 هزار تومان فروش می کند .
در این سال صابر رهبر دو فیلم بنام های مسیر رودخانه و ترانه های روستائی را میسازد . هر دو فیلم برداشتی از دو فیلم آمریکائی نشاندار و گناه سوزان اسلید بودند .فیلمنامه ترانه های روستائی را احمد شاملو پس از دیدن فیلم سوزان اسلید برای صابر رهبر می نویسد .
در سال 1343 ، فیلم انسانها برای اولین بار در سینمای مدرن امپایرو نیاگارا و علاوه بر این دو سینما در سینما های رکس و رویال به نمایش در می آید .نخست وزیر حسنعلی منصور به تماشای این فیلم در سینما نیگارا میرود .تهیه کننده و کارگردان این فیلم مهدی میثاقیه و بازیگرانش ، فردین ، فروزان ، آرمان و مجید محسنی هستند . این فیلم ، نخستین فیلم رنگی ( گورت کالر ) استودیو میثاقیه است .
در کنار فیلم های تجاری سال 1343 به شب قوزی فرخ غفاری بر می خوریم . سومین فیلم این سینماگر متفاوت که در فستیوال های فیلم کن ، برو کسل ، کارلو ویواری و لیون مورد تحسین قرار میگیرد . این فیلم از سوم اسفند که بدترین زمان برای اکران فیلم است در سینما سعدی و از ششم اسفند در سینما های درجه دو و سه تهران ( ونوس ، فردوسی ، پرسپولیس ، المپیا ، آریا ، ژاله ، شهناز ، ستاره و ماندانا ) که تمامی تماشاگران آنها را مردم عادی و ساده خر و ساده فهم سینما تشکیل میدهند به نمایش در می آید . انتخاب سینما ها ی نمایش دهنده که از روی ناچاری بود و اکران کردن فیلم پیش از نوروز باعث شکست سخت این فیلم شد . باور کردن این نکته که بخواهند فیلم های فدریکو فلینی را در سینما میهن حسن آباد نشان دهند ، همان اندازه برای من ( نویسنده نوشتار ) عجیب بود که فیلم شب قوزی را درسینما فرودسی کوچه ملی نشان دادند.
.
در این سال سوپر استاردیگری به نام پوری بنائی توسط وحدت به سینمای ایران افزوده میشود . فیلم عروس فرنگی بر اساس داستانی از احمد نجیب زاده که با اشتهار به دست آمده ، سینمای ایران را در ابتذال و تکرار فرو برد ، ساخته شد . در تمام فیلمنامه های سراپا خرافه و ابتذال او تنها نام هنرپیشه مرد و زن فیلم عوض میشد . داستان همان داستان قبلی و دیالوگها نیز همان هائی بود که در فیلم پیش تر شنیده بودیم.
احمد نجیب زاده ، آشغال نویس فیلم های فارسی
فیلم های سال 1343 خورشیدی :
آقای قرن بیستم – سیامک یاسمی
نابغه هفت ماهه – سیامک یاسمی
مسیر رودخانه – صابر رهبر
انسانها – مهدی میثاقیه و آراما ئیس آقا مالیان
ضربت – ساموئل خاچیکیان
قانون زندگی – جمشید شیبانی
ترانه های روستائی – صابر رهبر
اشگها و خنده ها – دکتر اسماعیل کوشان
عروس فرنگی – نصرت الله وحدت
دزد شهر – حسین مدنی
نیرنگ دختران – سعید نیوندی
آلیش دختر کولی – صمد صباحی
گلهای گیلان – رحیم رو شنیان
شیطان در میزند – اسماعیل ریاحی
دختر ولگرد – آرامائیس آقامالیان
ببر رینگ – رضا بیک ایمانوردی
سه تفنگدار – عباس شباویز
افسانه دهکده – حسین مدنی
جهنم زیر پای من – رضا صفائی
کمینگاه شیطان – نظام فاطمی
ابرام در پاریس – دکتر اسماعیل کوشان
جاهل محل – سردار ساکر
لذت گناه – سیامک یاسمی
ستاره صحرا – عزیز رفیعی
شکوفه های امید – رضا صفائی
در میان فرشته ها – مهدی بشاریتان
دهکده طلائی – نظام فاطمی
جاهل ها و ژیگولو ها – حسین مدنی
سر کش – صمد صباحی
شب قوزی – فرخ غفاری
بن بست – مهدی میر صمد زاده
دختران با معرفت – امین امینی
وسوسه – ناصر رفعت
گناه من چیست – احمد فهمی
تعقیب خطرناک – رضا صفائی
درسال 1344 خورشیدی ، سندیکای سینما داران ایران از نخست وزیر جدید ، امیر عباس هویدا درخواستی برای رفع مشکلات خود بشرح زیر دارند :
بهای خرید حق نمایش فیلم تا پنج هزار دلار افزایش یابد .
عوارض گمرگ و سود بازرگانی نسبت به سابق چند برابر شده است و هزینه زندگی نیز چندین برابر .
برای تطبیق وضع خود مجبوریم با تعبیه دستگاه های حرارت مرکزی و تهویه مطبوع و تزئین نمای خارجی سینما با چراغ های نئون که کمک شایانی در زیبائی پایتخت نموده متحمل مخارج زیادی شویم .
بانک ملی و سایر بانکها ، قوانین جدیدی وضع کرده اند که تمامی به ضرر سینما ها و وارد کنندگان فیلم است .
بهای درج آگهی در جراید ، رادیو و تلویزیون ، سه برابر افزایش یافته
است.
وزارت دارائی مالیات های کمر شکن میگیرد .
افزایش تعداد سینما ها به میزان دو برابر نسبت به 7 سال پیش و ثابت بودن تعداد افراد سینما رو .
رقابت نامشروح تلویزیون با سینما که در هیچ کجای دنیا معمول نیست .
سینمای ایران با در نظر گرفتن مشکلات بالا و وضع نامساعد اقتصادی مردم قادر به ادامه حیات نیست .
سینما در ایران تا کنون 800میلیون تومان از ثروت ملی کشور را صرف کرده است ، لذا عاجزانه درخواست میشود تا دیر نشده : شهرداری عوارض خود را کاهش دهد . برای ورود فیلم های خارجی سهمیه مناسبی در نظر گرفته شود تا سینمای ایران بتواند پیشرفت کند . وزارت دارائی مالیات سینما ها را بر حسب میزان فروش فیلم ها تعین کند ، نه اینکه از کلیه سینما ها مالیات یکسان دریافت دارد . وزارت آب و برق بهای آب و برق مصرفی سینما ها را بر مبنای اماکن عمومی محاسبه و دریافت دارد . جلوی ساخت سینمای جدید گرفته شود ( اکنون در تهران 80 سینما وجود دارد ) .
امیر عباس هویدا نخست وزیر در گام اول سندیکای سینما داران تهران را با دکتر نیک پی معاون خود رو در رو قرار میدهد .
سال 1344 خورشیدی ، سال طلائی سینمای ایران است .سال گل کردن بیشتر سپهر نیا – گرشا و متوسلانی و سال گنج قارون . آغاز سال با یک از موفقترین فیلم های سینمای ایران ، سه تا نخاله ساخته صابر رهبر با فیملنامه محمد متوسلانی شروع میشود . نمایش این فیلم در نوروز 44 به مدت 4 هفته به بالای 700 هزار تومان رسید .
گروه نخاله ها ، بی ستاره ها ، سه تفنگدار ، سه کاراگاه خصوص …..( سپهر نیا – متوسلانی و گرشا ) در مجموع به ساخت 20 فیلم دراین زمینه توفیق یافتند و بعد ها از هم جدا شده و به کار خود بصورت انفرادی ادامه دادند .
فیلم مطرح این سال که سینمای ایران را از ورشکستگی نجات داد ، گنج قارون بود . سیامک یاسمی و ابراهیم زمانی آشتیانی با برداشت از قصه مجید محسنی در فیلم قربون خودم ، گنج قارون را میسازند . سیامک یاسمی دست روی قصه قدیمی سینمای ایران میگذارد ، پسر فقیر و دختر پولدار و این بار برای اینکه به فیلم خود آب و رنگی تازه بدهد ، این داستان ماندگار سینما را در قالب اختلاف طبقاتی مطرح می کند . او برای منظور خاصی که فهمیدن آن بسیار سهل و ساده است اظهار میدارد پول ، بر خی ها را از راه دین و ایمان خارج می کند . من همواره سعی کرده ام با ارائه و نمایش قهرمانان خدا پرست !! و متدین !! هشدار دهم .
من معتقدم که کلیه بدبختی های یک اجتماع زائیده بی دینی است !!
اگر روح ایمان را درآنها تقویت کنیم ، همواره اجتماعی سالم !!!! خواهیم داشت . دین ، یعنی دل بسوی خدا داشتن و فقط او را دیدن و از او ترسیدن !
من به عنوان یک دین دار و مومن ، اگر این کاراکتر را نداشته باشم ، نمی توانم آنرا به قهرمانان فیلمم انتقال دهم !! من به چیزی که در زندگیم توجه ندارم مادیات است !! توجه به مادیات روح انسان را کدر می کند !!
لازمه کارگردانی روح پاک است !!( فیلم و هنر ، شماره 87 ، 5 خرداد 1345).
کارگردان خدا پرست و دین دار سینمای ایران سعی بر راضی کردن علمای اعظام !! دارد . سیاست شومی که ایران را به ورطه سقوط اسلامی کشاند . کارگردانی که ازجیب بر و دزد به صرف نماز خواندن ، قهرمان میسازد ( آقای قرن بیستم ) وسعی دارد کمک به همنوع را بشکل سنتی و کلاسیک حفظ کند .کاری که امروز جمهوری اسلامی در راستای خالی کردن جیب مومنان ! انجام میدهد : صندوق صدقه .
سیامک یاسمی و یاسمی ها در سینمای ایران بجای پرداختن به تعدیل ثروت و از بین بردن اختلاف طبقاتی با پیاده شدن قوانین امنیت اجتماعی ، گذاشتن یک تومان در دست فقیر را شاهکار دستگیری و کمک به فقرا نشان میدهند . سیامک یاسمی از یک دزد جیب بر قهرمان میسازد . کاری که صابر رهبر بکرات آنرا تجربه کرده است .
سیامک یاسمی ، گنج قارون را بر پایه غریزه قربون خودم محسنی و آقای قرن بیستم خودش میسازد و از ساخته جدیدش انتظار معجزه ندارد . او بر طبق روال معمول سینمای ایران گنج قارون را میسازد . قصه تکراری ، نام فیلم که هیچ ارتباطی به سوژه فیلم ندارد . رقص و آواز و این بار رنگی آن کنار استخر . مردم عادی و قهرمان فقیر قصه که باید خوب آواز بخواند . دست بزن داشته باشد . عاشق پیشه و بذله گو باشد . سهم شادمانی او مثل آه و ناله می بایست حفظ شود . در طول فیلم بکرات از خدا و محمد و علی یاد کند . حتما دست کم یکبار صدای اذان مسجد محل به گوش برسد و مادر قهرمان سر سجاده نماز دیده شود .
گنج قارون توفیق آنرا می یابد که از جمعیت یک میلیون و اندی تهران 870 هزار تن این فیلم را نه یک بار بلکه چند بار تماشا می کنند .
پس از گنج قارون ، سینمای ایران بطور کامل در کام قارونیسم فرو می رود و ده ها فیلم مشابه آن ساخته میشود .
در این سال خسرو پرویزی از رضابیک ایمانوردی چهره خشن سینما که او را با چارلز برونسون مقایسه میکردند ، چهره کمیک میسازد و فیلم ولگرد قهرمان او که کپی فیلم ملاقات درریو فیلیپ دو بروکا است به نمایش در آمده و با اقبال خوبی مواجه میشود .
این فیلم باعث شد تا بیک ایمانوردی پس از فردین ، گرانترین بازیگر سینمای ایران شود .
احمد شاملو که فیلمنامه های زیادی برای سینمای ایران نوشته بود ، تصمیم میگیرد که خودش فیلم داغ ننگ را بسازد . حاصل این نخستین و آخرین کار شاملو در زمینه فیلمسازی با شکست مواجه میشود . شاملو برای تو جیه شکست ، تمام تقصیر ها را به گردن تهیه کننده فیلم ، ایرج قادری می اندازد .او میگوید : در تمام طول فیلم آقای قادری اعمال نفوذ میکرد تا جائیکه از او خواستم نام مرا حذف کند ! البته با در خواست حذف نام ، پیش از اینها آشنا بودیم .
در این سال محمد علی فردین با کپی فیلم پسران منصور بیک که فیلمی آمریکائی با سوژه ترکی است ، خوشگل خوشگلا را میسازد .
تاثیر سینمای هند بر صنعت فیلمسازی ما :
بدون شک سینمای هند در ایران از بازار خوبی بر خوردار بود . هنرپیشگان هندی را کمتر ایرانیانی بودند که نمی شناختند . بودند هنر پیشه های ایرانی که از راج کاپور و دلیپ کومار تقلید میکردند . از روی فیلم های هندی ، فیلم های متعددی در ایران ساخته شد . برای مثال فیلم دنیای پول قدرت الله احسانی آمیزه ای از فیلم های سنگام ، آقای 420 ، عبور از رودخانه گنگ ، آرزوی مادر و لیدر بود که در آن 14 آهنگ از پنج خواننده مشهوراجراوفیلم بیشتر به واریته شیبه بود تا اثری سینمائی .
بالیوود چون بدیلی از هالیوود به عنوان کارخانه رؤیاسازی برای هندوستان عمل میکند و طی نزدیک به یک قرن است که توانسته ملت هند و کشورهای حوزه فلات هند را جذب خود کند. در دهه 30 و 40 اکثر سینما های ایران مبادرت به نمایش فیلم های هندی میکردند که جایگاه رفیع آن در یک چرخش تند به سینمای ایتالیا واگذار شد و لاندو بوزانکا محبوب اهالی سینما در ایران گشت .آل بانو و رومینا پاور ، ویتوریو دسیکا ، مارچلو ماستریانی و دو کمدین بنام های چیچو و فرانکو سینما ها را قبضه کردند . پس از عقب نشینی سینمای هند در ایران ،سینما همای خیابان فردوسی ، تنها سینمای تهران بود که فیلم هندی نشان میداد .
سینمای هند بر خلاف باور بسیاری ، ماهیتی فراملی دارد و مخاطب انبوهی را ورای مرزهای این کشور جذب خود کرده است، به عنوان مثال مردم فارسی زبان افغانستان بیش از سینمای خسته و اسلام زده ما از سینمای رنگارنگ و پویای هند استقبال میکنند.
صنعت سینما در ابتدای ورود به ایران رابطه زیادی با سینمای هند داشت. اولین ایرانى ، عبدالحسین سپنتا که نخستین فیلم ناطق را مىسازد، در آن سوى مرزها، در هند اجازه کار پیدا مىکند. جالب است بدانید یک کارگردان ایرانی نخستین فیلم بلند و ناطق سینمای هند را ساخت . اردشیر ایرانی از پارسیان مطرح هند و مدیر شرکت فیلمسازی امپریال، در سال 1931 میلادی نخستین فیلم بلند و ناطق سینمای هند را به نام عالم آرا کارگردانی کرد. تأثیر سینمای هند بر ایران تا پیش از فتنه خمینی غیرقابل انکار است. پدیده فیلم فارسی که در آن شاخصههایی چون کافه، رقص و مرد جاهل پررنگ بود، به نوعی تحت تأثیر حال و هوای فیلمهای هندی البته در مرتبهای بسیار نازل و سطحی در ایران ایجاد شد و این گرایش دو دهه از تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص داد .
سینمای ایران و هند در جمهوری اسلامی علاقه خاصی در تولید مشترک نشان دادهاند، پس از تولید پرسروصدای فیلم سلام بمبئی با بازی محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری که در پروژهای تجاری، در یک تولید مشترک سینمای ایران و هند شرکت کردند، مجید مجیدی نیز در تدارک تولید تازه ترین اثر سینمایی خود در هندوستان است.
سلام بمبئی به کارگردانی قربان محمد پور و تهیه کنندگی جواد نوروز بیگی ، برای افتتاح این فیلم در برج میلاد تهران بهای بلیط را تا 300 هزار تومان !!! طلب می کنند که چه ؟ دعوت از هنرمندان هندی و آمدن آنها به ایران خرج دارد .
تولید مشترک فیلم میان کشورها پدیده تازهای در صنعت سینما نیست. عقاید، راهبردها، دیدگاهها و آدمهای مشترک اغلب باعث میشوند یک فیلم سینمایی با حضور عوامل چند کشور در کنار هم تولید شود. معمولاً کشورهایی که نسبت به سوژهای مشخص با یکدیگر اشتراک نظر دارند یا از دغدغههای موضوعی بر خوردارند ، علاقمند برای چنین تولیداتی هستند . در تاریخ سینمای ایران با فیلم های مشترک آشنا خواهیم شد :
جدال در مهتاب با ایتالیا ، ولکان خدای جنگ با ایتالیا ، ،مردی از تهران با لبنان ، ابرام در پاریس با فرانسه ،سرنوشت با لبنان ، طوفان بر فراز پاترا با لبنان ،مردانه بکش با ایتالیا، بازی شانس با لبنان ، دنیای پوشالی با هند ، خطا کاران با لبنان ، عدل الهی با ترکیه ، جیب بر خوشگله با ترکیه ،دنیای تاریک با لبنان ، ملعون با لبنان ، اسیر خشم با ترکیه ، همای سعادت با هند ، شوفر خوشگله با ترکیه ، این گروه زبل با ترکیه ، دختر فراری با ترکیه ، صلاح الدین ایوبی با ترکیه ، عروس استانبول با ترکیه و لبنان ، سرزمین دلاوران با ترکیه ، مامور ما در کراچی با پاکستان ، در غربت با آلمان ، آتش جنوب با فرانسه ، شیر خفته با آلمان ، سه رفیق با ترکیه و اسپانیا ، راننده سربلند با ترکیه ، در آمریکا اتفاق افتاد با آمریکا ، و…. تصور اینکه در زمان شاه فقید سینماگران ما نظیر هژیر داریوش ، هوشنگ شفتی ، علی اویسی و مرتضی کازرونی دوشادوش سینماگران بزرگ جهان چون ترنس یانگ ، سازنده فیلم های جیمز باند و هنرپیشگان قدری چون سنتا برگر ، استفان بوید ، یول براینر ، آنجی دیکنسون ، جک هاوکینز ، مارچلو ماستریانی ، ریتا هیورث و عمر شریف همکاری کنند افتخار آمیز است . کجا رفت آن جایگاهی که در سینمای جهان پیدا کرده بودیم ؟ در زمان شاه فقید سینمای ایران میرفت تا جایگاهی در سینمای جهان پیدا کند که با فتنه ی خمینی همه چیز نابود شد و امروز پس از چهل سال در ساز و کرنا می دمند که با هندوستان فیلم مشترک ساخته ایم .
نزدیکی سینمای ایران و هند را باید از یک جهت برای سینمای اسلام زده ایران به فال نیک گرفت و آن هم امیدواری به این مسئله است که سینمای سرگرم کننده هندوستان که قرابت زیادی با مؤلفههای ملی و فرهنگ این کشور دارد قدری روی سینمای دلمرده و اسلام زده ی ایران با سوژه های تکراری و ضد انسانی و عاطفی تأثیر بگذارد و قدری هم حق را به تماشاگر ایرانی بدهد که برای فارغ شدن از مشکلات و واقعیتها جامعه به دنبال تجربه تازهای از زندگی و دیدن رؤیاهای خود پا به سینما بگذارد . سینمای جمهوری اسلامی سینمای دروغ ، تظاهر به دینداری ، شارلاتانی و دزدی مال و ناموس است . اگر در احوال سینمای دیروز ایران و سوژه های آن تحقیق کنید در اکثر فیلم های آن زمان باردار شدن کلفت از آقای خانه به چشم میخورد و این بدعت شوم و ننگ آور در سینمای جمهوری اسلامی ترقی و به منشی صیغه ای رئیس منجر شده است .
جمهوری دروغ اسلامی که یک سانتی متر روده راست ندارد ، ادعا می کند که 93 درصد فروش گیشه در ایران ناشی از فروش فیلم های وطنی است !!!و تنها 7 درصد از مردم تمایل به دیدن فیلم خارجی دارند !!!!!!
دروغی شاخدار در کنار دروغ های دیگر.
اقتصاد سینما از پیچیده ترین مباحث آن است که متخصصان خاص خود را دارد و مشاوران ویژه در کشورهای مختلف، اما نگاهی به آمار و میزان تماشاگران و رابطه تعداد سینما و سالانه سینما رفتن در کشورهای مختلف، آغاز جذابی است برای رو کردن دست مشتی دستار بند دروغگو .
کتابچه ای که جشنواره جهانی دوبی با عنوان “فوکوس 2017” در پایان این سال منتشر کرده و درآن به بررسی پنج سال در خصوص سینمای جهان پرداخته ،امکان تحقیق، تحلیل و بازاریابی بهتری را برای دست اندرکاران سینمای جهان فراهم می کند
پرفروش ترین کشورها در گیشه
فروش سالیانه آمریکا و کانادا طی پنج سال یک و چهاردرصد رشد داشته و در یک سال آخر به رقم حیرت انگیز یازده میلیارد و چهارصد میلیون دلار آمریکا رسیده است
چین دومین بازار بزرگ سینما را در اختیار دارد، با فروش شش میلیارد و ششصد میلیون دلار در سال آخر که نسبت به سال 2012 بیش از بیست و چهاردرصد رشد را به نمایش می گذارد اما نسبت به یک سال پیش تر، سه و یک دهم درصد کاهش را به نمایش می گذارد
رتبه های بعدی به قرار زیر است: ژاپن(دو میلیارد و صد و هفتاد میلیون دلار)، بریتانیا(یک میلیارد و ششصد و شصت میلیون)،فرانسه (یک میلیارد و پانصد و چهل میلیون)،هند (یک میلیارد و چهارصد و هشتاد میلیون)،کره جنوبی( یک میلیارد و چهارصد و پنجاه میلیون)،آلمان (یک میلیارد و صد و سیزده میلیون)،استرالیا(نهصد و ده میلیون) و مکزیک هفتصد و نود میلیون.
پرتماشاگرترین کشورها
اما پرفروش ترین گیشه ها لزوماً پرتماشاگرترین کشورها نیستند، به این دلیل ساده که قیمت بلیت سینما در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است، به این جهت تعداد بلیت فروش رفته در کشورهای گوناگون نسبت مهمی با میزان جمعیت آن کشورها دارد و در نتیجه، چین و هند، پرجمعیت ترین کشورهای جهان، رتبه اول و دوم تعداد فروش بلیت در جهان را در اختیار دارند، با این تفاوت چشمگیر که هند – که از چین کم جمعیت تر است- حدود ششصد و پنجاه میلیون بیشتر از چین بلیت فروخته و به این ترتیب ثابت می کند که هندی ها بسیار بیشتر از چینی اهل سینما رفتن هستند. این بازار بزرگ دست فیلمسازان هندی را بیش از هر کشوری باز می کند .
در هند در طول یک سال دو میلیارد و پانزده میلیون بلیت فروش رفته و در چین، یک میلیارد و سیصد و هفتاد میلیون
بعد از این دو کشور، آمریکا و کانادا قرار دارند که یک میلیارد و سیصد و بیست میلیون بلیت فروشی طی یک سال داشته اند
با یک فاصله بسیار زیاد، مکزیک با سیصد و بیست و یک میلیون بلیت در رتبه بعدی قرار دارد و پس از آن به ترتیب: کره جنوبی، فرانسه، روسیه، برزیل،ژاپن و بریتانیا.
تعداد بلیت فروش رفته در بریتانیا حدود چهل و پنج میلیون کمتر از فرانسه است (این کشور حدود هزار و هفتصد پرده سینما کمتر از فرانسه دارد)، با این حال به دلیل گران تر بودن قیمت بلیت در بریتانیا، فروش گیشه در این کشور در یک سال صد و بیست میلیون دلار بیشتر از فرانسه است و در نتیجه جایگاه اقتصادی مهمتری را در جهان سینما رقم می زند.
ادامه دارد