فرهنگ اماراتی
مهرداد خردمند پارسی
پیشگفتار
در شماره پیش در مورد تاریخ و وضع اجتماعی امارات سخن گفتیم و در این نوشته بیشتر به وضع فرهنگی می پردازیم. درآمد دولت 70- 80% به نفت بستگی دارد و پس از آن گردشگری و املاک قرار دارد. بیشترین نیروی کار این کشور دربخش خدمات است و یازدهمین کشور برای آسانی انجام امور بازرگانی است. امارات از شاخص درآمد ناخالص بالایی برخوردار است، ولی شاخص توسعه بالایی ندارد. کارگران قراردادی برای درونسپاری از این رشد اقتصادی و از منافع آن مانند اماراتی ها برخوردار نیستند. از بینش فساد، امارات در رده 23 ام و ایران در رده 138 ام قرار دارند. شوربختانه فساد در ایران بحدی رسیده که نماینده اصلاح طلب مجلس محمود صادقی هم آن را تایید کرده است. بهر روی فرهنگ قالب در امارات وضع نابرابر را منطقی می نماید. نگاهی به فرهنگ آنها می کنیم.
فرهنگ
ادوارد بیل تیلور مردم شناس نامی تعریف گسترده ای از فرهنگ ارائه داده است: ” فرهنگ کلیت پیچیده ای است که شامل دانش، اعتقاد، هنر، اخلاق، قانون، آداب و رسوم و هر گونه توانایی و عادت های دیگر که انسان به عنوان هموند جامعه به دست می آورد، می باشد”. زبان بی گمان ابزار بیان فرهنگ می باشد. بهطور کلّی چهار عنصر را ستونهای فرهنگ بدوی میدانند: «بادیه»، «فرد بدوی»، «شتر» و «خیمه». امروزه زندگانی شیخ نشین ها با پول نفت تغییر پیدا کرده است و بادیه به شهر آهن و سیمان و با حصار؛ خیمه به کاخ های مجلل مرمر و آینه و چلچراغ های رنگارنگ دگرگون شده است. ولی فرد بدوی به قوه خود باقی است و علاقه اش به شتر و شاهین در همه جا آشکار است. در تلویزیون، مسابقه شتر دوانی، پرواز شاهین برای شکار همراه با کلمات قرآنی مرتب پخش می شود. آنها به ظاهر نو و مجلل گشته اند ولی در باطن با اندیشه های بدوی و تبعیض گرایا نه اسلامی با روش ضد مردمسالاری زندگانی می کنند. اسلام برای آنها تنها یک شناسنامه برای رجحان است و بس. در مسجد شیخ زاید ساعتی بر دیوار است که زمان دقیق نماز را به دقیقه نشان می دهد در حالیکه هیچ کس در آن مسجد در هنگام ظهر که از آن دیدن می کردم، نماز نمی خواند. زندگانی نو و شهرنشینی امروزی با 5 بار نماز خواندن در 24 ساعت سازگار نیست.
سیستم تبعیض نژادی
سیستم جدایی و برتری خواهی اماراتی ها در جشن عید فطر را می توان بطور شفاف مشاهده کرد. در مسجد شیخ زاید نخبگان اماراتی متحد الشکل در حال دعا هستند و هیچ غیر خودی در بین آنها نیست. ولی در چادری کارگران موقت مسلمان عرب زبان و غیر عرب زبان با جعبه های خوراکی مشغول شکستن روزه خود هستند و از میزبان صدقه می گیرند. برابری و برادری مسلمانی تنها سخن است و بس. دست راستی ها از الله سپاسگزارند برای ذخایر نفت و دست چپی ها برای مسلمان بودن شکرگزار اند و آماده اند که گوشت دم توپ برای دست راستی ها باشند. دست راستی ها هزینه مالی جهاد گرایی را می دهند و دست چپی ها با جان و نادانی در پی اجرای آن هستند. اماراتی ها و جمهوری اسلامی هر دو می خواهند اسلامشان را صادر کنند و اجرای اسلام را برای دیگران می خواهند!
زبان عربی
برآورد شده که 50-%90 از زبان های جهان تا پایان سده 21 از بین می روند. زبان عربی زبان بسیار ناتوانی است و باید گفت که زبان رسمی مردم امارات انگلیسی است. برای مفاهیم تازه نمی توانند واژه بسازند و از واژه های رایج با معنی نو استفاده می کنند: به استادیوم می گویند، ستاد، به دانشگاه می گویند جامعه به دبستان و دبیرستان می گویند مدرسه، به پلیس می گویند شرطه و به نیروی انتظامات می گویند حراصت… . زبان دانشی آنها بویژه آموزش پزشکی به انگلیسی است. دوستی مصری می گفت که دانشگاه الازهر سیاستش را برآن گذشته بود که واژه نو نسازد. این دلیل پذیرفتنی نیست و دلیل اصلی ناتوانی زبان عربی بخاطر نداشتن پیشوند، پسوند … است. به نظر می آید که زبان عربی، زبان قرآنی و شعر سنتی و زبان گفتگوی مردم عادی باقی خواهد ماند و با برنامه های تلویزیونی به انگلیسی هر روز ناتوان تر می شود. مسیر دگرگونی را علامت راهنما برای آبریزگاه نشان می دهد. در موزه قصر حصن، زن و مرد با نگاره ی سنتی نشان داده شده است، در “باغ معجزه”، دو نام برای دستشویی مردانه گزینش شده و نشان آن جهانی شده و در موزه لوور زن و مرد شکل نوین پیدا کرده اند. دنیا با کمک رایانه صاف شده است. با دین جلوی پیشرفت را نمی توان گرفت.
مسجد
طبق آمار سال 2016 در امارات 6747 مسجد برای 9.7 میلیون جمعیت وجود دارد که از 80% مسلمان اماراتی فقط 11% آن اماراتی هستند. به گفته دیگر برای هر 1400 شخص یک مسجد و یا برای هر 240 اماراتی یک مسجد وجود دارد. مساجد همه نوساز با مناره های زیبا و پارکینگ های خالی از جمعیت هستند. نهمین مسجد بزرگ دنیا، مسجد شیخ زاید است که توسط یک شرکت صنعتی و ایتالیایی بنام سالینی امپرگیلو ساخته و 545 میلیون دلار خرج ساختن آن شده است و 40 هزار نفر می توانند در آن نماز بخوانند. ملکه انگلستان و سیاستمداران دیگری از آن با روسری دیدن کرده اند. وقتی که از آن مسجد دیدن کردم نزدیک ظهر بود و صدای اذان را شنیدیم ولی در مسجد بر فراز فرش بزرگ دست باف و کار 1300 هنرمند ایرانی که طراح آن دکتر علی خالقی بوده، کسی نماز نمی خواند و وضو خانه آن خالی از نماز خوان بود. اما تا دلت بخواهد در آن ساختمان خلای اسلامی وجود داشت. جمعیت زن و مرد مانند سفر حج دور این مسجد می کشتند و عکس یادگاری از دیگران و از خود با پوشاک “اسلامی” می گرفتند و نه کسی دعا می کرد و نه کسی نماز می خواند!
امنیت
امنیت و ثروت در امارات یاد آور فارنهایت 451 است که مردم تشویق می شوند که به این باور برسند که هر آنچه دولت تصمیم می گیرد درست است. مردم به گونه گوسفند وار پیروی می کنند و یا مجبور به مطابقت می شوند. بنابراین، دولت اندیشه اشخاصی که با مقررات بیان شده دولتی و فرمان های حکومتی موافق نباشد را متوقف می کند. امنیت و پیروی از قانون توسط اماراتی ها بخاطر ثروت و پشتیبانی از اقلیت حکومت گرا می باشد و کارگران و کارمندان مهمان و موقتی هم برای درآمد است. گردشگران هم برای فال و تماشا و برخورداری از هوا و رستوران های بسیار مجلل و آزاد به این سرزمین سفر می کنند. مردم اماراتی بنظر می آید که باور دارند که برادر بزرگ آنها را دوست دارد. توی تاکسی بودم که از دستگاه کیلومتر شمار به راننده هشدار داده شد که سرعتش بیشتر از حد 80 کیلومتر است و راننده را ناچار به کم کردن سرعت نمود. این من را یاد 1984 جرج ارول و اندیشه “برادر بزرگ شما را زیر نظر دارد” انداخت.
سرگرمی
اگر تلویزیون ابوظبی را معیار قرار دهیم از برنامه لختی، جنسی و غیر اسلامی مانند “ام تی وی” تا برنامه با مجری با حجاب وجود دارد. برنامه ها به چندین زبان و از چندین کشور است. من فرصتی نداشتم که کلوپ های شبانه را ببینم، ولی برنامه تفریح سنتی که گردشگری در کویر است و توسط غیر اماراتی ها انجام می گرفت را تجربه کردم. شتربان و خدمه هندی، رقاص شکم از برزیل و رقاص چرخش صوفیانه از مصر بودند. نه عرب دیدیم و نه عرب زبان.
در سرزمینی که 80% آن شوره زار است در دوبی باغ گلی با 150 میلیون گل به وجود آورده اند و کالبد هواپیمای امارات که نماد آن کشور شده است را گل باران نموده اند. نمی دانم گل و خاک را از کدام کشور آورده اند. در زمانی که از باغ دیدن می کردم، هواپیماهای ارتشی آمریکایی یا اماراتی قدرت خود را در آسمان به نمایش گذاشته بودند.
خیابان ابن بطوطه
در رستوران لبنانی در ابوظبی شام می خوردم و پیشخدمت اهل مراکش بود. از او پرسیدم که در امارات چه چیزی یاد آور شما از مراکش است. او بدون درنگ گفت کازابلانکا که گویا یک رستوران مراکشی است. به او گفتم نه، ابن بطوطه. گفت، ابن بطوطه را می شناسی؟ گفتم آری و تعجب کرد. در ابوظبی بازار بزرگ و خیابانی بنام ابن بطوطه است. ابن بطوطه جهانگردی بود که در سده 14 همزمان با مارکو پولو و ابن خلدون به جهان آن روزگار سفر کرده. در آن زمان جهان به هفت آسمان و هفت دریا و هفت اقلیم تقسیم میشد که کوه قاف دور آن را مانند سینی گرفته بود تا آب دریا ها از آن بیرون نریزد. هفت دریا که او از آنها دیدن کرده و از آنها نام می برد عبارت از دریای فارس، دریای روم، دریای هند، دریای خزر، دریای قلزم، دریای اقیانوس و دریای زنگبار بودند. آما سودگران اماراتی از سفرنامه او برای درک تاریخی و فلسفی استفاده نکرده و تنها از برای سوداگری خیابانی را بنام او کرده و بازاری که دارای ۶ بخش است پدید آورده که هر کدام از آنها با الهام از ۶ کشور مهم آن دوران که ابن بطوطه به آنها سفر کرده معماری شدهاست: چین، شبه قاره هند، ایران، مصر، تونس و اندلس. این هم سهم ایران از خلیج فارس در آن منطقه شده است. تنها نام ابن خلدون را بر روی کلینیک پزشکی یافتم که از چگونگی آن اطلاعی ندارم. ابن خلدون را بزرگ نمی کنند، چون او منتقد فرهنگ تازیان در تاریخ بود. ابن بطوطه چهار بار در کتابش از خلیج پارس سخن می گوید. وی در سفر خود به ایران، ایرانیان را مردمانی مهمان نواز و زیبا معرّفی میکند که با گستراندن سفره های رنگارنگ و غذاهای متنوع از مهمان پذیرایی میکنند. در سفرش به گسترش زبان، شعر پارسی اشاره می کند و از حضور دانشمندان و صوفیان و بزرگان ایران در جای جای دنیا خبر می دهد. از علما و اعیان مصر سخن به میان می آورد که بیشتر آنها ایرانی تبار بوده اند و جایگاهی والا در مصر داشته اند و در الازهر آموزش می دادند. هنگام حج از قاضی پارسا و دانشمند بزرگ مکّه نجم الدین … طبری که ایرانی تبار بود، یاد میکند (ن. گنجی . ف. اشراقی). شگفتا که امروز شیخ نشین ها از خلیج عربی سخن می گویند و ایرانی ها بخاطر تحریم ها به ثروت و سوداگری اماراتی ها افزوده اند و از روی ناچاری دختران و پسران ایرانی بعنوان کارگران جنسی با کمک عناصری از بسیج و سپاه مانند محسن رفیق دوست به آن سرزمین فرستاده می شوند(آیدا قجر). در موزه لور امارات نقشه قدیم خلیج پارس را به نمایش گذاشته اند و در زیر آن نوشته اند خلیج عربی! شیادی یا پر رویی از این بیشتر نمی شود.
ناحیه گردشگری دبی
محله گردشگری در دوبی، محل مجللی است که مانند خیلی از شهرها جای گام زدن و گردش گری پیاده و برای خرید و خورد و خوراک است. بر روی دیوار این منطقه شماری هنر دیواری وجود دارد که مردم مصرف گرا کمتر به آن توجه می کنند، ولی در واقع در قالب هنر جامعه اماراتی و مصرف گرایی با کار این هنرمندان به چالش کشیده شده است. کاری از دو هنرمند ایرانی، سامان و ساسان صادق پور(ICY and SOT)وجود دارد. آنها حجاب اجباری را به چالش کشیده اند. هنر آنها می گوید: تارهای در هم تنیده حجاب، آزادی زن را محدود می کند، ولی در بندهای آن صد ها پرنده در حال این پا و آن پا کردن و آماده پرواز هستند. هنگامی که یک پرنده به اوج می رود، دیگران به دنبال او پرواز خواهند کرد و این نشانی از یک مهاجرت بزرگ به سوی آزادی است که جلوی آن را نمی توان با زور گرفت. گونی جایگاه پرنده نیست. “چرا اینگونه از موی زنان ، ارشاد می ترسد؟// از این موی رها گشته به دست باد می ترسد”(هالو)؟
خواست زن و مرد اماراتی
زن و مرد اماراتی برای جبران کم بودعزت نفس به فخر فروشی برای بزرگ نمایی روی آورده و اجناس لوکس، مجلل و پر هزینه مانند پر طاوس و تاج خروس وسیله جلب توجه دیگران به انها شده است. خودرو های پر سر و صدا کن مانند لمبرگینی، مانند گاری خالی در خیابان ها سرو صدا برپا می کنند تا همه بدانند که شیخی در حال رفت و آمد است. آقا زاده های ژن خوب هم در ایران همین کار را می کنند.
مصرف کن تا …
آرمان آنها مصرف و خوردن بیشتر در فروشگاه و خوراک خوری های مجلل شده است. رستوران ها و کلوپ های بسیار عالی در هتل های مجلل وجود دارند که از لحاظ کیفیت بی نظیر اند و تنها با رفتن به این رستوران ها و کلوپ ها به شما پروانه داده می شود که از آن هتل ها دیدن کنید، مگر در آنجا اطاق داشته باشید. هتلِ قصر امارات سیومین گران ترین هتل ساخته شده در دنیاست. من از کلوپ و تفریح گاه های شبانه حرام یا حلال نتوانستم دیدن کنم.
سخن پایانی
آری “هیچ چیز برای همیشه نمی ماند”. در زیر پوسته نو و زرق و برق دار تجمل و فخر فروشی زن و مرد اماراتی، ضمیر و چهره بومی به قوه خود باقی است. تنها کافی است که آن رنگ و پیرایه را بتراشید تا چهره واقعی و بد سرشت نمایان شود: تندیس کنده کاری شده اثر ویلز(Vihls) در دبی بر اساس عکس تاریخی از مردان بدوی که در آن قلمرو زندگانی می کرد ند، آفریده شده است. هنرمند به کمک چکش و قلم، آن مرد نامرئی و ضمیر واقعی که در زیر بزک و تجمل پنهان شده است را آشکار می کند. هنرمند واقعی از زمان جلوتر می اندیشد. به گفته حافظ، هنرمند واقعی کسی است که “جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد”. آنچه دیدی بر قرار خود نماند// واین چه بینی هم نماند بر قرار. سپاس از آن که ناپیداست باد.