نوزدهم اسفند( فروردین روز) – جشن رودها
انگیزه ی جشن سازی در فرهنگ ایران
واژه ی « یَسنَه Yasna » در گرامی نامه ی اوستا به چم نیایش – ستایش و پرستش، و نام بخشی از اوستای کنونی است که هفتاد و دو «هات» دارد و گاهان [سرودهای] پنجگانه ی اشو زرتشت ورجاوند نیز بخشی از همین یسنا هستند. واژه ی «جشن» پارسی نیز که به چم سرور و شادمانی است، برآمده از همین «یسنا»ست.
آماج از اینهمه جشن سازی در فرهنگ ایران، همبستگی میان مردم یک سرزمین و توان بخشیدن به نیروهای تنی و روانی آنهاست. در هستی شناسی ایرانی، انگیزه ی آفرینش مردمان، گسترش نیکی در جهان هستی است، از این دیدگاه، آدمی بار خویشکاری بسیار سنگینی به دوش دارد، هر کس یک تک سواری است پیکارگر، در این آوردگاه نیک و بد. نخستین بایستگی این تک سوار، داشتن تنی نیرومند و روانی شاداب است:
زنیرو بُوَد مرد را راستی ز سُستی کژی زاید و کاستی
این نیروی تنی را می توان با کار و کوشش و ورزش و خوارک و نوشاک شایسته و خواب و آرامش بسنده بدست آورد، ولی داشتن تنِ نیرومند برای پیروزی در چنین آوردگاه سرنوشت ساز بسنده نیست، روان هم باید شاداب و پُر توان باشد، برای پدید آوردن یک شادابی همگانی، بهترین کار فراهم آوردن جشن ها و شاد روزهای پیاپی و به انگیزه های گونان است. با اندکی ژرف نگری می توان دریافت که همه ی جشن های ایرانی از جشنهای ماهانه گرفته تا جشن های سالانه و جشنهای پراکنده ی دیگر هر یک بگونه یی با آب و خاک و هوا و آتش و گیاه و جانور پیوندی نا گسستنی دارند.
فروردین روز در ماه اسفند (نوزدهم اسفند) جشن رودهاست. آیین چنین است که در این روز مردم به دشت و دَمَن می روند و در کنار رودها و جویبارها و چشمه سارها گرد هم می آیند و همراه با شاد باش ها و خُجسته باد گفتن ها به یکدیگر، به کار لاروبی و پاکیزه سازی رودها و تالاب ها و کاریزها و چشمه سارها می پردازند و گلاب بر آبها می افشانند.