جغرافیای قران « یا قبله ی مسلمانان چگونه شکل گرفت؟»
ب. بینیاز (داریوش)
دیباچه
این نوشته نه یک جُستار جداگانه دربارۀ آغاز اسلام بلکه اساساً معرفی یک کتاب بسیار ارزشمند است که دَن گیبسونDan Gibson آن را نوشته و در سال 2011 انتشار داده است. گیبسون بیش از دو دهه در پی این پرسش بود که «مکه» (1) پیش از اسلام چه موقعیتِ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته و نقش آن در شکلگیری اسلام چه بوده است. حاصل بیست و اندی سال کار پیگیر و خستگیناپذیر این پژوهشگر، کتاب «جغرافیای قرآن» Qur`anic Geography است که 470 صفحه میباشد. این کتاب سرشار از اسناد تاریخی است. این پژوهشگر مستقل که هیچ گونه ارتباطی با گروه «اِناره» به سرپرستی کارل- هاینتس اولیگ ندارد، از راه خود تقریباً به همان نتایجی میرسد که گروه اناره رسیده است، یعنی اسلام کنونی، برساختۀ خلفای عباسی بوده و هر آن چه که ما امروز از اسلام میدانیم همان اطلاعاتی هستند که عباسیان برای ما به ارث نهادهاند.
در سلسله مقالاتِ «چرا نمیتوان به تاریخنگاری اسلامی اعتماد کرد؟» (2) نشان داده شد که روایات اسلامی اساساً ربطی به تاریخ واقعی اسلام ندارند و کتیبهها، سکهها و یافتههای باستانشناسی گزارش راویان اسلامی را نه تنها تأیید نمیکنند بلکه خلاف آنها را اثبات مینمایند.
اکنون به اصل موضوع بپردازیم!
جغرافیای قرآن
پرسش اصلی برای دن گیبسون، نویسندۀ کتاب «جغرافیای قرآن»، تاریخ شکلگیری مکه بود. زیرا بنا به روایات اسلامی، مکه از زمان ابراهیم هستی داشته است. اگر مکه از زمان ابراهیم وجود داشته، پس باید بتوان ردّ پای تاریخی این شهر کهن را هم در اسناد نوشتاری و هم در یافتههای باستانشناسی پیدا کرد.
نخستین اقدام گیبسون یافتن همۀ نقشههای تاریخی منطقۀ عربستان و کلاً خاورمیانه و همچنین یافتن گزارشات کتبی دربارۀ این منطقه بود. گزافه نیست اگر بگویم که گیبسون هر آن چه را که تاکنون در این باره گفته یا نوشته شده جمعآوری کرده است.
او پس از بررسی این اسناد متوجه شد که در هیچ جا – مطلقاً – اشارهای به شهری به نام مکه نشده است: نه در نقشههای تجاری کهن و نه در یادداشتهای تاجرانی که در «جاده کُندر» [Weihrauchstraße / Incense Route] به تجارت مشغول بودند. به سخن دیگر، مکه که طبق گزارش راویان اسلامی یکی از مراکز تجاری پررونق در سدههای پنجم و ششم و هفتم بود، هیچ اثری و ردّ پایی در تاریخ نگذاشته بود.
پرسش دوم برای گیبسون این بود که: پس اگر مکهای وجود نداشت، «مکه»ی کنونی از کجا آمده و چگونه شکل گرفته است؟ زیرا طبق روایات اسلامی زمانی که محمد در مدینه بود تصمیم گرفت که دیگر نه رو به اورشلیم (بیتالمقدس) بلکه رو به مکه (کعبه) نماز خوانده شود.
برای پاسخ به این پرسش نویسنده کتاب به قرآن رجوع میکند. در قرآن یک بار نام «مکه» و یک بار هم نام «بکّه» آمده است که در زیر آمدهاند:
سوره 48 / آیه 24
وَهُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَکَّهَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ ۚ وَکَانَ اللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا
و اوست همان کسى که در دل مکه -پس از پیروزکردن شما بر آنان- دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از ایشان کوتاه گردانید، و خدا به آنچه مىکنید همواره بیناست.
سوره 3، آیه 96
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ
در حقیقت، نخستین خانهاى که براى [عبادت] مردم، نهاده شده، همان است که در بکه است و مبارک، و براى جهانیان [مایه] هدایت است
همان گونه که خواننده متوجه شده، در این جا نیز هیچ اطلاعات مشخصی دربارۀ مکه / بکه داده نمیشود.
ولی راویان اسلامی یک تصویر مشخص از مکه به ما میدهند: 1- در یک دره واقع شده، 2- در شهر نیز دو درۀ موازی وجود دارد، 3- نهر یا رودخانهای از شهر میگذرد، 4- در آن جا کشاورزی میشده، مزرعه، درختان فراوان و علف وجود داشته، مانند درخت زیتون، 5- خاک رُس وجود داشته، 6- دور آن را کوه فرا گرفته بود و …
ولی مشخصات بالا تقریباً با مکهای که ما میشناسیم ناسازگار است. زیرا بیولوژیستهای باستانشناس پس از بررسی نمونههای خاک مکه به این نتیجه رسیدند که امکان رویش چنین گیاهانی در این خطه ناممکن است.
ولی از سوی دیگر، نویسنده میدانست که جهت قبلۀ مساجد مسلمانان به سوی مکه است. یعنی میباید پس از هجرت محمد از مکه به مدینه، قبلۀ مساجد رو به مکه ساخته شده باشد، یعنی دست کم باید از سال 632 میلادی، زمان مرگ محمد، شهر مکه وجود میداشته.
گیبسون بر آن شد تا همۀ مساجد دویست سال نخست اسلام– در، سوریه، عراق، مصر، لبنان، تونس، پاکستان، چین، یمن، عربستان- را زیر ذرهبین ببرد. گزافه نیست اگر بگوییم که او با پیگیری بینظیری این پروژه را به فرجام رساند و به نتایج شگفتانگیزی رسید. گیبسون پس از بررسی جهات قبلۀ مساجد، دید که در سد سال نخست اسلام، قبلۀ مساجد نه رو به مکه بلکه رو به شهر پترا (Petra) بودند. جدول زیر نتیجۀ پژوهشهای گیبسون را به خوبی نشان میدهد:
سال 1 تا 107 هجری / 622 تا 725 میلادی: 100% مساجد قبله شان رو به پترا بود.
سال 107 تا 207 هجری / 725 تا 825 میلادی: 12% رو به پترا، 50% رو به مکه و 38% رو به هیچکدام
از سال 207 هجری به بعد: 100% رو به مکه
برای نمونه، مساجد کهنی مانند قبۀالصخره در اورشلیم، مسجد بعلبک در عراق، مسجد شهر واسط در عراق، مسجد صنعا در یمن، مسجد فوسطاط (مصر)، مسجد مازن در موصل، مسجد عنجر (لبنان)، مسجد دو قبلهای (مسجد القبلتین) در عربستان سعودی و … مورد پژوهش قرار گرفتند.
«خزانه» کندهکاری شده در صخرههای کوه در پترا – سدۀ نخست میلادی
زمانی که گیبسون شهر پترا را مورد بررسی قرار میداد، متوجه شد که همۀ مشخصاتی که برای مکه گفته شده مربوط به شهر پترا میباشند. پس از این کشف بود که معانی بسیاری از آیههای قرآن برای پژوهشگر معنی پیدا کرد. او توانست از این طریق تمامی آن چه را که دربارۀ «مکه» یا بهتر بگوییم «بکه» گفته شده در یک چارچوب منطقی طبقهبندی کند. رومیان این شهر را «پترا» [از پتروس یعنی صخره] نام گذاری کردند، زیرا مردم آنجا در دل کوه معابد و آشیانههایی ساختند که از نظر علم معماری جزو عجایب میباشند. ولی مردم بومی به این شهر لقبِ «بکه» یعنی « گریان / اشکها» دادند و علت آن هم زلزلههایی بود که در سالهای 363 و 551 میلادی در آن جا رخ داد و بخشی بزرگی از مردم آن دیار را از میان برد.
در قرآن دربارۀ قوم ثمود – که ما امروز میدانیم نبطیان بودند- آمده است:
سوره 89، آیات
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿۶﴾ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿٧﴾ الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿٨﴾ وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ (9)
مگر ندانستهاى که پروردگارت با عاد چه کرد؟(6) با عمارات ستوندار ارم، (7) که مانندش در شهرها ساخته نشده بود؟ (8) و با ثمود، همانان که در درّه، تختهسنگها را مىبریدند؟(9)
آیات بالا به طور روشن مشخصات پترا است. ولی ما در قرآن به آیاتی برمیخوریم که از تغییر قبلۀ نیز میگویند.
سوره 2، آیه 142
«سَیَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کَانُوا عَلَیْهَا ۚ قُل لِّلَّـهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»
به زودى مردم کم خرد خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبلهاى که بر آن بودند رویگردان کرد؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست؛ هر که را خواهد به راه راست هدایت مىکند.
در آیه بالا فقط گفته میشود که قبله تغییر کرده است ولی نمیگوید قبلۀ قبلی کجا بوده است. کاوشهای گیبسون نشان میدهند که – برخلاف راویان اسلامی که از «اورشلیم» سخن میگویند- نخستین قبله، شهر پترا / بکه بوده است، بهترین سند مسجد دو قبلهای [مسجد قبلتین] در عربستان سعودی است که یک قبلهاش رو به مکه و دیگری رو به پترا – نه اورشلیم- است.
از سوی دیگر، همین رازگشایی نشان میدهد که قرآن در طی تاریخ خود بارها و بارها دستخوش تغییرات ویراستاری و مضمونی شده است. این تغییر میباید در زمان عباسیان صورت گرفته شده باشد. اسلام میگوید که قرآن کلام الله (خدا) است و نه کلام محمد. این طبعاً یک گفتۀ مؤمنانه ولی غیرواقعی است، زیرا آیه 142 از سورۀ 2 بعدها به قرآن افزوده شده است؛ موردی که پارههای قرآن صنعا آن را تأیید میکنند. زیرا، چنین آیهای در قرآن صنعا وجود ندارد.
این که چگونه و طی چه حوادث و تحولاتی قبله از پترا به مکه دگرگون شده است، گیبسون برایش یک پاسخ منطقی و استوار دارد: پترا ابتدا توسط یکی از سرداران مخالف اموی به نام عبدالله بن زُبیر اشغال شد (حدود 63 هجری). زیبر قصد داشت که سنگ سیاه را از پترا به مکانی دیگر انتقال دهد. البته در سالهای 73 و 74 هجری پترا توسط نیروهای اموی محاصره گردید، شهر زیر سنگباران منجنیقها قرار گرفت (3) ولی با این وجود عبدالله بن زُیبر موفق میشود که سنگ سیاه را به محل ناشناختهای که بعدها مکه نام گرفت (4)، انتقال دهد. نخستین کسانی که خود را با بن زُبیر سازگار کردند، مردم اهل کوفه بودند.
«جغرافیای قرآن» (5)، کتاب پژوهشی ارزشمندی است که توانسته بر بخشی از تاریخ ناروشن آغاز اسلام، پرتوافکنی کند. به هر رو، به علاقهمندان به موضوع «آغاز اسلام» خواندن این کتاب توصیه میشود.
Qur`anic Geography
Dan Gibson
Hardcover: 470 pages
Publisher: Independent Scholars Press (2011)
Language: English
ISBN-10: 0973364289
ISBN-13: 978-0973364286
Shipping Weight: 2.5 pounds
(1) طبق روایات اسلامی مکه از زمان اسماعیل، فرزند نخست ابراهیم، وجود داشته است یعنی طبق تاریخنگاری دینی یهود چیزی حدود 1700 سال پیش از میلاد.
(2) بینیاز، ب: چرا نمیتوان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟ در همبن تارنما
(3) سنگهایی که برای منجنیق استفاده میشد، در شهر پترا به وفور یافت شدهاند. در حالی که برای نمونه یک گلولۀ سنگی منجنیق هم در مکۀ کنونی پیدا نشده است.
(4) برای نخستین بار در سال 201 هجری برای مکه سکه ضرب کردند، که این مورد در زمان مأمون عباسی بود. در حقیقت دین برساختۀ عباسیان 200 سال نیاز داشت تا برای شهر مقدس ساختگیاش سکه ضرب کند. این موضوع همواره موضوع شگفتِ پژوهشگران بود که چرا نخستین بار برای خاستگاه اسلام و محل تولد پیامبر اسلام 200 سال بعد سکه ضرب شده است. به گمان من با کشف گیبسون عملاً به این پرسش، پاسخ داده شده است.
(5) بر اساس کتاب گیبسون چندین ویدئو دربارۀ شهر پترا و تغییر قبلۀ مسلمانان ساخته شده که به زبان انگلیسی هستند و میتوان آنها را در یو تویوب مشاهده کرد. پترا پایتخت پادشاهی نبطیه بود که احتمالاً پس از آخرین زلزله در سال 748 میلادی از سکنه خالی شد.